«نقش نماز و دعا در زندگي»

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

مطالعه تاريخ زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان و هر جا بشر وجود داشته، نيايش و پرستش هم وجود داشته اما شكل عبادت و معبود او متفاوت بوده است.
انسان در حال پرستش، از وجود محدود خويش پرواز مي كند و با حقيقتي مي پيوندد كه در آن نقص و كاستي و فنا و محدوديتي وجود ندارد.
از طرف ديگر شايد بهترين راه براي شناسايي ارزش يك عمل، بيان كردن رابطه آن با عبادت باشد.
دعاي خالص عبادت است و دعا، عبادت خالص است.
كلمه مخ را در كتب لغت خالص كل شي بيان كرده اند.
اصولا عبادت اگر ناخالص باشد عبادت نيست و عبادت و ناخالصي باهم سازگار نيستند.
چرا تا اين حد براي دعا ارزش و اهميت قائل شده اند و همه را تشويق و ترغيب به دعا كردن مي كنند؟
پيش از اين بايد با مفهوم دعا آشنا شد محور معاني دعا خواندن است خواندن و صدا زدن همراه با خواست و طلب، چنان كه در كتب لغت، دعا را خواندن، ندا كردن، كمك خواستن، پرسش كردن، فريادرس خواستن، نيايش كردن، ستودن، بندگي و عبادت كردن معنا كرده اند.
معاني گوناگون دعا در آيات قرآن عبارت از:
1- خواندن و خواستن
2- كمك خواستن
3- دعوت، تشويق و ترغيب كردن
4- پرستش كردن نماز عمود دين و معراج مومن
پرستش يعني چه؟ پرستش يعني حالتي كه انسان از ناحيه باطني خود به حقيقتي كه او را آفريده است و خود را در قبضه قدرت او مي بيند توجه داشته باشد و خودش را نيازمند و محتاج او بيند.
عبادت اساسا قطع نظر از هر فايده و اثري كه داشته باشد خود يكي از نيازهاي روحي بشر است و انجام ندادن آن موجب عدم تعادل و اضطراب در روح مي باشد.
در ميان عبادات، نماز از جايگاه ويژه اي برخورداراست به گونه اي كه اين عمل به عنوان ركن و اساس دين معرفي شده و اين جايگاه رفيع به خاطر نقش و جايگاه و تاثيرگذاري شگرف آن در آرامش روح و روان، دور نگه داشتن انسان از پليدي ها و آثار ويژه تربيتي آن است.
گاهي انسان براي رسيدن به يك هدف زحمات زيادي متحمل مي شود، اما كسي را نمي بيند كه به زحمت او ارج نهد و از او قدرداني كند اين ناسپاسي او را به شدت رنج مي دهد و در حالت اضطراب و نگراني فرو مي برد اما هنگامي كه احساس كند كسي از تمام تلاش ها و كوشش هاي او آگاه است و به آن ارج مي نهد جاي نگراني برايش باقي نمي ماند.
اضطراب فكري و تنش هاي رواني از بيماري هاي مهلكي هستند كه بشريت قرن حاضر را تهديد مي كنند.
روان كاوان و دانشمندان مي كوشند تا راه هاي كاهش بار فكري انسان ها را پيش بيني كنند و براي مقطعي به فكر و روان او استراحت دهند.
نماز اگر با شرايط باطني و ظاهري انجام شود نه تنها ذهن را در مدار تمركز مي نهد بلكه درون را نوراني و با صفا مي كند و اگر انسان حضور قلب و توجه در نماز را به خوبي درك كرده باشد توان آن را پيدا مي كند كه در يك لحظه تمام قواي ذهني را متوجه يك چيز بكند و در نماز اين تمرين را به دفعات انجام داده است.
انسان طالب كمال و سعادت خويش است مي خواهد هم در دنيا و هم در آخرت سعادتمند گردد و سعادت و كمال انسان در پرستش خداوند و اطاعت او نهفته است، چرا كه ممكن الوجود زماني به كمال مي رسد كه به واجب الوجود بپيوندد و نماز،اين اكسير عظيم، عبارت است از: تلاش و جلوه معنوي اشرف مخلوقات در پيشگاه خالق اكبر در نماز، گفتارها و كردارها، همه براي تواضع و خشوع در مقابل حضرت حق تعالي هستند و توجه به قدرت لايزال حضرت حق و تمسك و توكل انسان نماز گزار بر آن منبع عظيم است و با ياد او آرام و استوار است.
اگر انسان نماز را با شرايطي كه شرع مقدس بيان فرموده و توصيه كرده است انجام دهد، خصلت ها و فضيلت هاي انساني در وجودش زنده مي شوند و انسان را به سوي تربيت عالي بشري رهنمون مي گردند.
در مجموع براي نماز مي توان ويژه گي هايي به شرح ذيل قايل شد:
نماز باعث روشني دل، اميد و نشاط، جلب رحمت پروردگار، مانع زشتي و منكر.
فلسفه دعا: فلسفه دعا در سه بخش قابل توضيح است: فلسفه و هدف نهايي از دعاكردن اجابت نيست.
اصولا اجابت و گرفتن پاسخ يكي از فوايد مهم دعا است ولي هدف نبوده و نيست، بنابر دلايل زير:
1- اگر فلسفه و هدف دعا فقط اجابت باشد، از هر كسي كه بتواند خواهش ما را اجابت كند مي توان درخواست كرد و اين با روح توحيد كه نفي عبوديت غير خداست مخالف است.
2- اگر فلسفه و هدف دعا، اجابت و گرفتن حاجت و پاسخ باشد و خداوند سبحان فقط بدين منظور فرمان به دعا داده باشد، ديگر تاخير در اجابت معني ندارد و تاخير در اجابت از جانب خداي حكيم كاري عبث و بيهوده است كه صد البته چنين نيست در مجموع فلسفه دعا، از بين بردن روح اكبر و استكبار در انسان است و كبر و برتري طلبي همراه با غرور بيجا عامل مهم دعا نكردن و عدم درخواست شخص از خداوند متعال مي باشد تا آنجا كه شخص خود را بالاتر از آن مي داند كه در مقابل خداوند سر بر خاك نهد و با زاري و دشتهاي باز همچون گدايان از او چيزي بخواهد.
اصلا او خود را بالاتر از آن مي داند كه خواهش و تمنا كند و اين همان كبر است نكته ديگر آن كه دعا عامل توجه به توحيد باريتعالي و ياس از غير خدا است.
اصولا همه انسانها در تمام ادوار تاريخ، اكثرا اعتقاد به مبدا خالق داشته اند، اما در شناخت و پيروي از او دچار انحراف گشته اند.
شريك قرار دادن براي او، واسطه قرار دادن براي رسيدن و پيوند با او و با نقض خدايي به آنچه لياقت خدايي ندارد از جمله اين انحرافات است.
نتيجه:
خلاصه آن كه نماز (عبادت با عظمت) انسان را در ابعاد گوناگون وجودي اش تربيت مي كند و از او انساني كامل و بلند مرتبه مي سازد و او را به سوي سعادت دنيوي و اخروي رهنمون مي گرداند.
هدف از دعا كردن نيز توجه به همين امر مهم است و دعا كننده اي كه به توحيد بي توجه باشد دعايش، دعا نيست و مورد قبول واقع نخواهد شد.
خداوند دعاي كسي را پاسخ مي دهد كه از همه چيز، به جز خداوند مايوس شده باشد و رجا و اميدش فقط به پروردگار باشد.