مكتب‏ هاى حدیثى شیعه در سده ‏هاى اولیه

(زمان خواندن: 20 - 39 دقیقه)

شناخت و تحلیل مكاتب حدیثى شیعى در سده‏ هاى اولیه اسلامى، از مباحث جدّى در محورهاى مربوط به بررسى تاریخ تحول حدیث، و هم‏چنین ادوار فقه و اجتهاد در عالم تشیع است. على‏رغم اهمیت این‏گونه مباحث و نقش آن در شناخت زیربناهاى فكرى حاكم بر حوزه‏ هاى حدیثى شیعه و جایگاه آن در نوع داورى در خصوص صحت و سقم متون روایى، آن سان كه شایسته است، به ویژه در زمینه حوزه ‏هاى حدیث شیعى، تحقیقات متنوعى به چشم نمى‏خورد. اصولاً تعبیر «مكتب حدیثى» یا «مدرسه حدیثى» متضمن نوعى دیدگاه و مشى فكرى خاص در قبول و نقل احادیث است. از این‏رو، با توجه به اصول فكرى موجود در مناطق مختلف اسلامى و شیعى، مكاتب خاصى نیز پدید مى‏ آمده است: بدین لحاظ یكى از محورهاى متعارف در تقسیم ‏بندى مكاتب گوناگون در عرصه‏ هاى مختلف همچون حدیث، تاریخ، فلسفه و ... تقسیم به اعتبار مناطق مختلفى است كه نمایندگانِ دیدگاه خاصى را در خود جاى مى‏داده‏اند.
پیش از معرفى مكاتب حدیثى شیعه، متناسب است نكاتى را درباره فواید شناخت مكاتب حدیثى، یادآور شویم:
1ـ مناطق مختلف عالم اسلامى، بسته به نوع گرایش‏ها و تفكرات حاكم بر آن، مكتب‏هاى متناسب با خود را داشته ‏اند؛ به عنوان نمونه، مدینه به خاطر حضور صحابه در آن و نقل احادیث متنوّع از پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله و معصومین علیهم ‏السلام از نوعى حدیث‏گرایى برخوردار بوده و محدّثان مدنى نیاز كمترى به نقادّى عقلى در احادیث احساس مى‏كردند. در نقطه مقابل، كوفه به دلیل برخى عوامل از جمله دورى از محل استقرار صحابه و هم‏چنین ائمه معصومین علیهم ‏السلام به عمل به قیاس و دخالت دادن عقل در فهم معانى احادیث تمایل پیدا كرد. تحلیل گرایش‏ هاى موجود در این حوزه‏هاى مختلف در گرو مباحث مربوط به مكاتب حدیثى است.(1)
2ـ از خلال شناخت مبانى فكرى حاكم بر مكاتب حدیثى، مى‏ توان عالِمان رجال و تراجم را در نوع قضاوتشان نسبت به راویان حدیث یارى بخشید؛ مثلاً پیدایش دو جریان فكرى مهم در عصر حضور امام شیعه علیهم‏ السلام ، یعنى مفوّضه و در نقطه آنان، مقصّره، موجب آن شد كه موجى از حملات از سوى طرفین به یكدیگر انجام شود و گروهى گروه دیگر را به غلوّ متّهم، و آن گروه متّهم نیز گروه مقابل را به تقصیر در جایگاه و علوم ائمه علیهم‏ السلام متّهم سازند. از این‏رو، برخى از كسانى كه در غالب منابع رجالى تضعیف شده‏ اند، بنا به اعتقاد عدّه‏ اى از رجالیان، به خاطر نقل احادیثى بوده كه در تلّقى برخى گروه‏ ها بوى غلوّ از آنها استشمام مى‏شده است؛ به عنوان نمونه، مى‏توان به محمد بن سنان، جابر بن یزید جعفى و مفضّل بن عمر جعفى اشاره كرد.(2)
3ـ از خلال معرفى محدثان مرتبط به هر مكتب و حوزه حدیثى، مقایسه حوزه‏هاى حدیثى با یكدیگر با سهولت بیشترى قابل انجام خواهد بود.
به عنوان نمونه، در بر شمارىِ محدّثان مكاتب قم، كوفه، مدینه، رى، خراسان، بغداد، بصره و ... و مقایسه آنها با هم، تعدادِ كسانى كه ملقّب به «كوفى» و «قمّى» هستند بیشتر است.(3) این امر نشان امتیاز این دو حوزه حدیثى و اهمیت مضاعف آنهاست. بدین جهت، معرفى محدثان مربوط به هر یك از مكاتب حدیثى و آثار و تلاش‏هاى علمى آنها در این مباحث اجتناب ‏ناپذیر است.
4ـ وجود روابط متقابل حدیثى بین محدثان مراكز مختلف و انجام سفرها به منظور كسب و سماع حدیث (الرحلة فى طلب الحدیث) نیز از موضوعاتى است كه از خلال شناخت مكاتب حدیثى و فعالیت آنها قابل تحصیل است. به عنوان نمونه، در حوزه حدیثى قم، شخصیت مبرّزى همچون شیخ صدوق را داریم كه یكى از فعّال ‏ترین و پرسفرترین محدثان شیعى است، كه شاید كمتر محدّثى همچون وى، سفرهاى بلند براى افاده و استفاده‏ هاى حدیثى كرده باشد. در شرح سفرهاى وى بدین منظور، همان‏گونه كه نام شهرهاى مناطق اسلامى در غرب و جنوب غربى ایران همچون بغداد، كوفه، مدینه و مكّه به چشم مى‏خورد به نام بسيارى از شهرهاى شرقى ايران در خراسان و ماوراءالنهر همچون بلخ، بخارا، طوس، سمرقند، فایاب، خوارزم، ایلاق، زَمَخْشر، جرجان، هرات و ... نیز برمى‏خوریم.(4) هم‏چنین برخى از محدثان، از دیگر نقاط به قم سفر كرده و از عالمان این دیار كسب حدیث كرده و خود به نقل حدیث پرداخته‏ اند، به عنوان نمونه، به حسین بن سعید اهوازى اشاره مى‏كنیم كه تا آخر عمر در قم به سر برد و در همان‏جا رحلت كرد.(5)
5ـ حوزه ‏ها و نحله ‏هاى حدیثى، گاه براى ردّ یا قبول یك روایت، شرایط خاصّى را عنوان مى‏كردند كه مربوط به مَنْهَج آنان در نقل و قبول حدیث بوده است. چنان‏كه در مورد الفاظى كه براى نقل حدیث به كار مى‏بردند یا الفاظ توثیق، تعدیل و جرح راویان و یا شیوه‏ هاى نقد رجالى و طرق اخذ حدیث، همچون سماع، املاء، كتابت، وجادة و ... گاه داراى مشى خاصّى بوده‏اند كه از طریق مطالعات مربوط به شناخت مكاتب‏ حدیثى ‏قابل‏ حصول‏ است.
اكنون با توجه به آنچه گذشت، ضمن نگاهى گذرا به سیر شكل‏گیرى و پیدایش مكاتب حدیثى شیعه، به معرفى و بیان ویژگى‏ هاى هر مكتب خواهیم پرداخت.
گذرى بر چگونگى شكل‏ گیرى مكاتب حدیثى شیعه
از دوران نزول وحى، كه در اصطلاح ادوار فقه و تشریع اسلامى به «عصر تشریع» معروف است، «مدینه» به عنوان مركز رشد و بلوغ محدّثان اسلامى همواره داراى نقش بزرگى بوده است. استقرار حاكميّت دينى در مدینه در عصر نبوى، و نزول غالب آیات الهى در این مركز، موجب شد كه این شهر همچون سرچشمه‏اى جوشان براى دیگر شهرها و مراكز عالم اسلامى مطرح باشد.
