نماز تراويح

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

يكي از مسائلي كه اهل سنت توجه خاصي بدان داشته و اهميت فراواني به آن مي دهند، نماز تراويح است. آنان در صددند كه اين مسئله و مشروعيت آن را به شريعت و صاحب آن نسبت دهند ولي در مقابل، شيعه اماميه به شدت با آن مقابله كرده و آن را نه تنها جزء شريعت نمي دانند، بلكه از بدعت هاي برخي از صحابه مي شمارند. ما در اين بحث برآنيم كه با بررسي اين مسئله سرمنشأ آن را پيدا كنيم كه آيا پيامبر اسلام به انجام دادن نمازهاي مستحبّي به صورت جماعت در شب هاي ماه مبارك رمضان دستوري صادر كرده، يا آن كه ديگران آن را جزء شريعت شمرده اند، و حكم اين بدعت چيست؟
تراويح در لغت و اصطلاح
تراويح جمع «ترويحه» و در اصل اسم است براي مطلق نشستن، لكن در اصطلاح اطلاق مي شود بر هر نشستن به جهت استراحت بعد از قرات چهار ركعت از نمازهاي مستحبي در شب هاي ماه رمضان.[1]
پايه گذار كيست؟
مرحوم سيد شرف الدين مي فرمايد: «از جمله مسائلي كه عمر تشريع كرد و در مقابل نص اجتهاد نمود، نماز تراويح است. زيرا اين نوع نماز را پيامبر(ص) نياورده و در زمان ابي بكر نيز سابقه نداشت. خداوند متعال اجتماع را براي اداي نماز مستحبي به جز نماز باران نخواسته است و تنها نمازهاي واجب است كه بر جماعت خواندن آن، بسيار تأكيد شده است.
پيامبر اكرم(ص) نمازهاي مستحبّي ماه رمضان را فرادي به جاي مي آورد، و مردم را نيز تشويق مي نمود كه آن را به جماعت نخوانند.
در زمان ابوبكر نيز تا هنگامي كه وي از دنيا رفت، اوضاع چنين بود و بعد از به خلافت رسيدن عمربن خطاب در سال اوّل خلافتش نيز وضع بر همين منوال بود؛ تا آن كه وي در ماه رمضان سال چهاردهم هجري با گروهي از صحابه وارد مسجد شد و ديد كه مردم نمازهاي مستحبي به جاي مي آورند، ولي عدّه اي در حال قيام، جمعي در حال ركوع، دسته اي در حال سجده و گروهي نيز نشسته بودند و جماعتي هم تسبيح مي گفتند يا قرآن تلاوت مي كردند...
عمر از ديدن اين منظره ناخشنود شد، لذا تصميم گرفت آن را سامان دهد. از همين رو براي آنان نماز تراويح را در اوايل شب هاي ماه رمضان قرار داد و اعلان عمومي كرد كه همه در آن شركت كنند. سپس به شهرها و كشورها بخشنامه كرد، و در مدينه دو نفر را قرار داد تا امام جماعت در نماز تراويح باشند: يكي، براي مردان و ديگري، براي زنان...».[2]
بخاري در صحيح به سندش از عبدالرحمن بن عبد قاري نقل مي كند: «در يكي از شب هاي رمضان با عمر به مسجد رفتيم، ديديم مردم دسته دسته و پراكنده هستند، هر كسي براي خود يا با گروه خود نماز مي خواند، عمر گفت: به نظر من اگر اينان به يك امام اقتدا كنند بهتر است، لذا تصميم خود را گرفته و دستور داد ابي بن كعب پيش نماز همه باشد. شبي ديگر با وي به مسجد رفتيم، ديديم مردم نمازهاي مستحبّي شب هاي رمضان را به جماعت مي خوانند. آن گاه عمر گفت: اين بدعت خوبي است!»[3]
تصريح به بدعت گزاري
قسطلاني در شرح خود بر صحيح بخاري در شرح و توضيح كلام عمر كه گفت: «اين بدعت خوبي است» مي نويسد: «اين كه آن را بدعت دانست بدان علت است كه پيامبر دستور نداده بود تا نمازهاي مستحبّي ماه رمضان را به جماعت بخوانند، در زمان ابوبكر نيز سابقه نداشت، در اولِ شب هم نبود، و اين تعداد ركعت هم نداشت.»[4]
شبيه همين توضيح در فتح الباري و عمدةالقاري و ديگر شروح صحيح بخاري نيز آمده است.
ابوالوليد محمد بن شحنه در حوادث سال 23 هجري مي گويد: «... عمر نخستين كسي بود كه دستور داد مردم نماز تراويح را به جماعت بخوانند.»
سيوطي نيز در تاريخ الخلفا از ابي هلال عسكري نقل مي كند: «عمر نخستين كسي بود كه در ماه رمضان دستور داد نماز تراويح را به جماعت بگزارند...».
