شعر «رسول عشق»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

پنجره ‏ها گرم تماشای باغ، آینه‏ ها محو نگاهی آبی    ***     با تو می‏شه فقط پرندگی کرد، توی هوای بارونی ـ آفتابی
نسیم خبر می‏آره و توی شهر، شمیم اینکه اومدی می‏پیچه    ***     تو کوچه‏ ها تا تو قدم می‏ذاری، عطر گل محمدی می‏پیچه
نور نبوت تو نگاه سبزت، صدای حق جاریه توی صدات    ***     خورشید و ماه دور سرت می‏گردن، زمین همش می‏زنه بوسه به پات
سینه تو معدن وحی خدا، روشنه از چشات دو چشم عالم    ***     با تو تموم شد دیگه دلواپسی، وقتی خود تویی رسول خاتم
عشق تو بهترینِ سرنوشتاس، هر جا تویی اونجا خود بهشته    ***     خدا رو لوح سرنوشت عالم، اسم قشنگتُ درشت نوشته
سلامِتو خدای آسمونا رسونده گفته تویی برگزیده    ***     گفته خدا هر چی که هس تو هستی، به عشق پیغمبرش آفریده
امیر اکبرزاده