پس از رحلت پیامبر گرامى اسلام صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله وجود صحابه آن بزرگوار در این شهر و در رأس آنان أمیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه ‏السلام ، موجب استمرار نقش ياد شده براى مدینه شد. همزمان با انجام فتوحات و عزیمت تعداد زیادى از صحابه و مسلمانان به نقاط دیگر، زمینه‏ هاى شكل‏ گیرى دیگر مراكز سماع و نقل حدیث نیز فراهم آمد. شاید بتوان «كوفه» را به عنوان مهم‏ترین و مقدّم ‏ترین این مراكز به شمار آورد.
نقش كوفه به عنوان یك مركز مهم در زمینه حدیث از زمانى نمود بیشتر یافت كه امیرالمؤمنین على علیه ‏السلام به علت مصالح موجود پس از پایان جنگ جمل، در این شهر ماند و آن‏جا را در طول قریب به پنج سال، مركز خلافت و حكومت خود قرار داد. این دوره همراه بود با تربیت شاگردان مبرّزى كه همگى از سرچشمه جوشان علم علوى جرعه جرعه نوشیدند و فیوضات علوى را از كوفه به دیگر نقاط سرایت دادند.
پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه‏ السلام و تحقق صلح تحمیلى بر امام حسن مجتبى علیه‏ السلام ، آن حضرت به مدینه هجرت فرمود، ولى كوفه همچنان به عنوان محلّ تجمّع شیعیان و مركزى براى تبادلِ احادیث نبوى و علوى باقى ماند.
در دوره امامت امام حسن عليه ‏السلام تا امام صادق عليه ‏السلام به علت حضور و سكونت اين امامان بزرگوار در مدینه، این شهر مجددا نقش حدیثى خود را باز یافت و به خصوص در عصر امامَین باقر و صادق علیهماالسلام این نقش به اوج خود رسید.
در عصر امام صادق علیه ‏السلام و در دوره حاكمیّت أبوالعباس سفّاح، اوّلین خلیفه عبّاسى، كه امام صادق علیه ‏السلام براى مدتى مجبور به هجرت به كوفه شد و مدتى در آن شهر سكونت فرمود، این شهر از نظر تربیت و رشد محدّثان، پیشرفت چشم‏گیرى یافت و كار بدان‏جا رسید كه بنا به نقل نجاشى تنها در یك زمان حدود نهصد تن در مسجد كوفه مى‏گفتند: «حدثنى جعفر بن محمدالصادق علیه ‏السلام !».(6) حاصل این حركت و تلاش علمى، تدوین بخشى از «اصول اربعمأة» توسط جمعى از برجسته ‏ترین محدّثان شیعى در كوفه بود.
در كنار فعاليت حديثى دو مركز مهمّ مدینه و كوفه، مراكز دیگر حدیث شیعى نیز رفته رفته رو به تشكّل نهادند كه مى‏توان از آن میان به سه مركز بغداد، قم و رى اشاره كرد.
پس از بناى بغداد به دست ابوجعفر منصور دوانیقى و انتقال مركز خلافت عبّاسى به آن،(7) گروه‏ هایى از طوائف شیعى نیز رفته رفته در این شهر سكنى گزیدند. محبوس شدن امام كاظم علیه ‏السلام در این شهر و هم‏چنین رفت و آمد شیعیان به آن‏جا براى ایجاد ارتباط با حضرت و از سوى دیگر، حضور تعدادى از وكلاى امام كاظم علیه‏ السلام و ائمه بعدى در بغداد، همگى در شكل‏ گیرى این حوزه حدیثى مؤثر بود.
آنچه موجب شد كه حوزه حدیثى بغداد در عصر پیش از غیبت كبرى شكل منسجم‏ ترى بیابد انتقال دو امام هادى و عسكرى علیهماالسلام به سامراء و سپس انتقال مركز استقرار نوّاب ناحیه مقدّسه به بغداد بود. در طول دوران غیبت صغرى، بغداد مركز تجمّع و ارتباطات شیعیان و به تبع آن، مركز نقل و سماع احادیث اهل بیت علیهم‏ السلام بود و محله‏هاى مخصوص شیعه‏نشین در بغداد كانون‏هاى عرضه و نقل حدیث بودند.
همراه با فعالیت مراكز حدیثى یاد شده، دو مركز مهمّ شیعه ‏نشینِ قم و رى در ایران پدید آمد و به تدریج جاى خود را به عنوان مهم‏ترین مراكز حدیثى شیعى در قرن دوّم به بعد، در میان محدّثان شیعى باز كرد. مركز قم كه از اواخر قرن اوّل، یكى از قدیمى‏ ترین مراكز شیعه‏ نشین در ایران بود در طول قرن دوّم و دو قرن پس از آن، همواره محلّ تربیت و رشد محدّثانى برجسته بود. در بررسى رجال شیعى قرن دوّم و سوّم، به تعداد زیادى از اسامى قمى‏ ها بر مى‏خوریم. همین امر نشانِ كثرت ارتباطات شیعیان قم با ائمه اهل بیت علیهم ‏السلام مى‏باشد.
وجود شرایط خاصّ حاكم بر قم موجب شكل‏گیرى نوعى حدیث‏گرایى یا اخبارى‏ گرى در این حوزه حدیثى شد. همین امر موجب گردید كه به خصوص در اواخر قرن چهارم، درگیرى‏ هاى فكرى بین دانشمندان این حوزه حدیثى و دانشمندان مكتب بغداد رخ دهد و سرانجام این درگیرى ‏ها به ضعف و ركود حوزه حدیثى قم بینجامد.
چنان‏كه گفته شد، حوزه حدیثى رى نیز به عنوان یكى از مراكز مهمّ حدیثى مطرح بود. شاید بتوان نیمه دوّم قرن سوّم را دوران رشد و اوج‏گیرى فعالیت این حوزه حدیثى دانست. از شواهد این سخن، ظهور محدّث جلیل‏ القدر شیعى، «محمد بن یعقوب كلینى»، در این حوزه حدیثى در اواخر قرن سوّم و اوایل قرن چهارم هجرى و وجود لقب «رازى» براى تعدادى از اصحاب ائمه علیه ‏السلام است.
گفتنى است كه زیستِ مسالمت‏ آمیز اهل سنت و شیعه در این شهر و مباحثه‏ هاى كلامى میان آنان، نوعى حركت به سمت عقل‏گرایى و اجتهاد را در میان محدّثان این حوزه حدیثى فراهم آورده بود، در حالى كه در حوزه حدیثى قم شاهد چنين وضعيتى نيستيم.
گرچه شهرهاى دیگر شیعه‏ نشین در ایران و عراق، نیز داراى محدّثان متعدد و روابط حدیثى با دیگر حوزه‏ هاى حدیثى بوده ‏اند، ولى به سختى مى‏ توان نوعى گرایش خاصّ را در میان آنان شناسایى كرد؛ در این میان، حوزه حدیثى بصره به لحاظ تعارضات موجود بین شیعیان و عثمانى‏ها و هم‏چنین حوزه حدیثى خراسان ـ و به طور مشخص نیشابور ـ جزء حوزه‏هاى حدیثى مهم قرن‏هاى سوم و چهارم به حساب مى‏ آیند و این اهمیت به سببِ حضور محدّثان برجسته‏ اى چون فضل بن شاذان نیشابورى، و نیز حضور وكلایى از سوى ائمه آخرین شیعه در این شهر و روابط شیعیان این منطقه با ائمه علیهم‏ السلام و برخى درگیرى‏ها بین مفوّضه و غُلات با دیگر گروه‏ هاى شیعى این ناحیه بود.