هم چنين محمد بن سعد در جلد سوّم طبقات هنگامي كه از عمر نام مي برد، مي گويد: «او نخستين كسي است كه دستور داد نمازهاي شب هاي ماه رمضان (تراويح) را به جماعت بگزارند و به شهرها و كشورها بخشنامه كرد، و اين در ماه رمضان سال چهاردهم هجري بود.»
ابن عبدالبر در شرح حال عمر در الاستيعاب مي نويسد: «اوست كه ماه رمضان را با نماز مسحبّيِ دسته جمعي نوراني كرد».[5]
مخالفت با بدعت
ابن ابي شيبه از عبدالرزاق روايت كرده است: ابن عمر نماز تراويح را به جماعت نمي خوانده است.[6]
مجاهد مي گويد: «كسي نزد ابن عمر آمد و گفت: آيا در ماه رمضان نماز تراويح را به جماعت بخوانم؟ عمر پرسيد: آيا مي تواني قرآن بخواني؟ گفت: آري. گفت: آيا مي خواهي چون درازگوش ساكت باشي؟ در خانه نماز بخوان.[7]
ربيع مي گويد: «شافعي نماز تراويح را با مردم نمي خواند، بلكه در خانه خود به جاي مي آورد.»[8]
لبيب السعيد مي گويد: «مالك، ابويوسف و برخي شافعيان به جاي آوردنِ نماز تراويح را به صورت فرادي و در خانه بهتر مي دانستند.»[9]
نهيِ پيامبر(ص) از به جاي آوردن نماز مستحبي به جماعت
از جمله اموري كه دلالت بر بطلان بجاي آوردن نماز تراويح به جماعت دارد، اين كه در روايات بسياري پيامبر(ص) مردم را وادار نموده تا نماز قافله را در خانه به جاي آورند، زيرا اين امر به اخلاص و قبولي نزديك تر است.
عبدالله بن مسعود از پيامبر(ص) سؤال نمود: نماز مستحبّي را در خانه به جاي آوردن بهتر است يا در مسجد؟ حضرت فرمود: آيا نمي بيني كه خانه من چقدر به مسجد نزديك است، با اين وصف من دوست دارم كه نمازهايم را در خانه ام به جاي آورم، مگر اين كه نمازهاي واجب باشد.[10]
همچنين آن بزرگوار(ص) فرمود: «نماز واجب را بايد در مسجد خواند و نماز مستحبي را در خانه.»[11]
همچنين آن بزرگوار(ص) فرمود: «بر شما باد به نماز در خانه هايتان، زيرا بهترين نماز انسان، نمازي است كه در خانه خوانده شود، مگر نمازهاي واجب.»[12]
نمي توان ادعا كرد ه اين رواياتِ مطلقه، به دستور عمر بن خطاب در نماز تراويح تخصيص مي خورد، زيرا تخصيص، به دليل و سند شرعي از جانب معصوم احتياج دارد، كه چنين سندي وجود ندارد.
نماز تراويح از ديدگاه علماي شيعه اماميه
علماي اماميه بر بدعت بودن به جاي آوردن نماز تراويح به جماعت اتفاق كرده و آن را حرام مي دانند:
1ـ سيد مرتضي(ره) مي گويد: «شكي نيست كه نماز تراويح بدعت است.»[13]
2ـ شيخ طوسي(ره) مي فرمايد: «نافله هاي ماه رمضان به فرادي خوانده مي شود و جماعت در آن بدعت است.»
شافعي مي گويد: فرادي خواندنِ آن براي من دوست داشتني تر است. دليل ما اجماع شيعه است در بين ايشان هيچ اختلافي نيست كه جماعت در آن بدعت است.
