روزی که به سمت مدینه میرفت، با تمامی اندوه خود، شهر را مینگریست و نجوا کنان میفرمود: «اللّهُ یَعْلَمُ اَنِی اُحِبُّکَ و لَولا اَنَّ اَهْلَکِ اَخْرِجونی عَنْکِ لَمَا آثَرْتُ عَلَیکِ بَلَدَا و لاَ ابْتَغَیتُ بِکِ بَدَلاً و اِنِی لَمُغْتَمٌ عَلی مُفارِقَتِکَ.
... و امّا آن روز، روز بیستم ماه مبارک، در سال هشتم هجرت، برای حضرت محمّد صلی الله علیه وآله وسلم حسّ دیگری داشت؛ احساسی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به سجده شُکر وادار میکرد؛ شکر نعمتی که هنگام «خروج» از «مکّه»، آن را آرزو میکرد و هنگام «ورود» به مکّه، سرشار از خیل نعمتهای فراوان شده بود؛ خیل رستگارانی که تا دوردستها، مثل منظومه های کهکشانی به دورش حلقه زده بودند.
دیگر از شهر، نجوای مخالفی برنمیخاست؛ تا چه رسد به حرمت شکنی های ناجوانمردانه مختلف! سروش آسمانی، هر لحظه گلبانگ فتح و پیروزی را جار میزد: اِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحَا مُبینَا، یعنی: آی جهالت پیشگان، برخیزید! کو آن مرام بوجهلی و بولهبی تان؟! کو آن تازیانه های آتشینِتان که مست از باده خودخواهی بود، کو؟! آی نامردمان سِفله، که حتی به خویشانِ خویش نیز ترحم نکردید! کجاست آن شکنجه های وحشیانه شما!
کجاست آن غرور تجمّل های دروغینِتان!
آی استخوان پرستان جاهل! اینک بنگرید؛ این هما وعده الهی به پیامبر رحمت است! این همان وعده پیروزی حق بر باطل است! اینک، زمان، زمانِ میقات مردان راه رفته در کوی حقیقت است! اینک، زمان، زمان پرتوافشانیِ خورشید جمال «مُحَمَّد» صلی الله علیه وآله وسلم است! اینک، زمان، زمان برآورده شدن آرزوهای «حمزه علیه السلام » است! اینک زمان، زمان تسبیحِ لا فَتی اِلاّ عَلی علیه السلام ، لا سَیف اِلاّ ذوالفقار است! جمال کبریاییاش، آتش به جان بتها انداخت و از آسمان نگاهش، عشق باریدن گرفت؛ گویی ذرهای در آفاق نمانده که جذب خورشیدِ پیشانیاش نشود!
دست برد و عصای قهر بر دست گرفت؛ ذرات عالم، همراه ملکوت آسمانها به سماع برخاستند؛ کعبه را نوایِ جَآءَ الْحَّقُ وَ زَهَقَ الْباطِلُ فرا گرفت و باران ترنّم و تبسّم فضا را عطرآگین کرد. آری! اِنَّ الْبَاطِلُ کَانَ زَهُوقا؛ باطل همیشه رفتنی است! کدامین ابر را توانایی انکار خورشید است؟! کدامین شب، توانسته است حکومت ابدی داشته باشد؟! اینجاست که دیگر نوبت حیدر کرّار است! باید که به اوج برسد، عظمت مولود کعبه؛ تا همدوش «حبیب خدا»، حرم را از خَس و خاشاک پاک نماید!
چه افتخاری برای اسلام بالاتر از علی علیه السلام ! چه عظمتی والاتر برای حرم و چه شکوهی ماندگارتر برای این فتحُ الفُتوح؟!
اینک نوبتِ اِذَا جَآءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الفَتْح است؛ تصویر جاودانه حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و تفسیر عارفانه امیر مؤمنان علی علیه السلام ، تا قیام قیامت!
بلند بخوان، حضرت جبریل علیه السلام ؛ بلندتر!
اِذَا جَآءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الفَتْحِ، وَ رَأَیْتُ النّاسَ...
آری! جای شگفتی نیست؛ او پیامبر رحمت است؛ عفو میکند! در کمال قدرت، میبخشد.
او کانون مهر خداوندی است، که بهایِ یک تبسّمش، جانِ جمله کاینات است!
میبخشد؛ اِذْهبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقآءُ، تا درس بزرگی به خودباوران بدهد!
میبخشد: لاَ تَثْرِیبَ عَلیکُمُ الْیَومَ، یَغفِرُ اللّه لَکُم و هُوَ اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ؛ تا در تاریخ نوع دوستی، قصه حضرت یوسف تکرار شده باشد! میبخشد تا مفهوم صله ارحام، برای همه آشکار باشد.
فدای رفتارت، یا رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم!
سید علی اصغر موسوی
اهل بیت علیهم السلام
متن ادبی «میقات دل های آرزومند»
- بازدید: 2305