آنچه گذشت، تصویرى گذرا از مهم‏ترین مراكز حدیثى شیعى بود. اكنون به تناسب و فراخور وضع این مقاله، ابتدا به ویژگى‏ هاى جزئى‏ تر، مكتب حديثى مدینه پرداخته، و سایر حوزه‏ هاى حدیثى در صورت امكان در مقاله‏اى دیگر بحث خواهد شد.
1ـ مكتب حديثى مدینه؛ نخستین حوزه حدیثى شیعى
گفتيم كه مى‏ بايست ريشه مكتب حديثى مدینه را مربوط به عصر تشريع و نزول وحى دانست، چنان‏كه مى‏بایست این مكتب را آبشخور دیگر مكاتب حدیثى قلمداد نمود. در دوران حیات نبى گرامى اسلام صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله مسلمانان با بهره ‏گیرى از علوم نبوى و استماع احادیث از لسان آن حضرت و نقل آن احادیث به دیگران، میراث عظیمى از سنّت و سیره نبوى را از عصر تنزیل وحى و تشریع به عصر تأویل منتقل كردند. از آن‏جا كه مدینه نخستين پايگاه نشر احكام اسلامى بود، مى‏بایست نخستین مدرسه حدیثى را نیز در همین نقطه جست‏وجو كنیم.
یكى از مهم‏ترین اشاعه ‏دهندگان حدیث نبوى، امیرالمؤمنین على علیه‏ السلام بود. همراه با وى، همسرش فاطمه زهرا علیهاالسلام و دو فرزندش امام حسن علیه ‏السلام و امام حسین علیه‏ السلام و جمع بسیارى از صحابه و تابعان شیعى نیز در كار نشر و اشاعه حدیث شیعى مؤثر بودند. ايشان بودند كه اساس مكتب حديثى شيعه را در مدینه بنيان نهادند.
سير تحولات مكتب حديثى مدینه تا عصر صادقَيْن عليهماالسلام
این مكتب، به خلاف برخى مكاتب ديگر در مدینه، خطّ صحیح رسالت نبوى را دنبال مى‏كرد و از دخالت دادن افكار بدعت‏ آمیز در دین پرهیز داشت. پژوهش‏ هاى مربوط به مكاتب حديثى غيرشيعى در مدینه، به بروز نوعى انحراف در این مكتب، از زمان دوّمین خلیفه، اذعان دارند. معروف است كه اوّلین بناكننده بنیان رأى و قیاس، خود عمر بن خطاب بوده است(8) و این كار در حالى صورت گرفت كه وى شدیدا به مقابله با جریان كتابت احادیث پیامبر صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله برخاست. از این‏رو، مكتب حديثى غيرشيعى مدینه، در همان آغاز دوران پس از رحلت پیامبر اكرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله گرفتار دو آفت رأى و نقل شفاهى شد.
ولى در نقطه مقابل، بنا بر شواهد تاریخى، حدیث نبوى در عالم شیعه توسط امیرالمؤمنین على علیه ‏السلام و شیعیانش از همان دوران حیات پیامبر اكرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله به صورت مكتوب و مدوّن محفوظ ماند و اوّلین كسى كه اقدام به كتابت و ضبط احادیث نبوى نمود شخص على بن ابى طالب علیه‏ السلام بود كه مجموعه ‏اى از احادیث نبوى را كه پیامبر اكرم صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله بر او املاء كرده و او كتابت نموده بود، جمع‏ آورى نمود و به «كتاب على علیه ‏السلام » یا «أمالى رسول الله صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله » یا «صحیفة على علیه‏ السلام » یا «الجامعة» معروف شد.(9)
علاوه بر امیر المؤمنین علیه‏ السلام برخى مجموعه‏ هاى حدیثى به برخى شیعیان آن جناب، همچون سلمان فارسى، ابوذر غفارى و على بن ابى رافع نسبت داده شده؛ است به غير از اينها تعداد زيادى از صحابه و تابعان كه احاديث نبوى را شنيده و در سينه مضبوط داشتند نيز به عنوان حاملان حديث شيعى و بانيان مكتب حديثى شيعه در مدینه قابل ذكرند، كه از میان آنها مى‏توان عبدالله بن عباس را مثال زد.
حضور قريب به بيست و پنج ساله اميرالمؤمنين عليه ‏السلام در مدینه، پس از رحلت پیامبر اكرم علیه‏ السلام و پاسخ‏گویى او به سؤال‏هاى فراوانى كه از سوى مسلمانان و غیر آنها در مقولات مختلف عرضه مى‏شد، از عوامل اصلى پويايى مكتب حديثى شيعه در مدینه است. مقدار زیادى از این احادیث هم ‏اكنون در جوامع حدیثى شیعى و غیرشیعى مضبوط است.
نكته شایان‏ذكر در این قسمت آن‏كه، در عرض مدرسه حديثى اهل بيت عليهم‏ السلام در مدینه و عصر اميرالمؤمنين عليه‏ السلام ، مدرسه حدیثى دیگرى شكل گرفت كه برخى از آن به «مدرسة الصحابه» و بعضى به «مدرسة الخلفاء» تعبیر كرده ‏اند. این نام‏گذارى از آن‏رو است كه جمعى از صحابه كه در راهى به جز طریق اهل بیت علیهم ‏السلام مشى مى‏كردند و ملتزم به مشروعیّت حكومت خلفاى پس از پیامبر اكرم صلى‏ الله‏ علیه ‏و‏آله بودند، مشى حدیثى خاصّى برگزیدند؛ و همان‏گونه كه قبلاً اشاره شد آمیخته‏ اى از حدیث نبوى و اجتهاد و رأى شخصى را محور تشرّع خود قرار دادند.(10)
پس از قتل عثمان، و با روى كار آمدن امیرالمؤمنین علیه‏ السلام و هجرت آن حضرت به كوفه پس از پایان جنگ جمل، براى مدتى كوتاه، مدینه از وجود امام معصوم خالى بود ولى در همین مدت نيز شيعيانى در مدینه حضور داشته و كار نشر حديث شيعى را دنبال مى‏كردند؛ كه مى ‏توان جابر بن عبدالله انصارى، و امّ سلمه را به عنوان نمونه ذكر كرد.(11) ذهبى درباره شیعیان امیرالمؤمنین علیه‏ السلام از میان تابعین و تابعینِ تابعین گوید: «تشیّع، در میان تابعین و تابعینِ تابعین بسیار بود، و اگر بنا باشد حدیث آنان را ردّ كنیم بسیارى از آثار نبوى را محو كرده‏ ایم»؛(12) و روشن است كه بسيارى از آنان ساكن مدینه بوده‏اند.
پس از انتقال مجدّد امام حسن عليه‏ السلام به مدینه، مدرسه مدینه مجدّدا رو به پويايى نهاد و بقية السلف شيعه كه بعضا ساكن مدینه بودند و بعضى نيز از مناطق ديگر همچون عراق و بيشتر به مناسبت زيارت بيت‏ الله الحرام و قبر نبى اكرم صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله به مدینه گذر مى‏كردند، موفق به كسب حدیث از محضر امام حسن علیه‏ السلام مى‏شدند. این وضع همچنان در عصر امام حسین علیه‏ السلام تا سال 61 هجرى ادامه داشت.
