متن ادبی «چراغ صلوات»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

تا نام تو برده می‏شود، چراغ ‏های صلوات، در جان لحظه‏ ها فروزان می‏شوند. تا فضیلتی از تو گفته می‏شود، دل‏ها از بوی گل محمدی زنده می‏شوند. یاد نویدبخش تو، درب‏ های صبح را به رویِ ما می‏ گشاید. قرآن تو، نزدیک‏ترین راه رهایی است و نهج ‏الفصاحه ‏ات، پاک‏ترین مبحث بندگی.
قرآن، معجزه ‏ای است که از دست‏های روشن تو به ما رسید و مرهمی شد بر داغ ‏های همه روزه بشریت.
نهج ‏الفصاحه، سرزمین پهناور دوستی است، زمزمه‏ های بهاری گنجشکان بر درخت است که روبه ‏روی لحظات خستگی انسان، قد می‏کشد.
دنیا، شاداب و جوان می‏ماند؛ اگر سطری از اندرزهای تو را به کار بندد؛ همچنان‏که منبر و مسجد و مأذنه از ذکر و نام تو فعال مانده ‏اند.
تو را نشناختیم
یا رسول اللّه‏ صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله ، تو را نشناخته‏ایم و فقط می‏دانیم که نامت بر همه کائنات ترجیح دارد. چگونه می‏توان شعاع دایره خوبی‏ هایت را ترسیم کرد؟ «مدینه» با آن عظمتش، هیچ‏گاه ادعا نمی‏کند که تو را شناخته است.
چگونه در خیال خام دنیا، رفتاری برای هم اعصار می‏گنجید؟
یا نبی اللّه‏ صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله! مگر می‏توان بر سنت شریف تو بوسه نزد؛ حال آنکه پاسخ‏گوی تمام نیازهای روز است؟! این درست که تو را نشناخته ‏ایم، اما همه هستی ما از احترام به نامت می‏گوید که بیت بیت، قصیده‏ های روشن در دل‏ها می‏کاری و نور می‏پاشی در چشم‏ های خاک.
محمدکاظم بدرالدین