هم چنين زيد بن ثابت از رسول خدا(ص) روايت كرده است: نماز گزاردن در خانه بهتر است، جز در نمازهاي واجب.[14]
3ـ شيخ علي بن محمّد قمي مي گويد: «دليل ما ]بر بدعت بودن آن[ اتفاق همه امّت اسلام است كه رسول خدا(ص) در طول زندگي خود نافله رمضاني را كه تراويح مي نامند به جماعت نخواند؛ هم چنين اصحاب رسول خدا(ص) در طول خلافت ابوبكر آن را اين گونه نخواندند، تا آن كه عمر در عصر حكومتش دستور اقامه جماعت آن را داد و سنت همان است كه رسول خدا(ص) پايه گذاري نموده، و در غير اين صورت بدعت است».[15]
4ـ علامه حلّي(ره) مي فرمايد: «جمهور «علماي عامه» جماعت در نماز تراويح را جايز دانسته اند، چون عمر مردم را وادار ساخت كه آن را با «أبيّ» به جماعت بخوانند. ولي فعل او حجّت نيست، چون در دوره پيامبر(ص) و ابوبكر نبوده است؛ از همين رو عمر آن را بدعتي خوب معرفي نموده است و جماعت اهل سنّت آن را به وي نسبت داده اند، و اگر اين كار سنت بود، بدعت نمي شد.»[16]
5ـ شيخ علي بن يونس عاملي مي گويد: «به پا داشتن شب هاي ماه رمضان ]به نماز[ به طور فرادي نزد ما ثابت است، نه به جماعت.»[17]
6ـ شيخ جعفر كاشف الغطاء مي گويد: «اجماع امّت است بر اين كه اين عمل بدعت است، حتّي خود وي نيز گفت كه اين عمل بدعت است و بدعتِ خوبي است، حال آن كه رسول خدا(ص) فرمود: «هر بدعتي گمراهي و گمراه در آتش است».[18]
7ـ محدّث بحراني مي گويد: «شكّي نيست نزد اصحاب ما كه جماعت در اين نافله حرام است و روايات زيادي در اين زمينه وجود دارد».[19]
8ـ علامه مجلسي(ره) مي نويسد: «قرار دادن عدد خاص در شريعت، و سنت جلوه دادن آن بدعت است، رسول خدا(ره) به آن دستور نداده و آن را به جاي نياورده است».[20]
نماز تراويح از ديدگاه امامان شيعه
1ـ امام رضا(ع) فرمود: «به پا داشتن تراويح به جماعت جايز نيست».[21]
2ـ زراره و محمّدن مسلم و فضيل از حضرت امام باقر و امام صادق(ع) درباره انجام دادن نافله هاي ماه رمضان به جماعت در شب هاي آن پرسيدند، آن دو بزرگوار فرمودند: «رسول خدا(ص) پس از انجام نماز عشاء به خانه مي رفت، آن گاه آخر شب به مسجد مي آمد و به نماز مشغول مي گرديد. شب اوّل ماه رمضان، طبق روال هميشگي به مسجد آمد، عده اي پشت سر آن حضرت به صف ايستادند، حضرت آن را رها ساخت و به خانه بازگشت. اين روش تا سه شب تكرار گرديد؛ در روز چهارم آن حضرت بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: اي مردم! به جماعت خواندنِ نماز نافله در شب هاي ماه رمضان بدعت است. نماز ضحي بدعت است. آگاه باشيد كه در شب هاي ماه رمضان نماز شب را به جماعت نخوانيد. نماز ضحي را نخوانيد كه آن نافرماني خداست. آگاه باشيد كه هر بدعتي گمراهي است، و سرانجام هر گمراهي دوزخ خواهد بود! آن گاه حضرت از منبر پايين آمد، در حالي كه مي فرمود: انجام دادن سنّت گرچه كم باشد از بدعت فراوان بهتر است».[22]
3ـ امام صادق(ع) فرمود: «هنگامي كه حضرت اميرمؤمنان(ع) به كوفه آمدند، به حسن بن علي(ع) دستور دادند كه در بين مردم اعلام كنند كه ادايِ نماز ]نافله[ در ماه رمضان با جماعت ممنوع است. مردم وقتي كه اين سخن را شنيدند، فرياد برآوردند: «وا عمراه، وا عمراه». اميرمؤمنان(ع) پرسيد: اين سر و صدا چيست؟ امام حسن(ع) عرض كرد: «اي امير مؤمنان! فرياد وا عمراه سر داده اند. حضرت فرمود: به آنان بگو بخوانند».[23]
4ـ سليم بن قيس از اميرالمؤمنين(ع) نقل مي كند كه فرمود: «... به خدا سوگند! دستور دادم كه مردم در ماه رمضان جز بر نمازهاي واجب، جماعتي را برپا نسازند، و به ايشان گفتم كه اداي نافله ها به جماعت بدعت است؛ برخي از لشكريانم فرياد برآوردند كه اي اهل اسلام! سنّت عمر تغيير كرد، او ما را از نمازهاي نافله ماه رمضان باز مي دارد، تا آن جا كه ترسيدم در لشرگاه سر به شورش نهند».[24]
توجيهات اهل سنت
علماي اهل سنت هنگام مواجهه با اين مسئله در صدد برآمده اند تا براي آن از هر طريق ممكن استدلال كنند كه ما در اين جا به برخي از ادلّه و جواب آنها اشاره مي كنيم:
1ـ عايشه مي گويد: «نيمه شبي رسول خدا(ص) از منزل خارج گرديد و براي اداي نماز به مسجد رفت، عده اي به او اقتدا كردند. مردم ماجرا را در روز به ديگران بازگو نمودند، تا آن كه سه شب گذشت و مسجد پر از جمعيت شد. در روز چهارم رسول خدا(ص) پس از ادايِ نماز صبح رو به مردم كرد و فرمود:
«... مي ترسم كه اين كار بر شما واجب گردد و نتوانيد. و رسول خدا در حالي از دنيا رفت كه مسئله بر همان منوال باقي مانده بود».[25]
جواب:
الف) دلالت حديث ناتمام است و معلوم نيست كه جريان در ماه رمضان بوده باشد.