پس از شهادت امام حسين عليه ‏السلام و با انتقال مجدّد باقى ماندگان از كاروان كربلا به مدینه، امام سجاد علیه‏ السلام در طول دوران امامتش وظیفه سنگین تبیین شریعت و انتقال میراث نبوّت و امامت را به عهده داشت. در همین زمان بود كه حتى فقهاى بزرگ غیرشیعى نیز از محضر آن حضرت بهره ‏ها بردند؛(13) و شاگردان مبرّزى از میان شیعیان، با كسب حديث از حوزه درسى امام سجاد عليه‏ السلام در مدینه، كه هم در بیت آن بزرگوار و هم در مسجد رسول الله صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏آله تشكیل مى‏گردید، اساس مدرسه پرشكوه حدیثى در عصر دو امام باقر و امام صادق علیهماالسلام را بنیان نهادند؛ كه مى‏توان در این میان به سعيد بن مسيّب، يكى از فقهاى هفت‏گانه مدینه، قاسم بن محمد بن ابى بكر و ابوخالد كابلى اشاره كرد.(14) چنان‏كه مجموعه ‏اى از دعاهاى آن حضرت كه خود، نوعى از احادیث منقول از آن جناب است، نيز از طريق صحيفه سجاديّه و غير آن به دست ما رسيده است كه نشان‏ دهنده جوشش چشمه حديث شيعى در مدینه در اين دوران است. هم‏چنین «رسالة الحقوق» آن حضرت كه توسط شاگردش ابوحمزه ثمالى نقل شده است، از دیگر نمونه ‏هاست.(15) علاوه بر كسانى كه به نامشان اشارت رفت، اسامى تعدادى دیگر از صحابه و تابعان، به عنوان كسانى كه نزد امام سجاد علیه‏ السلام رفت و آمد داشته و كسب حدیث مى‏ كردند، نقل شده كه عبارتند از: جابر بن عبدالله انصارى، عامر بن واثله كنانى، سعید بن جهان كنانى و مولى أم هانى، سعید بن جبیر، محمد بن جبیر بن مطعم، قاسم بن عوف الشیبانى، اسماعیل بن عبدالله بن جعفر بن ابى طالب، ابراهیم بن محمد بن حنفیه، حبیب بن أبى ثابت، و یحیى بن امّ طویل. چنان كه برخى از فقها و بزرگان غیرشیعى همچون ابن شهاب زهرى نیز نزد آن حضرت رفت و آمد داشته و استفاده ‏هاى فراوان بردند؛ همو درباره آن جناب گفته است: «كان افضل هاشمى ادركنا». چنان كه ابوحازم نیز در وصف آن حضرت گفته: «ما رأیت هاشمیا افضل من على بن الحسین علیه‏ السلام »(16)
مكتب‏ حدیثى‏ مدینه ‏درعصرصادقَیْن علیهماالسلام
اوج دوران تحرّك و فعاليت مكتب حديثى مدینه، پس از عصر رسالت، مربوط به دوران امامت دو امام باقر علیه ‏السلام و امام صادق علیه‏ السلام است. این‏كه چه شرایط و زمینه‏ هایى موجب گشت كه در این زمان، مدینه به پايگاه فعّال حديث شيعى تبديل شود بحث مفصّلى است، كه بدون توجه به شرایط سیاسى، اجتماعى و تاریخى آن دوره قابل درك نيست؛ ولى یكى از مهم‏ترین عوامل این امر، علاوه بر آمادگىِ فرهنگى جامعه اسلامى در آغاز قرن دوم براى بذرافشانى فرهنگى، همان انتقال حاكمیّت اُموى به عبّاسى و ضعف حكومت اُموى مى‏باشد.
این دوره از شكوفاترین دوران حدیث شیعى است، از این‏رو شیخ آقا بزرگ تهرانى از اين دوره به «عصر انتشار علوم آل محمد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله » ياد كرده است.(17) در این عصر، كتابت حدیث توسط شاگردان امام صادق علیه‏ السلام امرى متداول بوده است.(18)
هر یك از آن دو امام همام، در مسجد نَبَوى رواقى داشته و حلقه درسى خود را علاوه بر بیت شریف در آن مكان تشكیل مى‏دادند؛ و به خصوص در ایام حجّ، كه شيعيان به خاطر زيارت قبر پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله به مدینه مى ‏آمدند، به محضر آن دو بزرگوار مى‏ رسیدند و سؤال‏هاى مختلف خود را عرضه مى‏ كردند و پاسخ‏ها را به صورت احادیث، مكتوب كرده و با دستى پر، از مدینه خارج مى ‏شدند. این وضعیت در عصر امام صادق علیه‏ السلام به مراتب گسترده ‏تر از عصر امام باقر علیه ‏السلام بود؛ و این در حالى بود كه بسیارى از علماى غیرشیعى براى تلمّذ و كسب حدیث به بیت امام باقر و صادق علیهماالسلام رفت و آمد داشتند؛(19) این جمله از ابوحنیفه كه: «لولا السنتان لهلك النعمان» كه درباره دو سال شاگردیش از امام صادق علیه‏ السلام گفته، یكى از شواهد این مدّعاست. وى نه تنها از امام صادق علیه‏ السلام استفاده علمى برده، بلكه برخى از شاگران مبرّز آن حضرت نیز براى او حكم معلّم داشتند.(20)
نكته شایان ذكر در این قسمت آن‏كه، در عصر امام صادق علیه‏ السلام ، بروز جریان ترجمه منابع یونانى و هندى و ایرانى و عبرى و سریانى به عربى، و دخول معارفى در زمینه ‏هاى فلسفه، كلام، ریاضیات، طبیعیات و غیر آن،(21) موجب شد مجامع حديثى شيعى مدینه نيز با سؤال‏هاى جديدى مواجه شوند و طرح اين سؤال ‏ها و اخذ پاسخ آنها از امام عليه‏ السلام موجب بروز نوعى تنوّع و تكثّر در احاديث اين عصر شده است.
