
در کتاب کمال الدین و تمام النعمه با سند خود از سعد بن عبدالله قمی آورده است :
به محضر امام عسکری علیه السلام در سر من رای وارد شدم . امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در سن کودکی در حالی که بر پای راست امام عسکری علیه السلام نشسته بود ، دیدم .
با خود طوماری از سخت ترین مسائل موجود که کسی جواب آنها را نمی دانست همراه داشتم .
امام عسکری علیه السلام فرمودند : چه شد که به دیدن ما امدی ؟
عرض کردم : احمد بن اسحاق مرا برای دیدن مولایم تشویق نمود
امام علیه السلام فرمود : مسائلی که می خواستی در مورد آنها سوال کنی کجا هستند ؟
عرض كردم : آقا برحال خود ماندهاند،
فرمود آنها را از نور چشمم بپرس و اشاره بدان پسر بچه كرد و او فرمود هر چه خواهى بپرس؛
عرض كردم اى آقا و آقازادۀ من
به ما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روايت رسيده است كه طلاق زنان خود را به دست امير المؤمنين(عليه السّلام)واگذاشت و آن حضرت در روز جنگ جمل به عائشه فرمود تو در محيط اسلام غبار ستيزه انگيختى و فتنه برپا كردى و فرزندان خود را از روى نادانى به پرتگاه نابودى كشاندى اگر دست از من باز ندارى تو را طلاق مي دهم با آنكه زنان رسول خدا صلی الله علیه و اله با وفات او از وى جدا و مطلقه شدند؟
فرمود طلاق چيست؟
گفتم آزادى و رهائى در كار خود
فرمود: اگر زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به وفات او آزاد و رها شدند چرا براى آنها روا نبود كه شوهر كنند؟
گفتم چون خداى تبارك و تعالى شوهر را بر آنها حرام كرده بود،
فرمود: چگونه با آنكه مرگ راه را براى آنها باز كرده بود؟
عرض كردم پس به من خبرده اى مولاى من از آن طلاقى كه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حكمش را به امير المؤمنين علیه السلام واگذار كرد،
فرمود: خداى تقدس اسمه شأن زنان پيغمبر را بزرگ داشت و آنها را بشرافت مادرى امت مخصوص كرد
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود يا ابا الحسن اين شرافت تا وقتى براى آنها باقيست كه به طاعت خدا باشند،هر كدام خدا را نافرمانى كردند بعد از من و بر تو خروج كردند از ميان زنهاى من او را جدا كن و از رتبه شرافت مادرى امت ساقط كن.
كمال الدين ج۲ ص۴۵۴
تفسير نور الثقلين ج۵ ص۳۷۱
بحار الأنوار ج۵۲ ص۷۸









