بوی بهار میرسد / نسیم از درختان آویزان شده است / خورشید در شبه جزیره میرقصد / بیابان ها، به استقبال صبح فرش شده اند / پرتوهای هدایت، درخشیدن گرفته اند / شب، مرده است و فانوس رستگاری، بر فراز کوه ها حکم میراند.
«ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد»
زمین، به ارث صالحان رسیده است و ندای برادری، از دل میدان های جنگ قبایل برمیخیزد.
دلها، در آستانه کلام وحی، به زانو درآمده اند و رنگها، از سیاه تا سفید، در یک صف نشسته اند تا سرود وحدت بخوانند.
«اسوه حسنه» آمده است
عشق، فرمانرواست و توحید، انگشت ها را به هم گره زده است. عشق، فرمانرواست و اسوه خداباوری آمده است تا پل های شکسته قلب ها را پیوند بزند.
امین مردم، امانتدار رسالت الهی خواهد شد، تا ندای فروخفته حقیقت را به گوش مجاز پرستان زمین برساند و بگوید که خدا یکی است، هدف یکی است و معنای زندگی، دویدن به سمت جاذبه های نورست.
اسوه انسان باوری آمده است تا قفل های خشکیده بر افکار و اندیشه ها را بگشاید و به روح های زندانی شده در قفس خاک، صراط رهایی بیاموزد و بگوید «یا أیُّها الانسان، انک کادحٌ الی رَبک کدحا فملاقیه».
آمده است؛ تا...
مهر خاتمیت بر انگشترش نقش خواهد بست، تا تحریفات گذشته را بپیراید و «دین حنیف» و «دین قیم» را مژده بدهد به ساکنان سراچه انس که در جستجوی نشانه اند.
خاتم النبیین آمده است تا حجت الهی را بر خاک نشینان تمام کند و کتاب وحی را ببندد.
صاحب خلق عظیم آمده است تا ظرف وجود آدمیان را از مکارم اخلاق لبریز سازد، فضیلت های فراموش شده را به کوچه ها و خیابان ها بازگرداند، اشتیاق های خاموش شده را دوباره برافروزد، برای شب های هجران نور بیاورد، برای سفره های فقیر نان بیاورد. آمده است تا بر لب های یتیم، لبخند بکارد و بر دلهای مریض، امید.
آمده است تا شمع باشد، تا آیین دلبری کردن را به انسانها بیاموزد. جهان، برخاسته است؛ برخیزید که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله آمده است!
میثم امانی