گرايش مكتب مدینه از نصّ ‏گرايى به تحليل‏ هاى عقلانى
مكتب حديثى شيعه در مدینه در اين دوره از شكل نص‏ گرايى صِرف و تكيه بر سماع و نقل حديث، تا حدودى به سمت تحلیل عقلانى احادیث و اجتهاد در آن‏ها حركت كرد. یكى از عوامل مهم بروز این وضعیت ـ علاوه بر آنچه درباره نهضت ترجمه گذشت ـ بروز نحله‏ هاى جدید فكرى و فتح باب مناظرات كلامى بین برخى از اصحاب امام صادق علیه ‏السلام و فرقه ‏هاى مخالف بود. كسانى همچون ابان بن تغلب، مؤمن الطاق، هشام بن حكم و جمعى دیگر از اصحاب امام صادق علیه‏ السلام از سرآمدان باب مناظره بودند؛ و طبیعى است كه فتح باب مناظره، مستلزم قدرت بر تحلیل عقلانى و اجتهادى آموخته‏ هاى حدیثى است.(22)
در كنار عامل یاد شده، پیدایش فروع جدید فقهى نیز ایجاب مى‏ كرد كه امام باقر علیه ‏السلام و به خصوص امام صادق علیه ‏السلام ، شیوه تفریع و انطباق فروع بر اصول را به شاگردانشان بیاموزند و لذا در مواردى، به جاى پاسخ صریح یك مسئله، دلیل آن را از قرآن ذكر مى ‏كردند و در همین عصر است كه تعدادى از قواعد كلى فقهى و اصولى تبیین شد.(23)
این در حالى بود كه جریان رأى گراى سُنّى، كه از عصر خلیفه دوّم آغاز شده بود، همچنان تداوم يافته و در عصر امام صادق علیه‏ السلام به شكل بارزى در مكتب قياس گراى ابوحنيفه تبلور يافت و لذا اين وضعيت، بر دشوارى رسالت امام صادق علیه‏ السلام در گذر دادن مكتب حدیثى شیعه از میان جریان نصّ ‏گراى صِرف (كه در میان اهل سنّت از آن به اهل الحدیث تعبیر مى‏ شد) و جریان رأى گراى افراطى، مى‏ افزود. آن حضرت از سویى مى‏ بایست اصحاب خود را به سمت اجتهاد و عقل‏گرایى صحیح سوق دهد، و از سوى دیگر از غلتیدن آنان به دام قیاس و تكیه غیراصولى بر حكم عقل، اجتناب دهد. البته جریان مدرسه رأى سُنّى بیشترین نمودِ خود را در كوفه داشت كه محلّ فعالیت ابوحنیفه و پیروان او بود، ولى مراودات فراوان موجود بين كوفه و مدینه، موجب تأثّر برخى محدّثان مدینه از اين مشى فكرى شده بود. گرچه این دو گرایش در این دو نقطه، بیشتر در حوزه حدیث سُنّى مشاهده مى‏شود ولى تردیدى نیست كه شیعیان نیز ـ به خصوص در كوفه ـ از جوّ رأى گراى موجود متأثر مى‏شدند. لذا حملات امام صادق علیه ‏السلام به مكتب رأى سُنّى بیشتر به خاطر حفظ شیعیان از این دام خطرناك بود، به عنوان نمونه مى‏ توان به هشدار آن جناب به ابان بن تغلب در مورد قیاس دیه قطع انگشتان زن به یكدیگر،(24) و همین‏طور به جریان مناظره امام صادق علیه ‏السلام و ابوحنیفه درباره عمل به قیاس،(25) و سخن آن حضرت به مؤمن الطاق، پس از مناظره ‏اش با یكى از خوارج در محضر آن حضرت كه: «القیاس لیس من دینى» اشاره نمود.(26)
بدین ترتیب، عصر امام صادق علیه ‏السلام با وجود پیچیدگى‏ هاى موجود و بروز نحله‏ هاى جدید فكرى و شرایط تازه سیاسى و انشعاب در مدرسة الصحابه یا مدرسة الخلفاء به دو گرایش اهل حدیث و اهل رأى یكى از حسّاس‏ترین دوران حدیث شیعى، و به خصوص مكتب حديثى مدینه به حساب مى‏آيد.
ویژگى‏ هاى این دوره را به طور خلاصه مى‏توان این‏گونه برشمرد:
عصر توسعه و انتشار علوم اهل بیت علیهم ‏السلام ، ازدیاد و كثرت راویان و روایات، تنوّع و تكثّر احادیث از نظر موضوعات عقلى، طبیعى و علوم انسانى، كثرت تدوین اصول و كتب حدیثى، ازدیاد شاگردان و سفرهاى طلب حدیث، بروز نوعى آزاداندیشى و گرایش به اجتهاد و تعقّل در معناى احادیث، تغییر اسلوب تعلیم از حفظ به بحث و استقراء، تأكید بر نصّ‏ گرایى در كنار تبیین قواعد صحیح اجتهاد، پیدایش مدرسه روایان فقیه، تأسیس مدرسه كلامى، فلسفى شیعى و ...(27).
از جمله شاگردان مبرَّز مكتب حديثى مدینه در عصر امام باقر عليه‏ السلام و امام صادق عليه ‏السلام مى‏توان از اين افراد نام برد:
زرارة بن اعین، ابان بن تغلب، محمد بن مسلم الطائفى، جابر بن یزید الجعفى، معروف بن خربوذ، برید بن معاویه العجلى، ابوبصیر یحیى بن أبى القاسم الأسدى، فضیل بن یسار النهدى البصرى، جمیل بن دراج النخغى، عبدالله بن سكان الكوفى، عبدالله بن بكیر الكوفى، حماد بن عیسى الجهنى البصرى، حماد بن عثمان الرواسى الكوفى، ابان بن عثمان الأحمر الجبلى و تعداد بسیار دیگرى كه اسامى آنها در كتاب‏ هاى رجال، همچون رجال شیخ طوسى و رجال كشى آمده است.(28) به عنوان مثال، تعداد راویان از امام صادق علیه ‏السلام بنا به نقل شیخ طوسى، 3217 نفر مى‏باشند كه به مراتب بیش از تعداد راویان دیگر ائمه علیهم ‏السلام مى‏باشد. و تعداد راویان امام باقر علیه ‏السلام در رجال شیخ طوسى 466 نفر ذكر شده كه پس از امام صادق علیه‏ السلام بیشترین تعداد نسبت به دیگر ائمه علیهم ‏السلام است. بخش مهمى از اين تعداد يا ساكن مدینه بودند و يا در مراوده و ارتباط با آن.
مكتب حديثى مدینه در عصر امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام
این مكتب، پس از شهادت امام صادق علیه ‏السلام با ذخایر عظیم علمى و حدیثى و مجموعه ‏اى از محدّثان زبردست شیعى، كه برخى از آنان در مدینه سكونت داشتند و بعضى ديگر به مراكز شيعه ‏نشين عراق، ایران و دیگر نقاط رفت و آمد داشتند؛ ادامه مسير داد و در دروان امامت و اقامت امام كاظم عليه ‏السلام و امام رضا عليه‏ السلام در مدینه، نيز از سرچشمه فيّاض علوم آنان بهره‏ ها برد و شاگردان مبرّز بسيار ديگرى تربيت شد و نقش تأثيرگذار مكتب مدینه بر ديگر مراكز هم‏چنان محفوظ بود.
