در میان خلفای بنی عباس، هارون فلمروی پهناور و گسترده داشت.
صحرای حجاز، عراق، شام و ایران بخشی از سرزمین های زیر سلطه اش بود.
او پس از مرگ برادرش هادی، در سال 170 هجری قمری بر اریکه قدرت تکیه زد، تاسال193 ه. ق به گسترش سلطه خویش ادامه داد و در این راه از هیچ ستمی کوتاهی نکرد. او هر سرزمینی را اراده میکرد به چنگ می آورد. مشهور میانمورخان آن است که وی روی به ابرهای در حال حرکت در آسمان مینمود و میگفت:
اذهبی الی حیث شئتیاتینی خراجک; ای ابر، هر کجا میخواهی برو و ببار زیرا هر کجا بباری مالیاتش را برای من خواهند آورد. (1) جمع آوری مالیات سرزمین های دور و نزدیک دولت رشید را ثروتمند ساخت.
رشید و برامکه برای کامرانی خویش به مرکز حکومتشان بغداد رسیدند و اموال بی شماری را صرف و خرج زیبایی آن شهر کردند تا آنجا که در آن روزگار بغداد را«عروس جهان» مینامیدند.
خوشگذرانی های هارون و وابستگانش روز به روز وابستگی آنان را به حکومت، بیشترمیکرد. زندگی او و حاشیهنشینان دربارش سراسر اسراف و تبذیر شده بود. بهای انگشتری که هارون در دست داشت یکصد هزار دینار (2) برآورد شد و مجسمه پرنده ای که بر روی تاجش قرار داشت و از یاقوت قرمز می نمود چنان بود که نتوانستند برآن قیمتی نهند و بعضی بهایش را نزدیک به یکصد هزار دینار تخمین میزدند. (3)
مولف «المحاسن و المساوی» مینویسد: هارون الرشید به وزیر خویش یحیی برمکیدر یک مرحله دویست هزار بخشید و نیز مامون در شب زفاف به همسرش «پوران»حدود یک هزار قطعه یاقوت هدیه کرد و فرشی که هنگام ورود عروس زیرپایش انداخت، زربفت و آراسته به در و یاقوت بود فرزند دیگر هارون امین در ظروفی آب مینوشید که به جواهر گرانبها تزیین گردیده بود.
اغانی نیز مینویسد: خرج کردن مالیات فراوان ناحیه موصل بر کنیزها و رقاصههااز سوی هارون زبانزد عام و خاص گردید و شاعر پرتوان آن روز یعنی ابوالعتاهیه را دیوانه کرد، او با تعجب میگفت: سبحان الله ایدفع هذا المال الجلیل الیامراءه!!; آیا این مال بسیار به یک زن داده میشود، دارالضیافه هارون پر ازکنیزان زیبا روی بود که برای جذب هر یک دهها هزار درهم و دینار خرج شده بودآنان به لباس های زرین و فاخر و گوناگون نیاز داشتند تا بتوانند در شب نشینی هاو جشن های ملوکانه خودنمایی کنند و بزم دربار را شکوه بخشند. (4) جرجی زیدان درباره خوش گذرانی های هارون چنین مینویسد:
«او دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر از آنان مخصوص آواز و رقص و پایکوبی وخنیاگری بودند. نقل میکنند: در یکی از جشن های شبانه، هارون را خوش آمد وسرحال گشت. در آن وقتسه میلیون درهم بر حضار نثار کرد و بار دیگر که آوازه خوانی وی را به طرب آورد، دستور داد وی را فرمانروای مصر سازند. هارون کنیزی را به یکصد هزار دینار خرید و برای خرید کنیزک دیگری سی و شش هزاردینار صرف کرد که او را فقط یک شب نگهداری کند و روز بعد او را به یکی ازدرباریان خویش بخشید.» (5)
ستمگری که خود وارث جنایت های بی شمار بود
هادیبرادر هارون در سال های آخر حکومت کلیدی به همسرش ریطه داد و گفت: این کلیدخزانه خاص من استبه رسم امانتبه تو میدهم. حق باز کردن آن را نداری مگربعد از مرگ من، و با نظارت خلیفه بعدی. ریطه گمان کرد خلیفه خزانه جواهرات گرانبها را به وی واگذار کرده از اینرو در انتظار روز موعود به سر برد تاخزانه را باز کند سرانجام آن روز فرا رسید. ریطه در خزانه خاص را باز کرد،با اجساد بیش از یکصد تن از علویان پاکدل و آزاده روبرو شد. در کنار هر یکاز شهدا پارچه کوچکی بود که نام و نشان آنان را همراه داشت (6) گویا لقب ونسب کامل آنان را نوشته بودند تا خاندانشان را برای همیشه بشناسند و به دیگرحاکمان بنیعباس بشناسانند.
