شعر «غزل ‏خوانی که می‏ آید»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

زمین سبز است زیر پای بارانی که می‏ آید    ***     خدا پیداست در چشم بهارانی که می ‏آید
کسی در راه تاریخ است؛ موسی‏تر، مسیحاتر    ***     همین منظومه توحید، انسانی که می ‏آید
«مسلمانان، مسلمانان، مسلمانی ز سر گیرید»    ***     به یمن آیه «پرهیز» و «ایمانی» که می ‏آید
دو چشم او شفاعت را چه عالم‏گیر تسبیحی است    ***     مبارک باد لب‏ های غزل‏خوانی که می ‏آید!
بیا پاپوش این شب را سحر کن با حنابندان    ***     بیا تا سجده پیش پای سلطانی که می ‏آید
زبور و مصحف و تورات و انجیل است این ساقی؛    ***     همین هفت آسمان بر دوش، قرآنی که می‏ آید
صدای استخوان کفر، خرد و خسته می‏پیچد    ***     در این شولای تا معراج و توفانی که می ‏آید
وضو کن؛ ختم انعام است این پایان وحی ‏آمیز     ***     خوشا اوقات بعد از این و دورانی که می‏ آید!
سودابه مهیجی