در این عصر مناظرات كلامى و درگیرى‏ هاى فكرى میان نحله‏ ها و فرق مختلف با یكدیگر از سویى، و میان آنها با شیعیان از سوى دیگر به شدّت ادامه داشت؛ از این‏رو، برخى از اصحاب امام كاظم علیه‏ السلام و امام رضا علیه‏ السلام با بهره‏ گیرى از احادیث آنان و هم‏چنین تجربیات كلامى و قدرت عقلانى خود به مناظره با مخالفان مى‏پرداختند؛(29) چنان‏كه درباره مناظرات شخص امام رضا علیه ‏السلام با مخالفان، نمونه ‏هاى متعددى در دست است.(30)
در برشمارى تعداد راویان این دو امام همام، به این نتیجه مى‏رسیم كه تعداد كسانى كه از این دو بزرگوار كسب حدیث كرده ‏اند بیش از تعداد كسانى هستند كه از سه امام بعد از امام على علیه ‏السلام و از سه امام بعد از امام رضا علیه ‏السلام نقل روایت كرده‏اند، همین، نشانِ پويايى و تحرّك و نشاط مدرسه مدینه در طول سال‏هاى 148 هجرى (سال شهادت امام صادق عليه ‏السلام ) تا سال 203 ه. (سال شهادت امام رضا علیه‏ السلام ) مى‏باشد. به عنوان نمونه، شیخ طوسى تعداد راویان و اصحاب امام كاظم علیه ‏السلام را 272 نفر و تعداد راویان امام رضا علیه ‏السلام را 317 نفر برشمرده است؛ این در حالى است كه تعداد راویان سه امام پس از امام رضا علیه ‏السلام را به ترتیب 113 و 182 و 103 نفر، و تعداد راویان سه امام پس از امام على علیه ‏السلام را به ترتیب 41 و 109 و 173 نفر ذكر كرده است.(31)
محل تحدیث، تدريس و افاضات علمى و حديثى امام كاظم عليه ‏السلام و امام رضا عليه ‏السلام در مدینه، مسجد نبوى بود؛ و هم‏چنین مجالس دیگرى نیز در بیت شریف آن دو بزرگوار منعقد مى ‏شد. بنا به روایت ابن طاووس، یاران و نزدیكان امام كاظم علیه ‏السلام در مجلس درس او حاضر مى‏شدند و لوحه‏ هاى آبنوس در آستین ‏ها داشتند و هرگاه او كلمه ‏اى مى‏گفت یا در موردى فتوا مى‏داد به ثبت آن مبادرت مى‏كردند.(32) شیخ مفید نیز درباره وضعیت حدیث در عصر امام كاظم علیه‏ السلام گفته است: «مردم روایات بسیار زیادى از امام هفتم علیه‏ السلام روایت نمودند و آن حضرت افقه زمان خود به شمار مى‏رفت.»(33)
بنا به روایت حاكم نیشابورى، امام رضا علیه ‏السلام در حالى كه جوانى بیست و چند ساله بود در مسجد نبوى به افتا مشغول بود!(34) چنان كه طبرسى از ابوالصلت هروى نقل كرده كه امام رضا علیه ‏السلام مى‏فرمود: «من در روضه منوّره نبوى مى‏ نشستم در حالى كه علماى بسيارى در مدینه حضور داشتند، و هنگامى كه یكى از آنان در پاسخ مسئله ‏اى درمى ‏ماند همگى آنان، افراد را به نزد من مى‏ فرستادند و من پاسخ‏گوى مسائل آنان بودم.»(35)
بررسى آمارى دیگرى، به غیر از آنچه نسبت به تعداد راویان صورت گرفت؛ نشان مى‏دهد كه تعداد روایات منقول از این دو امام علیهماالسلام نیز، پس از امامَیْن صادقَیْن علیهماالسلام بیشترین تعداد روایات را به خود اختصاص داده است. بنابر آمارى كه برخى محققان از شمارش روایات كتب اربعه ارائه داده ‏اند، تعداد روایات منقول از امام كاظم علیه ‏السلام رقمى در حدود 1200 روایت، و از امام رضا علیه ‏السلام در حدود 500 روایت است؛ در حالى كه از هر یك از سه امام بعدى چیزى كمتر از یك صد روایت نقل شده، و از امام باقر و صادق علیهماالسلام بیش از ده هزار روایت نقل شده كه بیشترین آن از امام صادق علیه ‏السلام است.(36)
این آمار نشان مى‏ دهد كه این دو امام در قیاس با امامان بعدى، از فرصت ‏هاى بهترى در نشر حدیث و تربیت محدّثان برخوردار بوده‏ اند. چنان كه دسته سوّم از اصحاب اجماع نیز در میان یاران و راویان این دو امام مى‏باشند.
تدوين و تبويب احاديث در مكتب حديثى مدینه
نكته شايان ذكر درباره شيوه ‏هاى حاكم بر مدرسه حديثى شيعه در مدینه آن‏كه، پس از عصر صادقَیْن علیهماالسلام به تدریج كار تبویب و دسته ‏بندى همراه با كتابت احادیث در كتاب‏ها و مجموعه ‏هاى حدیثى رو به انجام گرفتن نهاد؛ و لذا در بررسى فهرست آثار قلمى اصحاب این دو امام، علیهماالسلام كار تبویب و دسته ‏بندى احادیث به وضوع مشاهده مى‏شود.
به عنوان نمونه، براى یونس بن عبدالرحمان كه از اصحاب و راویان و وكلاى مبرّز امام رضا علیه‏ السلام بود، آثارى بدین ترتیب نقل كرده ‏اند: كتاب الشرائع، كتاب جوامع الآثار، كتاب الجامع الكبیر فى الفقه، كتاب الصلوة، كتاب الوضوء، كتاب یوم و لیلة، كتاب السهو، كتاب الزكاة، كتاب اختلاف الحجّ، كتاب العلل الكبیر، كتاب علل الحدیث، كتاب الفرائض، كتاب الفرائض الصغیر، كتاب الاحتجاج فى الطلاق، كتاب التجارات، كتاب المزارعات، كتاب الآداب و الدلالة على الخیر، كتاب علل النكاح و تحلیل المتعة، كتاب البیوع، كتاب الدیات، كتاب الحدود و غیر اینها.(37)
خطر غاليان و جاعلان حديث در مكتب مدینه
مكتب حديثى مدینه، همان‏گونه كه در عصر امام باقر و صادق علیهماالسلام گرفتار آسیب غالیان و جعّالان حدیث بود و آن دو امام، به خصوص امام صادق علیه‏ السلام ، با درایت به مبارزه با جریان جعل و انحراف در حدیث پرداختند، در عصر امام كاظم علیه ‏السلام نیز از این خطر مصون نبود.(38) این امر، به خصوص پس از شهادت امام كاظم علیه‏ السلام توسط فرقه منحرف «واقفیه» شدّت گرفت. آنان براى تأیید مذهب خود اقدام به جعل احادیثى دالّ بر قائمیّت امام كاظم علیه ‏السلام و نفى امامت فرزندش امام رضا علیه ‏السلام نمودند؛ از این‏رو، یكى از وظایف امام هشتم علیه ‏السلام ، آن بود كه به تبیین ماهیّت این جریان و تمیز احادیث صحیح از سقیم بپردازد.(39) چنان كه در غیر مورد یاد شده نیز، امام رضا علیه ‏السلام براى تصحیح متون حدیثى منقول از برخى محدّثان شیعى، همواره مورد مراجعه قرار مى‏گرفت.(40)
مكتب حديثى مدینه پس از عصر امام رضا عليه ‏السلام
پس از شهادت امام رضا علیه‏ السلام در سال 203 ه، و انتقال امامت به فرزندش امام جواد علیه‏ السلام و سپس انتقال آن حضرت به امر مأمون به بغداد، مدینه از وجود امام معصوم خالى شد؛ و جز در سال‏هاى محدودى در اواخر عمر شريف آن حضرت و سپس در حدود ده سال از اوايل دوران امامت امام هادى عليه ‏السلام محدّثان مدرسه مدینه، زمینه كسب حدیث از سرچشمه امامت را نیافتند. البته این سخن، بدان معنا نیست كه آنان كاملاً با امام خویش قطع ارتباط كرده بودند، چرا كه مراوده ‏هاى بین حجاز و عراق همواره در جریان بود؛ لذا مكتب مدینه نيز همواره در اين دوره، جایگاه تحدیث و نشر حدیث بود. مسجد نبوى بهترین پایگاه در این جهت به حساب مى ‏آمد، و درگیرى‏ هاى فكرى و كلامى نیز همواره بین امامیّه و مخالفان در جریان بود؛ به ویژه این‏كه امام جواد علیه ‏السلام ، امام هادى عليه ‏السلام و امام عسكرى عليه ‏السلام همواره در مدینه و در مناطق شيعه‏ نشين جزيرة العرب داراى وكلايى بودند كه زمينه ‏هاى ارتباط شيعيان با ائمه عليهم ‏السلام را فراهم مى‏آوردند؛ یكى از فعالیت‏هاى این وكلا، انتقال نامه ‏هاى حاوى سؤال‏هاى شیعیان به نزد ائمه علیهم‏ السلام و دریافت پاسخ آن بود.(41) این زمینه ارتباطى در عصر غیبت صغرى نیز همچنان ادامه یافت.
