متن ادبی «داغ تازه‏ای دیگر»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

مدتی بیش نیست که رسول‏ خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ، از سال‏های طاقت‏ فرسای شعب ابی‏طالب رهایی یافته است. مسلمانان، همه از نصرت الهی و نجاتشان از آن اوضاع اسفناک، شادمانند؛ اما رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، گویی شکسته‏تر از همیشه، یکی از سخت‏ترین ساعات عمر خویش را می‏گذراند. ساعتی پیش، بزرگ‏ترین حامی و یاورش «ابوطالب»، چشم از جهان فرو بست. تو گویی داغ رحلت جدّش «عبدالمطلب» دوباره برایش تازه شد! شاید هم از پس سال‏ها، دوباره طعم تلخ یتیمی و دوری از آغوش پرمهر پدرش «عبداللّه» برایش تداعی شده بود!
قوت قلب علی علیه‏ السلام
پیامبرخدا، با چشمانی اشکبار و دلی سرشار از اندوه، جسم نحیف و رنجیده عمویش ابوطالب را در خاک نهاد؛ پیرمردی که همه افتخار و آبرو و عزتش را در راه او و رسالت الهی‏اش به کار گرفت و سختی‏ها و رنج‏های بی‏شمار را بر جان خرید. اکنون، برادرزاده محبوبش را با انبوهی از دشمنان و کینه‏جویان تنها گذارد؛ ولی چه باک که خدای ابوطالب، حامی و پشتیبان اوست!
ناگهان، نگاه پیامبر در نگاه غمبار و اشک‏آلود علی گره خورد و علی در نگاه آسمانی رسول‏خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، چنان امید و صلابتی یافت که داغ یتیمی را فراموش کرد.
روح‏ الله حبیبیان