مدتی بیش نیست که رسول خدا صلی الله علیه وآله ، از سالهای طاقت فرسای شعب ابیطالب رهایی یافته است. مسلمانان، همه از نصرت الهی و نجاتشان از آن اوضاع اسفناک، شادمانند؛ اما رسولخدا صلیاللهعلیهوآله ، گویی شکستهتر از همیشه، یکی از سختترین ساعات عمر خویش را میگذراند. ساعتی پیش، بزرگترین حامی و یاورش «ابوطالب»، چشم از جهان فرو بست. تو گویی داغ رحلت جدّش «عبدالمطلب» دوباره برایش تازه شد! شاید هم از پس سالها، دوباره طعم تلخ یتیمی و دوری از آغوش پرمهر پدرش «عبداللّه» برایش تداعی شده بود!
قوت قلب علی علیه السلام
پیامبرخدا، با چشمانی اشکبار و دلی سرشار از اندوه، جسم نحیف و رنجیده عمویش ابوطالب را در خاک نهاد؛ پیرمردی که همه افتخار و آبرو و عزتش را در راه او و رسالت الهیاش به کار گرفت و سختیها و رنجهای بیشمار را بر جان خرید. اکنون، برادرزاده محبوبش را با انبوهی از دشمنان و کینهجویان تنها گذارد؛ ولی چه باک که خدای ابوطالب، حامی و پشتیبان اوست!
ناگهان، نگاه پیامبر در نگاه غمبار و اشکآلود علی گره خورد و علی در نگاه آسمانی رسولخدا صلیاللهعلیهوآله ، چنان امید و صلابتی یافت که داغ یتیمی را فراموش کرد.
روح الله حبیبیان
متن ادبی «داغ تازهای دیگر»
- بازدید: 2401