فراموش نكنیم كه در تمامى ادوار یاد شده، مدینه يكى از مهم‏ترين پايگاه‏هاى حديثى اهل سنّت به شمار مى ‏آمد و تفكر غالب بر اين مركز نيز تفكّر حديث گرا بوده است. معمولاً این مدرسه را از نظر خط فكرى در نقطه مقابل مدرسه كوفه قرار مى‏ دهند كه گرایش به رأى، بر آن غالب بود.(42) در مدینه بيشتر، احادیث مربوط به تعبدیّات و در كوفه بیشتر، مباحث كلامى مطرح بود؛ همین نوع از تقابل، ولى به درجاتى پایین‏تر و خفیف‏تر، بين مدرسه حديثى شيعه در مدینه و كوفه به چشم مى‏خورد، كه در بحث پیرامون مدرسه كوفه به آن اشاره‏اى خواهیم داشت.
_________________________________
1. فضلى، عبدالهادى، تاریخ التشريع الاسلامى، دارالكتاب الاسلامى، 1414 ق، ص 143 ـ 144.
2. مامقانى، ملاّ عبدالله، تنقیح المقال، نجف، مرتضویه، 1352 ق، ج 3، رقم 10819 و 12084 و ج 1 رقم 1621.
3. به عنوان نمونه ر. ك. به: رجال شیخ طوسى و رجال نجاشى.
4. ر.ك.به:معارف،مجید،پژوهشى‏در تاریخ حديث‏شيعه،تهران،نشرضریح،1374ش،ص495.
5. نجاشى، احمد بن على، فهرست اسماء مصنّفى الشیعة، قم، داورى، بى‏تا، ص 44.
6. نجاشى، همان، ص 29.
7. بغداد ابتدا بازارى تجارى بود كه در سال 13 ه. همراه با فتوحات درعراق، به دست «مثنى بن حارثه» فتح و غارت شد. زان پس، به سال 145 ه. هنگامى كه منصور عباسى تصمیم به انتقال مركز خلافت از هاشمیه در نزدیكى كوفه، به مكان دیگرى گرفت، بغداد را مكان مناسبى براى این منظور یافت؛ از این‏رو، فرمان بناى این شهر را صادر كرد. نام قدیم این منطقه بغداد بوده كه درباره وجه تسمیه آن، اقوالى در دست است؛ ر. ك. به: معجم البلدان، یاقوت هموى (م 626)، بیروت دارالحیاء التراث العربى، ج 1، ص 457 ـ 460.
8. ر. ك. به: فضلى، عبدالهادى، مقاله «الشیخ المفید مؤسس المدرسة الاصولیة الامامیة»، المقالات و الرسالات، كنگره بین‏المللى شیخ مفید، 1413 ق. شماره 8 و معروف الحسنى، هاشم، المبادى العامه للفقه الجعفرى، چ2،بیروت،دارالقلم، 1978م،ص58.
9. طوسى، محمد بن حسن، تهذیب الاحكام، به تصحیح و تحقیق استاد على اكبر غفارى، تهران مكتبة الصدوق، ط اوّل، 1417 ق، ج 9، ص 369 و 371 باب میراث الاعمام و العمات و الأخوال و الخالات ح 1 و 9 / تهرانى، شیخ آقا بزرگ، الذریعة الى تصانیف الشیعة تهران و نجف 98 / 1353 ق، ج 21، ص 7 / فضلى، عبدالهادى، تاریخ التشريع الاسلامى، مؤسسة دارالكتاب الاسلامى، 1414 ق / 1993 م، ص 30 ـ 36 / الحر العاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة تصحیح عبدالرحیم ربّانى شیرازى و محمد رازى، تهران، 1376 به بعد ج 17، ص 497.
10. ر. ك. به: عسكرى، سیّد مرتضى، معالم المدرستین، تهران، مؤسسة البعثة، 1405 ق، ج 1، ص 86 (ارجاع شماره یك) / ابن ابى الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1379 ق. شرح نهج البلاغة ج 1، ص 9 / فضلى، عبدالهادى، همان، ص 5 ـ 54.
11. ر. ك. به: مامقانى، ملا عبدالله، پیشین، ج 1، رقم 1610 و ج 3 باب النساء.
12. ذهبى، محمد بن احمد (م 748 ق)، میزان الاعتدال فى نقد الرجال، قاهره، 1383 ق، ج 1، ص 5.
13. ابى الحسن على بن عیسى بن ابى الفتح الارقبلى (م 693 ق)، كشف الغُمّة فى معرفة أحوال الائمه علیهم‏السلام ، بیروت، دارالاضواء، بى‏تا، ج 2، ص 288 ـ 289.
14. بنا به نقل شیخ مفید، امام صادق علیه‏السلام این سه تن را جزء ثِقات امام سجّاد علیه‏السلام به شمار آورد. ر. ك. به: محمد بن شهر آشوب، مناقب آل بى طالب، بیروت، دارالاضواء، 1405 ق ج 1، ص 375 / صدر، سید حسن، تأسیس الشیعة، بغداد، شركة النشر و الطباعة، بى تا، ص 299 / سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسة الامام الصادق علیه‏السلام ، 1418 ق، ج 2، ص 203.
15. ر. ك. به: نجاشى، همان، ص 84 / امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، 1406 ق، ج 1، ص 638 / الخفاجى، عبدالمنعم، الامام صادق علیه‏السلام كما عرّفه علماء المغرب، ط اوّل، كویت، مكتبة الألفین؛ و بیروت، مؤسسة الوفاء، 1406 ق، مقدمه، ص 12 / عبدالهادى فضلى، همان، ص 90 ـ 89.
16. المفید، محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد، بیروت، اعلمى، 1399 ق، ص 255.
17. تهرانى، شیخ آقا بزرگ، همان، ج 2، ص 2 ـ 131.
18. به عنوان نمونه نگاه كنید به: اختیار معرفة الرجال (رجال كشى)، طوسى، محمد بن حسن، مشهد، دانشگاه الهیات، 1348 ق، ص 143 ح 226.
19. ر. ك. به: اسد حیدر، الامام الصادق علیه‏السلام و المذاهب الاربعة، بیروت، دارالكتاب العربى، 1392 ق / 1971 م، ج 1، ص 318؛ امامان شیعه علیه‏السلام گاه این حقیقت را به برخى از غیرشیعیان یادآور مى‏شدند كه اگر مى‏خواهند به سرچشمه علوم الهى دست یابند باید به نزد ایشان مراجعه كنند. به عنوان نمونه، توجه كنید به كلام امام باقر علیه‏السلام به سلمة بن كهیل و حكم بن عتیبة كه: «شرّقا أو غرّبا لن تجدا علما صحیحا الاشیئا خرج من عندنا اهل البیت» (كشى، همان: 209 ح 369 و 370)، به جز ابو حنیفه از تعدادى دیگر از غیرشیعیان، كه شاگردى امام صادق عليه‏السلام را كرده‏اند بدین ترتیب مى‏توان نام برد: محمد بن مسلم بن عبیدالله شهاب الزهرى المدنى (ت 124 ه.) أیّوب بن كیسان السختیانى البصرى (ت 131) یحیى بن سعید الانصارى المدنى (ت 143) عبدالملك بن عبد العزیز بن جریح القرشى المكى (ت 150) سفیان بن سعید بن مسروق الثورى (ت 159)، وى خود صاحب مذهبى بود، شعبة بن الحجّاج البصرى (ت 159) مالك بن انس الاصبحى، امام مذهب مالكى (ت 179 ه.) سفیان بن عیینة الكوفى، محدّث حرم مكّه، كه خود صاحب مذهبى بود (ت 198 ه.) و غیر این‏ها. (ر. ك. به: فضلى، همان، ص 118).
