ابو اسحاق سبيعى گويد:
در روز جمعهاى بر دوش پدرم بودم و على(عليه السّلام)براى مردم اداى خطبه مىكرد و خود را به آستينش باد مىزد.
گفتم:پدر،امير المؤمنين گرمش شده است.
گفت:نه،نه سردش شده است و نه گرمش.جامهاش را شسته است و هنوز تر است و جامۀ ديگر هم ندارد،بادش مىدهد تا خشك شود.
عن أبى إسحاق السّبيعيّ قال:
كنت على عنق أبى يوم الجمعة و أمير المؤمنين عليّ بن أبى طالب - عليه السّلام - يخطب و هو يتروّح بكمّه
فقلت: يا أبه أمير المؤمنين يجد الحرّ؟
فقال لي: لا يجد حرّا و لا بردا، و لكنّه غسل قميصه و هو رطب و لا له غيره فهو يتروّح به .
الغارات ج۱ ص۹۸
نكته بسيار مهم : اهمیت این قضیه آنگاه مشخص می شود که بدانیم این داستان در زمانی اتفاق افتاده است که حضرت امیرمومنان علی علیه السلام حاکم امپراتوری بزرگی هستند که شامل 50 کشور امروزی است
امپراتوری که یک لباس بیشتر نداشت
- بازدید: 158