عصر خفقان و اختناق
در روزگار بنی عباس به ویژه هارون عرصه چنان بر اهلبیت(علیهم السلام ) تنگ بود که کسی توان فعالیت فرهنگی نداشت. راویان حدیث جرات نداشتند آشکارا از امام کاظم(علیه السلام) نانببرند و مطالب گرانبهای تفسیری، فقهی، عرفانی و علمی را نقل کنند. گویا همین مقدار ارتباط نیز جرمی سنگین به شمار میآمد. آنان برای حفظ امام معصوم وآثار گرانبهایش مطالب مستند آن حضرت را به صورت کنایه و اشاره مینوشتند وبرای یکدیگر میخواندند. آنها با عبارتهای زیر از امام یاد میکردند:
سمعت ابا ابراهیم، سمعت ابا الحسن، روی عن العبد الصالح، قال العالم اوالسید: حدثنی الرجل و یا کتبت الیه ...
اگر یاران آن حضرت و دانشمندان اهل حدیث سابقه ذهنی نداشتند، مراد کنیه ولقبهای فوق را در نمییافتند.
فشار اقتصادی، سیاسی هارون بر امام
نظام استبدادی بنی عباس از موسی بن جعفر(علیهما السلام ) و پیروانش وحشت داشت و کینه و حسد خویش را از راه های مختلف نشان میداد. برای مثال آنان را در فشار اقتصادی قرار میداد تا بنیه مالی برای سازماندهی و مبارزه نداشته باشند.
هارون روش موسی بن هادی را ادامه داد و فدک را غصب کرد و نگذاشت منافع آن به موسی بن جعفر(علیه السلام )و اهل بیت برسد.
او با گماردن ماموران ویژه ارتباط مالی امام شیعیان را قطع کرد تا جایی کهآن بزرگوار بارها از سختی معیشت خویش مینالید و از دیر ازدواج کردن فرزندان شبه خاطر وضع بد معیشتی شکوه کرد.