20. ر. ك. به: جریان تعلّم ابوحنیفه از محمد بن مسلم ثقفى در مسأله وفات زن حامل، در رجال كشى، ص 162، رقم 275.
21. ر. ك. به: شاكر مصطفى، التاریخ العربى و المؤرخون، بیروت، دارالعلم للملایین، 1979 م / دائرة‏المعارف بزرگ اسلامى، ج 4، مقاله ابن مقفّع، ص 662.
22. برخى از اينان رسما از سوى امام صادق عليه‏السلام مأمور انجام مناظره در مدینه مى‏شدند. به عنوان مثال امام علیه‏السلام به ابان بن تغلب فرمود: «یا ابان جالس اهل المدینة، فانّى أحبّ ان یكون مثلُك مِنْ رُواتى و رِجالى»؛ همچنین آن حضرت در پاسخ مردى شامى كه خواست با ایشان در علم عربیّت مناظره كند فرمود: «یا ابان ناظره ...» (ر. ك. به: كشى، همان، ص 276 ح 494 و ص 330 ح 603 و 602 و ما مقانى، همان ج 1 رقم 19).
23. امام صادق علیه‏السلام خود به هشام بن سالم فرمود: «انما علینا أن نُلقى الیكم الأصول، و علیكم التفریع» ر. ك. به: محمد ابراهیم جنّاتى، «ادوار اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى»، مؤسسه كیهان، 1372 ش، ص 253 / سید محسن امین، همان، ج 1، ص 104 و برخى از قواعد فقهى و اصولى كه توسط امام صادق علیه‏السلام بیان شد عبارتند از: قاعده استصحاب، لا تُعاد، قاعده تجاوز، احادیث علاج خبَرَیْن متعارضَیْن، قاعده ید، اصل طهارت، اصل حلّیّت، قاعده بناء به اكثر، قاعده الزام و قاعده المؤمنون عند شروطهم.
24. محمد بن على بن بابویه (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، تصحیح استاد على اكبر غفارى، تهران، مكتبة الصدوق، 1394 ق، باب الجراحات والسسل بین النساء و الرجال ج 4، ص 118.
25. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالكتاب الاسلامى، 1386 ق، ج 2، ص 288 / طبرسى، ابومنصور، الاحتجاج، به تصحیح محمدباقر خرسان، نجف، 1966 م، ص 359 / اسد حیدر، همان، ج 1، ص 316.
26. كشى، همان، ص 189 رقم 331.
27. فضلى، همان، ص 159.
28. ر. ك. كشى، همان، ص 133 ـ 453 / امین، سید محسن، همان، ج 1، ص 143.
29. درباره آن دسته از اصحاب امام كاظم و رضا علیهماالسلام همچون هشام بن الحكم و هشام بن سالم و ابوجعفر مؤمن الطالق و ... كه به كار مناظره و مباحث كلامى اشتغال داشتند ر. ك. به: كشى، همان، ص 281 و 271 و 275 و 185.
30. ر. ك. نجاشى، همان، ص 27، ذیل ترجمه حسن بن محمد بن سهل نوفلى، نجاشى درباره‏اش چنین گفته: «ضعیف، له كتاب حسن كثیر الفوائد جمعه و قال: ذكر مجالس الرضا علیه‏السلام مع الأدیان...» و نیز نگاه كنید به مقاله دكتر سید جواد مصطفوى تحت عنوان: «تجلّى علوم اهل بیت علیه‏السلام در مناظرات امام رضا علیه‏السلام » كه ضمن مجموعه آثار نخستین كنگره امام رضا علیه‏السلام به طبع رسیده است.
31. ر. ك. به: طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسى، قم، منشورات رضى (افست)، 1380 ق، ص 342 ـ 397 / فضلى، همان، ص 6 ـ 205 / بهبودى، محمدباقر، معرفة الحدیث، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1362 ش، ص 53.
32. ر. ك. عادل ادیب، زندگى تحلیلى پیشوایان ما، ترجمه دكتر اسدالله مبشرى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365 ش، ص 206 / هاشم معروف الحسنى، سیرة الائمة الاثنى عشر، ط 6، بیروت، دارالتعارف، 1411 ق، ج 2، ص 31 (نقل از مجید معارف پژوهشى در تاریخ حديث شيعه، ص 332)
33. شیخ مفید، الارشاد، ص 298.
34. امین، سید محسن، همان، ج 1، ص 101.
35. فضل بن الحسن الطبرسى، اعلام الورى، تحقیق مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1417 ق، ج 2، ص 64 / مجلسى، بحارالانوار، ج 49، ص 100، ح 17.
36. ر. ك به: بهبودى، محمد باقر، مقاله «علم رجال و مسأله توثیق»، كیهان فرهنگى، سال هشتم شماره 8 (نقل از مجید معارف، «پژوهشى در تاریخ حديث شيعه»، تهران، مؤسسه فرهنگى ـ هنرى ضریح، 1374 ش، ص 331).
37. نجاشى، همان، ص 311.
38. ر. ك. به: مجلسى، محمد باقر، همان، ج 25، ص265 و ج 48، ص 158ـ121 / كشى، همان، رقم‏هاى 525 و 526 و 527 و 528 و 541 و 542 و 511 و 538 و 581 / الزین، محمد حسین، الشیعة فى التاریخ ط 2، بیروت، دارالآثار، 1399 ق، ص 220 / مجید معارف، همان، ص 323 ـ 294.
39. ر. ك. به: طوسى، كتاب الغیبة، بیروت، دارالكتاب الاسلامى، 1412 ق، 43 ـ 48 بنا به نقل شیخ طوسى، تعداد زیادى از گروندگان به این مذهب با رؤیت معجزات امام رضا علیه‏السلام و یا پاسخ‏هاى علمى وى به مسائل فراوانى كه از ایشان سؤال مى‏شد و با روشن‏گرى‏هاى آن حضرت، از این مذهب بازگشتند. (و ر. ك. به: مجلسى، همان، ج 49، ص 25 و ج 41).
40. به عنوان نمونه، در یك مورد، یونس بن عبدالرحمن، تعداد زیادى از احادیثى كه در عراق از اصحاب امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام شنیده بود را به محضر امام رضا علیه‏السلام عرضه نمود و آن حضرت تعداد بسیارى از آن احادیث را ردّ كرده و فرمودند برخى همچون ابوالخطّاب و پیروانش بر امام صادق علیه‏السلام دروغ مى‏بستند، و تا به امروز به این كار ادامه مى‏دهند! (ر. ك. به: كشى، همان، ص 224، ح 401).
41. نمونه‏هاى زیادى از توقیعات و نامه‏هاى امامان شیعه علیهم‏السلام كه توسط وكلائشان به شیعیان ارسال مى‏نمودند در دست است. به عنوان نمونه رجوع شود به محمد بن على بن بابویه قمى، شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمة، به تحقیق استاد على اكبر غفارى، ط 3، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1416 ق، ص 474 و 475 و باب ذكر التوقیعات، ص 522 ـ 482 / طوسى، كتاب الغیبة، ص 176.
42. ر.ك.به: هاشم معروف الحسنى، مبادى الفقه الجعفرى، ص58 / فضلى، همان، ص 143.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
منتخب
آخرین
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page