مدینه رحمت، آغازین سال هجرت را به تماشا نشسته است. مهاجران، چه عاشقانه از خانه و وطن چشم پوشیده و اقامت در شهری غریب را پذیرفته اند!
انصار، چه خالصانه، آغوشی از صفا و مهربانی را به استقبال حضور آنان گشوده داشته اند! همان چیزی که پیامبر میخواست، در سینه مردم مسلمان تکوین یافته است؛ همدلی و وحدت! همان توقع ممتد خدا از اهل اسلام؛ همان نقطه عطف رستگاری و دایره بسیط ایمان!
برادری
عجیب نیست، دو گروه با اختلاف های نژادی و فرهنگی، اینچنین به یگانگی با هم درآمده باشند؟! عجیب نیست دو سلیقه، دو نگاه، دو انتخاب، در وحدانیّت دین، به اشتراکی تا مرز برادری رسیده باشند؟! آیا عجیب نیست، چنین ساده و صمیمی، تلفیق و همسویی در جان و باور مهاجر و انصار صورت گرفته باشد تا هر دو زیر پرچم محمدی صلی الله علیه وآله در هم یکی شوند؟!
چه کسی برادر علی علیه السلام است؟
بغض بر حنجره مرد حماسه و مهر چنگ میاندازد. شفافیت اشک، پشت پرده نگاهش تموج دارد. اینک پیامبر با عمیقترین معنا در او تلاقی میکند: (علی جان! چه شده؟! ) و آنگاه ترنّم عارفانه ترین اخوّت در جان جهان می پیچد: (یا رسول اللّه صلی الله علیه وآله ! همه را باهم برادر کردید. حالا هر کدام از مهاجر و انصار، برادری دارند؛ جز من! شما مرا با کسی برادر قرار ندادید! )
باید بدانند، حلقه ولایت در دست توست. باید ببینند پیامبر برادری جز علی علیه السلام ندارد. باید بشنوند: (علی علیه السلام برادر و ولی من است!) باید این باور مقدس، در تار و پود مدینه به شهود مردم برسد تا به تاریخ سندی روشن در اتصال نبوت و ولایت عرضه شود. چنین میشود آنگاه که دست های آسمانی علی علیه السلام و نبی صلی الله علیه وآله با هم بالا میرود تا تشرف در آسمان تعالی را به جهان مژده داده باشند و مسیر تکامل را نشان!
تا همگان بدانند آسمان و زمین با هم برادرند؛ مادامی که علی علیه السلام و محمد صلی الله علیه وآله اخوت را پایه گذاشته اند؛ چرا که راه آسمان از زمین میگذرد.
محبوبه زارع
متن ادبی «همدلی»
- بازدید: 3977