شعر «فصل آخر»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

مسلمان، دورِ کعبه... کعبه، قربانِ تو می‏گردد
یقیناً آسمان ـ دائم - به فرمانِ تو می‏گردد
تمام ماجرا این بوده: چشم گوشه‏ گیرت را
خدا، می‏دیده و، سی جزء، مهمان ِ تو می‏گردد
عبایت از گل و عمامه ‏ات گل، حرف‏هایت گل
بهارا! آفرینش، رویِ دستانِ تو می‏گردد
همه آیات قرآن، در مدارِ چشم‏ های تو،
تو می‏گردی و، قرآن نیز حیرانِ تو می‏گردد
به خشکی، گرچه طی شد فصل ـ فصلِ زندگی، بی‏تو
و اما فصل آخر، مستِ بارانِ تو می‏گردد
نظر کردی و، بیت اللّه‏ شد بیت الغزل‏ هایم
پس از این، شعرهایم نیز از آنِ تو می‏گردد
مهدی خلیلیان