اگر همه روزهایم را به نامت کنم، کم است.
اگر تمام صفحه های تقویم را به یادت ورق بزنم باز هم کم است.
اگر لای تک تک برگ های روزگار، گل های محمدی برای تبرک بچینم، باز هم کم است.
اگر ثانیه هایم را به عطر صلوات، عطرآگین کنم، باز هم کم است. کم است تمام صفحه های روزگار و تمام قلم ها که از تو بنویسند و روزها و شبها که از تو بگویند.
تو، آینه گردان لطف پروردگار و بازتاب مهر الهی هستی. تو برترینی ای رسول رحمت!
از تو می گویم که واژه ها با نام تو، راه ارادت می پیمایند.
وقتی که در جنگ بدر، بر دروازه اولین پیروزی بزرگ اسلام در برابر کفر ایستادی و غنایم بسیار برای جبهه حق به ارمغان آوردی، همه در اندیشه بودند که تو با این همه غنیمت چه خواهی کرد؟ سعد وقاص، از اشراف زادگی اش میگفت و رییسان قبیله ها از شأن و بزرگیشان تا سهم بیشتری بگیرند. و تو از بلندای عدالت، تمام دیوارهای طبقاتی را شکستی و دستور دادی غنایم، میان همه، برابر تقسیم شود؛ بی هیچ امتیازی.
تو، تمام جاده های خاکی زمین را با گل های صفا و سادگی و مهربانی ات، گلستان کردی. برای عطش بهشتی آدم، ردپای آسمان را به یادگار گذاشتی.
برای دلتنگی انسان، آینه انسان کامل را به او سپردی و الفبای سعادت را در آموزه هایت هجی کردی.
هرچه از تو بگویم، بنویسم و بخوانم، باز هم کم است.
تمام دنیا تشنه معارف توست ای واپسین حلقه رسالت! ای رسول رحمت!
حورا طوسی