افزون بر این هارون هر چند گاه برای حضرت مزاحمت فراهم میکرد. او را ازمدینه به بغداد و یا بصره احضار مینمود و به بهانه اینکه مردم را به سوی خودمیخواند و کارش به اختلاف و خونریزی می انجامد، زندانش می افکند. هارون در سال170 ه. ق در برابر قبر پیامبر خدا(ص) برای فریب افکار عمومی چنین گفت:
«انی اعتذر الیک یا رسول الله من شیء ارید ان افعله، ارید ان احبسموسی بن جعفر(ع) فلقد بلغنی انه یدعوا الناس لنفسه یرید بذلک تشتیت امتکوسفک دمائها ...» ای پیامبر خدا به خاطر کاری که تصمیم گرفته ام انجام دهم از تو پوزش میطلبم; میخواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم زیرا او مردم را به خویش دعوت میکند و با این کار در پی اختلاف میان امت تو و ریختن خون آنهاست... (7)
برخورد موسی بن جعفر(ع) با نظام هارونی
امام هفتم شیعیان برایحفاظت از مکتب والای تشیع در برابر تهاجم عباسیان شیوه های گوناگون به کارگرفت که میتوان به مهمترین آنها اشاره کرد:
الف: گماردن افراد نفوذی معتقد و آگاه و پرتوان در نظام حاکم استبدادی
مردان باتقوایی چون علی بن یقطین بسیاری از مشکلات مومنان را حل میکرد. (ع) در یک پیام کاملا محرمانه به او فرمود: هر گاه یکی از شیعیان ما بهتو مراجعه کرد و مشکلی داشت، نیازمندی او را برطرف کن و از احترام و عزت برخوردارش ساز. سپس فرمود اگر چنین کنی من تضمین میکنم: که هرگز با شمشیرکشته نشوی، گرفتار فقر و تهیدستی نگردی و به دست دشمن گرفتار زندان نشوی. (8)
علی بن یقطین بالاترین پشتوانه شیعیان مبارزی بود که در دام ماموران درباربه نوعی گرفتار میشدند. ب: تعلیم فرهنگ راز داری (تقیه) معمر بن خلاد که ازیاران موسی بن جعفر(ع) بود، از آن حضرت پرسید:
چگونه باید در برابر حاکمان ستمگر ایستاد و از اسلام پاسداری کرد؟ امام درپاسخ، از قول جدش امام باقر(ع) نقل کرد، که میفرمود: «التقیه من دینی و دینآبائی و لا ایمان لمن لا تقیه له» رازداری و با پوشش عمل کردن از برنامه های دینی من و پدران من است آنکه عمل به تقیه نمیکند ایمان ندارد.(9) شیوه وضو یا چگونگی نماز که آن امام همام به علی بن یقطین آموخت، چیزی جز تقیه نبود.
ج: حفظ نیروهای مؤمن و کارآمد
امام کاظم(ع) سعی میکرد نیروهایی قدرتمند ومقاوم و آشنا به مصالح اسلام را تربیت کند و در مقاطع مختلف از آنان بهرهگیرد و همچنین توجه داشت که در حد امکان آنان شناسایی نشوند، بلکه باپوشش های مختلف چنان عمل کنند که هیچ گونه حساسیتی در حاکمان غاصب عباسی بهوجود نیاید. علی بن یقطین با تمام اخلاص در خدمت موسی بن جعفر(ع)بود در حالی که پست وزارت داشت و خمس اموال خویش را به حضرت میداد و به وسائط گوناگون به یاران آن بزرگوار مساعدت مینمود، او زمانی اراده کرد هدایای ارزشمندی را که به وی میدادند، به آن امام همام دهد; ولی امام کاظم(ع) میخواست این نیروی ارزشمند و مخلص حفظ شود از اینرو پارچه گرانبهایی را که هارون به او هدیه داده بود او هم برای آن حضرت فرستاد، امام آن را برگرداند و فرمود از امروزسعی کن وضوی خویش را بر روش هارون و اهل سنت انجام دهی. از سوی دیگر ماموران هارون مراقب تماس ها و چگونگی وضعیت علی بن یقطین بودند. آنان گزارش هایی را علیه وی داده بودند که با موسی بن جعفر(ع) در تماس است و لباسو هدیه مخصوص شما را به ایشان داده و حتی وضو و نمازش را بر روش مذهب اهلبیت(علیهم السلام ) انجام میدهد. هارون در پی این گزارشها او را احضار کردو با ناراحتی تمام گفت: اگر چنین ادعایی درستباشد، خون تو را خواهم ریخت... از او پرسید: آن لباسی را که هدیه دادم چه کردی؟ علی پاسخ داد: در داخل بقچه ای گذارده و جهت تبرک آن را حفظ کرده ام. هارون یک نفر از کارگزارانش رادر پی هدیه فرستاد و با آدرسی که علی بن یقطین داده بود، هدیه را همچنان مهر شده آوردند و در مرحله دیگر جاسوسان هارون گزارش دادند که او نماز را همانند شیعه میخواند. هارون مراقبانی بر علی گماشت و سرانجام دریافت که او همچون اهل سنت نماز میگزارد. هارون خشم خود را فرو برد و رو به علی کرد و گفت:
هرگز سخن هیچ سعایت کننده ای را علیه تو نخواهم پذیرفت.(10) موسی بن جعفر(ع)با این هوشیاری و دستورالعمل این یار باوفای خویش را برای خدمت افزونتر به شیعیان حفظ کرد و اطمینان هارون بیشتر جلب شد و علی توانست تا ماموریت های محوله را بهتر از سابق انجام دهد.
