متن ادبی «میقات دل‏ های آرزومند»

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

روزی که به سمت مدینه می‏رفت، با تمامی اندوه خود، شهر را می‏نگریست و نجوا کنان می‏فرمود: «اللّه‏ُ یَعْلَمُ اَنِی اُحِبُّکَ و لَولا اَنَّ اَهْلَکِ اَخْرِجونی عَنْکِ لَمَا آثَرْتُ عَلَیکِ بَلَدَا و لاَ ابْتَغَیتُ بِکِ بَدَلاً و اِنِی لَمُغْتَمٌ عَلی مُفارِقَتِکَ.
... و امّا آن روز، روز بیستم ماه مبارک، در سال هشتم هجرت، برای حضرت محمّد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم حسّ دیگری داشت؛ احساسی که پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم را به سجده شُکر وادار می‏کرد؛ شکر نعمتی که هنگام «خروج» از «مکّه»، آن را آرزو می‏کرد و هنگام «ورود» به مکّه، سرشار از خیل نعمت‏های فراوان شده بود؛ خیل رستگارانی که تا دوردست‏ها، مثل منظومه‏ های کهکشانی به دورش حلقه زده بودند.
دیگر از شهر، نجوای مخالفی برنمی‏خاست؛ تا چه رسد به حرمت شکنی‏ های ناجوانمردانه مختلف! سروش آسمانی، هر لحظه گلبانگ فتح و پیروزی را جار می‏زد: اِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحَا مُبینَا، یعنی: آی جهالت پیشگان، برخیزید! کو آن مرام بوجهلی و بولهبی ‏تان؟! کو آن تازیانه‏ های آتشینِ‏تان که مست از باده خودخواهی بود، کو؟! آی نامردمان سِفله، که حتی به خویشانِ خویش نیز ترحم نکردید! کجاست آن شکنجه‏ های وحشیانه شما!
کجاست آن غرور تجمّل‏ های دروغینِ‏تان!
آی استخوان پرستان جاهل! اینک بنگرید؛ این هما وعده الهی به پیامبر رحمت است! این همان وعده پیروزی حق بر باطل است! اینک، زمان، زمانِ میقات مردان راه رفته در کوی حقیقت است! اینک، زمان، زمان پرتوافشانیِ خورشید جمال «مُحَمَّد» صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم است! اینک، زمان، زمان برآورده شدن آرزوهای «حمزه علیه ‏السلام » است! اینک زمان، زمان تسبیحِ لا فَتی اِلاّ عَلی علیه‏ السلام ، لا سَیف اِلاّ ذوالفقار است! جمال کبریایی‏اش، آتش به جان بت‏ها انداخت و از آسمان نگاهش، عشق باریدن گرفت؛ گویی ذره‏ای در آفاق نمانده که جذب خورشیدِ پیشانی‏اش نشود!
دست برد و عصای قهر بر دست گرفت؛ ذرات عالم، همراه ملکوت آسمان‏ها به سماع برخاستند؛ کعبه را نوایِ جَآءَ الْحَّقُ وَ زَهَقَ الْباطِلُ فرا گرفت و باران ترنّم و تبسّم فضا را عطرآگین کرد. آری! اِنَّ الْبَاطِلُ کَانَ زَهُوقا؛ باطل همیشه رفتنی است! کدامین ابر را توانایی انکار خورشید است؟! کدامین شب، توانسته است حکومت ابدی داشته باشد؟! این‏جاست که دیگر نوبت حیدر کرّار است! باید که به اوج برسد، عظمت مولود کعبه؛ تا همدوش «حبیب خدا»، حرم را از خَس و خاشاک پاک نماید!
چه افتخاری برای اسلام بالاتر از علی علیه ‏السلام ! چه عظمتی والاتر برای حرم و چه شکوهی ماندگارتر برای این فتحُ الفُتوح؟!
اینک نوبتِ اِذَا جَآءَ نَصْرُ اللّه‏ِ وَ الفَتْح است؛ تصویر جاودانه حضرت پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم و تفسیر عارفانه امیر مؤمنان علی علیه ‏السلام ، تا قیام قیامت!
بلند بخوان، حضرت جبریل علیه‏ السلام ؛ بلندتر!
اِذَا جَآءَ نَصْرُ اللّه‏ِ وَ الفَتْحِ، وَ رَأَیْتُ النّاسَ...
آری! جای شگفتی نیست؛ او پیامبر رحمت است؛ عفو می‏کند! در کمال قدرت، می‏بخشد.
او کانون مهر خداوندی است، که بهایِ یک تبسّمش، جانِ جمله کاینات است!
می‏بخشد؛ اِذْهبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقآءُ، تا درس بزرگی به خودباوران بدهد!
می‏بخشد: لاَ تَثْرِیبَ عَلیکُمُ الْیَومَ، یَغفِرُ اللّه‏ لَکُم و هُوَ اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ؛ تا در تاریخ نوع دوستی، قصه حضرت یوسف تکرار شده باشد! می‏بخشد تا مفهوم صله ارحام، برای همه آشکار باشد.
فدای رفتارت، یا رسول اللّه‏ صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم!
سید علی‏ اصغر موسوی