زمین سیاه و تاریک، نظاره گر سنگ های ابابیل است.
زمین، تاریکتر از همیشه، رو به افق های روشن امید ایستاده است؛ رو به افقی که در انجیل و تورات وعده داده شده است.
زمین، منتظر خنده طفلی است که به هر خنده اش، طاقی از کسرا فرو ریزد و دریاچه ای خشک شود و آتشکده ای بی فروغ شود و خواب پادشاهان را برآشوبد.
خنده طفلی که خنده اش، تفسیر تمام بهارهای زمین است.
خنده معصوم کودکی که ابرها، سایه سار گرمای خورشید او خواهند شد.
زمین در انتظار است؛ در انتظار مهربانی که میلادش، مرگ شرک است و آمدنش، رفتن جهل.
زمین در انتظارِ نویدِ بارانِ رحمت است.
و ناگهان از مشرق جغرافیای عرفانی، نوری درخشید؛ نوری که در چشم های مضطرب، جوانه های امید رویاند، نوری که به انتظار تمام ستاره ها پایان داد، نوری که حرا را به عطر نیایش های شبانه معطر کرد؛ نوری که آمد تا مرهم دل های رنجیده باشد و مسیر سرنوشت دخترکان معصوم را از دل خاک، به سمت آسمان عوض کند.
آمد تا چشم ها به خواب غفلت عادت نکنند و همه، «لا إلهَ إلا الله» گویان، رستگار شوند.
فاطمه حیدری
اهل بیت علیهم السلام
متن ادبی «در انتظار روشنی»
- بازدید: 2841