مولوی در مثنوی، فضیلتی را به عایشه نسبت میدهد که در منابع اهل سنت، این فضیلت برای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نقل شده است؛ از اینرو، این سؤال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که چرا مولوی این فضیلت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را برای عایشه نقل کرده است؟
منابع شیعه و اهل سنت، مملو از فضائل حضرت فاطمه سلاماللهعلیها است؛ به این خاطر کسانی که دلبستگی به اهل سنت و خلفاء و سران آنها دارند؛ روایاتی که درباره فضائل معصومین علیهمالسلام نقل شده را برای سران خلفا و بزرگان اهل سنت بدلسازی کردهاند؛ این بدلسازی یا به این صورت است که همان فضیلت را جعل کردهاند یا فضیلتی شبیه به آن را برای بزرگان خویش ساختهاند.
مولوی که در شیرین سخنی مشهور اصحاب ادب است، در ابیاتی از مثنوی خویش، ماجرایی در مورد عایشه سروده که هنگام حضور شخص نابینا، پوشش و حجاب خویش را رعایت کرده است:
«چون در آمد آن ضریر(نابینا) از در شتاب
عایشه بگریخت بهر احتجاب
زانک واقف بود آن خاتون پاک
از غیوری رسول رشکناک
هر که زیباتر بود رشکش فزون
زانک رشک از ناز خیزد یا بنون»[1]
شارحان مثنوی همچون بديع الزمان فروزانفر[2] و سید جعفر شهیدی[3] در ذیل این ابیات، دو حدیث از منابع اهلسنت نقل میکنند که داستانهایی شبیه جریان ذکر شده در مثنوی مولوی است؛ با این تفاوت که در هیچ کدام از این داستانها، نامی از عایشه نیامده و منابع اهلسنت، چنین مطلبی در مورد عایشه بیان نکردهاند.
اولین داستانی که شارحان مثنوی نقل میکنند، مربوط به جریانی است که ترمذی و بعضی دیگر از بزرگان اهلسنت از «نبهان» كنيز «امّ سلمه» نقل کردهاند: «(ام سلمه میگوید:) با ميمونه نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سلم بوديم (ام سلمه و ميمونه، هردو از زنان پيامبر بودند)، ناگهان ابن اُممكتوم (كه از اصحاب نابینای پيامبر بود) وارد شد و اين زمانى بود كه دستور حجاب داشتن زنان آمده بود. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سلّم فرمود خودتان را از وى بپوشانيد. گفتيم اى رسول خدا، مگر او نابينا نيست. بنا بر اين ما را نمىبيند و نمىشناسد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سلّم فرمود اگر چه او نابيناست اما شما (بينا هستيد و) او را مىبينيد».[4]
این حدیث نمیتواند منبع و ریشه برای این ابیات مولوی باشد؛ زیرا در این حدیث، امسلمه و میمونه به دستور رسولخدا صلیاللهعلیهوآله و سلّم، موظف به رعایت پوشش هنگام ورود ابن اُممکتوم شدند و حتی از فلسفه آن آگاه نبودند و به رسولخدا اعتراض کردند؛ پس برای آنها فضیلتی محسوب نمیشود؛ ولی در ابیات مولوی این عمل مورد تحسین واقع شده، به این خاطر که از منظر مولوی، عایشه بدون دستور و از روی حیا این کار را کرده است.
دومین داستانی که در شرحهای مثنوی بیان شده، روایتی است که بعضی از منابع شیعه و اهلسنت به آن اشاره کردهاند: «روزی مرد نابينايی با اجازه حضرت زهرا سلاماللهعليها وارد خانهاش شد، فاطمه زهرا خودش را پوشانيد،
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سلّم فرمود: «او نابيناست چرا خود را پوشاندی؟»
فرمود: «اگر او مرا نمیبيند، من او را میبینم.»
اينجا یکی از مواردی بود كه رسول خدا درباره حضرت فاطمه (علیهما السلام)فرمود:
«أشهد أنك بضعة منّی؛ یعنی شهادت میدهم، به راستی تو پاره تن من هستی».[5]
این روایت بیان کننده همان فضیلتی است که مولوی در مثنوی بیان کرده؛ با این تفاوت که در روایت مذکور، در حقیقت، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها محور این فضیلت بوده و کلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای معرفی جايگاه دخترش نزد خود و خداوند متعال بوده است.
در نتیجه باید توجه کرد که با وجود عدم نقل این فضیلت در منابع اهلسنت برای عایشه و از جهت دیگر نقل این فضیلت برای حضرت فاطمه سلاماللهعلیها سؤالی در ذهن مخاطبین شکل میگیرد که چرا مولوی این بدلسازی و فضیلتتراشی را برای عایشه انجام داده و نامی از حضرت فاطمه سلاماللهعلیها نیاورده است؟
داستان حضرت زهرا وفرد نابینا که مولوی آن را برای عایشه سروده !!!!!
اما روایت صحیح ودرست این ماجرا
"فرد نابینایی اجازه خواست که به منزل فاطمه (سلام الله علیها) وارد شود، آن حضرت خود را از او پوشاندند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به او فرمودند: دخترم! چرا خود را پوشاندی در حال که آن مرد نابیناست و تو را نمیبینند؟
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: اگر او مرا نمیبیند، من او را میبینم، همچین او میتواند، رایحه و عطر را بکند و شامهاش سالم است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: گواهی میدهم که تو پارهای تن من هستی،
عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : اِسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلاَمُ فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَهَا لِمَ حَجَبْتِيهِ وَ هُوَ لاَ يَرَاكِ فَقَالَتْ عَلَيْهَا السَّلاَمُ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ اَلرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي .[6]
پینوشت:
[1]. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر ششم،بخش ۱۹، در آمدن ضریر در خانهٔ مصطفی علیهالسلام و گریختن عایشه رضی الله عنها از پیش ضریر و گفتن رسول علیهالسلام کی چه میگریزی او ترا نمیبیند و جواب دادن عایشه رضی الله عنها رسول را صلی الله علیه و سلم.
[2]. فروزانفر، بديع الزمان، احاديث و قصص مثنوى، اميركبير، تهران، : چهارم، 1387، ج 1 ص 535.
[3]. شهيدى، سید جعفر، شرح مثنوى، شركت انتشارات علمى فرهنگى، تهران، اول، ج 7، ص 99.
[4]. الترمذی، محمد بن عيسى، سنن الترمذی، مطبعة مصطفى البابی الحلبی، مصر، الطبعة: الثانية، 1395ق، ج 5، ص 102.
[5]. ابن المغازلی، مناقب علی، دار الآثار، صنعاء، الطبعة: الأولى 1424 ه، ج1، ص 445؛ القاضی النعمان المغربی، دعائم الإسلام، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، قم، دوم، 1385 ق ،ج2، ص 214.
[6] دعائم الإسلام ج۲ ص۲۱۴ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۹۱ - ریاحین الشریفه، تالیف شیخ ذبیح الله محلاتی، ج ۱، ص ۲۱۶ - منتهی الامال، ص ۱۶۱ و ۱۶۲.
نقد روایات جعلی در مثنوی مولوی، جعل فضیلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای عایشه !!!!
- بازدید: 63