متن ادبی «سرنوشت مهربانی»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

دست مهربانی و عشق، درهم می ‏پیچند تا رسالت آفتاب، فراگیر شود.
دست‏ های خورشیدی که به هم می‏ رسند، لبخند آینه‏ ها تکثیر می‏شود. هر آینه که می‏گذرد، بهار شکوفاتر می‏شود و اسلام در دامنه‏ های سربلند عشق، می‏ بالد و به دور دست ‏ها می‏ اندیشد. دست‏ های برادری که به هم پیوند می‏خورند، نسیم، عطر رحمت پروردگار را تا آن سوی مرزهای عشق منتشر می‏کند و جهان از خوابی چند هزار ساله برمی‏خیزد تا در این جشن شکوه‏مند، مهمان شود.
رسالت، از تنهایی رهایی می‏ یابد و عشق، به تکامل می‏رسد.
امروز، بی‏ شک تمام گل‏ های رُز، به دنیا خواهند آمد. تمام باغچه‏ ها امروز یک‏پارچه، گل‏ های سرخ خواهند شد تا عشق را به پنجره ‏های مشتاق، تعارف کنند.
حتم دارم که امروز، همه سیب ‏های سرخ خواهند رسید و رطب‏ ها شیرین خواهند شد.
همه ستاره ‏ها امروز متولد می‏شوند و شب از ماه لبریز خواهد شد.
امروز جهان از تنهایی رهایی می‏یابد و عشق، همه درهای بسته را خواهد زد.
امروز، خاک بوی بهشت خواهد گرفت و مهربانی فراگیر خواهد شد.
امروز جهان در آستانه آفتابی‏ ترین روز خویش ایستاده است و خاک، از اکنون، بالیدن را آغاز کرده است.
امروز، مهربانی خداوند بر زمینیان کامل خواهد شد.
امروز، عطر خوش مهربانی را می‏دهد؛ مهربانی از جنس مهربانی خداوند در اولین ساعات آفرینش.
امروز از جنس خاک نیست، امروز باران، خلاصه عشق است و شکوه اسلام، بر بلندای مناره‏ ها جان خواهد گرفت.
امروز روز پیوند و برادری رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله و حضرت علی علیه‏ السلام است.
امروز، زیباترین روز خداوند است.
عباس محمدی