د: مبارزه منفی و نظام استبدادی
موسی بن جعفر(ع) صفوان بن مهران جمال را احضار کرد; او شترانش را در موسم حج دراختیار هیئت خاصی از دربار هارون میگذاشت تا به حج روند و مراسم بجای آورندو احیانا به عنوان ناظران بر مراسم حج از سوی حکومت وظایف و اعمالی را انجام دهند.
هنگامی که صفوان خدمت امام کاظم(ع) رسید، فرمود: صفوان یک عمل تو همه کارهای زیبایت را زیر سؤال برده است؟ با تعجب پرسید: فدایت شوم مگر چه کرده ام؟ امام فرمود: کرایه دادن شترها جهت مراسم حج به هارون کار مناسبی نیست. عرض کرد: من به خاطر سفر حج کرایه میدهم و خود هم همراهشان نیستم،بلکه عده ای از غلامان را میفرستم.
امام فرمود: صفوان دوست نداری ستمگران باقی بمانند تا اجاره شترهایت را بعداز حج پرداخت کنند؟
عرض کرد: البته دوست دارم.
حضرت فرمود: «فمن احب بقاءهم فهو منهم و من کان منهم فقد ورد النار» هرکس بقای هارون و هیات حاکمه اش را دوست بدارد از آنان است و هر کس از ایشان باشد به جهنم فرو میافتد.
چون صفوان سخنان را از امام شنید همه شترهای اجارهای خویش را فروخت، هارونمتوجه شده او را احضار کرد و او را به خاطر این عمل مورد سرزنش قرار داد.
صفوان گفت: من پیر شدم و توان ندارم. غلامان هم کارها را به طور شایسته ودرست انجام نمیدهند. هارون با عصبانیت رو به صفوان کرد و سری تکان داد وگفت: خاموش! من میدانم چه کسی به شما فرمان میدهد. کار موسی بنجعفر است.
صفوان: من با موسی بن جعفرعلیهما السلام ارتباط ندارم او در کارهای من دخالتی نمیکند. هارون در پایان گفت: اگر سابقه همکاری تو نبود، نابودت میکردم.(11)البته چیزی نگذشت که هارون تصمیم به کشتن صفوان گرفت و باز موسی بن جعفرعلیهما السلام زیاد بن ابیسلمه را احضار کرد و از او خواست تا همکاری خویش رابا دستگاه حکومتی هارون قطع کند. زیاد هم فرمان حضرت کاظم(ع) را اطاعت نموده و استعفاء کرد.(12) مبارزه منفی امام هفتم(ع) با حکومت هارون چنان بود که شایعه فتوای حضرت مبنی بر حرمت ولایت و حاکمیت هارون در جامعه وجود داشت وکمترین مسامحه ای از حضرت در برخورد با حکومت بنی عباس دیده نمیشد.
ج: تربیت اندیشمندان فکری و سیاسی
امام کاظم(ع) با اینکه از سوی حکومت هارون تحت فشار بود و بخش عمده ای از عمرش را در زندان گذراند، اندیشمندانی تربیت کرد که در برابر گروه های انحرافی می ایستادند در عرصه علمی و اجتماعی ازوثاقت و اطمینان بالایی برخوردار بودند. بعضی از آنها همانند یونس بنعبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب سراد و احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی، از اصحاب اجماع شمرده شده اند.(13) عظمت این بزرگان چنان بود که راویان و محدثان هرگاه حدیث و روایت خود را منتهی به یکی از افراد فوق میدیدند آرامش خاطر پیدا میکردند.
آنان تالیفات فراوان داشتند و برخی از آنها سالهای بسیار زندانی های سختی راتحمل کردند همانند:
1 یونس بن عبدالرحمان: او از استعداد بسیار والایی برخوردار بود. در مقابله با افراد و گروه های مخالف نزدیک به هزار جزوه و مقاله نوشت تا جایی که گفته شد: دانش ائمه اهل بیت علیهم السلام به چهار نفر منتهی میگردد:
سلمان فارسی، جابر، سید و یونس بن عبدالرحمان.
در باره یونس نوشته اند: پنجاه و چهار حج و پنجاه و چهار عمره بجای آورد وخود میگفت در محضر معصوم بیست سال گوش دادم و بعد از آن بیست سال پرسیدم وبیستسال هم به پرسش دیگران پاسخ دادم. او غیر از وقت نماز و مختصری صله رحم بیشتر اوقات اشتغال به تالیف و تصنیف داشت. (14)
2 محمد بن ابیعمیر: ویتالیفات زیادی داشت، و از زهد و تقوای فراوان برخوردار بود، وی را به زندان های طولانی محکوم کردند و در زندان سندی بن شاهک، جای دادند; اینبزرگوار از ترس اینکه مبادا کتابها و تالیفاتش را نابود کنند، مبلغ یکصد وبیست هزار درهم به سندی پرداخت و بعد از مدتی از زندان خارج شد، او پس ازرهایی به سراغ کتابها و تالیفات دفن شده در گوشه منزلش رفت، ولی همه آنهارا پوسیده و نابود شده یافت. شاید همین سبب گردید که آنچه بعدا نقل کند به صورت مرسله باشد; لکن اطمینان و وثاقت بالای وی باعث گردیده که روایات مرسله اش (15) همانند روایات مستند دیگران معتبر به شمار آید.
محمد بن ابیعمیر در زمان موسی بن جعفرعلیهما السسلام در مدتی از زمان در همان زندانی بوده که امام زمانش نیز در آن بند بوده است.
_______________________________
1 صبح الاعشی، ج3، ص270.
2 سکه های طلا را دینار و سکههای نقره را درهم مینامیدند.
3 ابن اثیر، ج6، ص44.
4 حیاه الامام موسی بن جعفر7، ج2، ص46.
5 جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ج5، صص173- 162.
6 سیره الائمه الاثنی عشر، ج2، ص324.
7 همان، ص 335.
8 محقق اربلی، کشف الغمه، ج3، ص22; بحارالانوار، ج75، ص350، ح57; قالابوالحسن(ع) لعلی بن یقطین: اضمن لی خصله اضمن لک ثلاثا ... فقال ... الثلاثاللواتی اضمنهن لک ان لایصبک حر الحدید ابدا بقتل و لا فاقه و لا سجن حبس... فقال تضمن الا یاتیک ولی ابدا الا اکرمته.
9 وسائل الشیعه، ج16، ص204، ح21359; اصول کافی، ج2، ص219، ح2.
10 سیره الائمه الاثنی عشر، ج2، صص323 322.
11 بحارالانوار، ج75، ص376، ح34.
12 حیاه امام موسی بن جعفر7، ج2، ص459; بحارالانوار، ج48، ص172، ح13; فروعکافی، ج5، ص109، ح1.
13 سیره الائمه الاثنی عشر، ج2، ص313.
14 رجال کشی، صص8 485.
15 مرسله: روایتی است که ناقل آن بعضی از راویان سلسله سندش را که روایتبه واسطه آنها به معصوم منتهی میشود فراموش کند و با حذف آنها روایت را بهمعصوم نسبت دهد.
مقاله ها
چهره تبهکار و دو روی بنی عباس
- بازدید: 5051