ب) بر فرض وقوعِ اين امر در ماه مبارك رمضان، ماجرا پاياني دارد كه در روايات اهل بيت(ع) آمده است، و آن عبارت از نهيِ رسول خدا(ص) و بدعت دانستن اين كار است.[26]
ج) حديث ضعف سند دارد، چون در طريق او يحيي بن بكير است كه مورد تضعيف واقع شده است.[27]
د) اين احتمال با تعبير عمر به «نعمت البدعة» سازگاري ندارد.
2ـ به حديث ابن وهب از ابي هريره استدلال شده كه رسول خدا(ص) وارد مسجد شد، ديد مردم در ماه رمضان گوشه اي از مسجد مشغول خواندن نمازند. پرسيد: چه نمازي است؟ عرض شد: گروهي هستند كه به امامت ابيّ بن كعب نماز مي خوانند. حضرت(ص) فرمود: به حقّ رسيده اند و كار خوبي انجام مي دهند.[28]
جواب:
الف) در اين حديث، نوع نماز مشخص نشده است.
ب) ابن حجر بعد از نقل حديث آن را از دو جهت تضعيف نموده است: جهت اول آن كه در سند آن مسلم بن خالد است كه تضعيف شده، و جهت ديگر اين كه در حديث آمده كه پيامبر(ص) مردم را بر ابي بن كعب جمع كرد، در حالي كه معروف آن است كه عمر اين كار را كرده است.[29]
3ـ ممكن است كسي ادعا كند كه استحباب به جماعت خواندن نماز تراويح را مي توان با حديث پيامبر(ص) ثابت نمود كه فرمود: «عليكم بسنّتي و سنّة الخلفاء الراشدين بعدي، تمسّكوا بها و عضّوا عليها بالنواجد.[30] بر شما باد بر سنت من و سنت خلفاي راشدين پس از من، و به آن چنگ زده و ثابت قدم باشيد.»
جواب:
الف) اين حديث با تمام طُرقش ضعيف است؛ همان گونه كه در جاي خود به اثبات رسيده است.
ب) بر فرض صدور، سخن در مصداق خلفاي راشدين است. خلفاي راشدين كساني هستند كه به دستور خداوند و توسط پيامبر(ص) به مقام امامت و ولايت منصوب گرديدند، كه همان دوازده امام(ع) مي باشند، به خصوص آن كه تعبير خلفاي راشدين بعد از پيامبر(ص) اصطلاح شد.
بدعت چيست؟
بدعت در لغت به معناي ايجاد چيزي تازه و جديد است. البته نوآوري لازمه زندگي بشري است و رشد و ترقي را فراهم مي سازد؛ ولي در اصطلاح به معناي ورود عنصري غيرديني در مجموعه آموزه هاي الهي به نام دين مي باشد. روشن است كه بدعت حرام است. رسول خدا(ص) فرمود: «هر بدعتي گمراهي، و هر گمراهي در آتش است.»[31]
توضيح آن كه: دست بشر از نوآوري در احكام الهي كوتاه است؛ به اين دليل كه عبادات توقيفي است نه اختراعي، و كيفيت انجام دادن آن از جانب شارع مقدس صادر مي گردد و اگر دست بشر در آن باز گردد دين خدا دستخوش انحراف قرار گرفته و ديري نمي گذرد كه به تحريف گرفتار مي آيد.
سيد مرتضي(ره) مي گويد: «ما نمي توانيم بر اساس مصلحت سنجي، در دين نوآوري داشته باشيم، زيرا اين كار بدون هيچ اختلافي جايز نبوده و حلال نيست.»[32]
عده اي از علماي اهل سنت بدعت در كلام عمر را به معناي لغوي آن گرفته اند. اين توجيه صحيح نيست، زيرا دايره آن شامل احكام دين نمي شود، و بي شك نماز از عبادت هاي ديني است و هرگونه نوآوري در آن، بدعتِ اصطلاحي است.
دسته اي ديگر بدعت را به پنج قسم: حرام، مستحب، مباح، مكروه و حرام تقسيم كرده اند. بر اين اساس، بدعت در نماز تراويح را بدعتِ حسن دانسته اند. اين تقسيم نادرست است، زيرا در اصطلاح شرع، بدعت جز ابداع حكمي كه بر مبناي شرع نيست، معنايي ندارد؛ چنين فعلي حرام و مبغوضِ شارع است. در اين صورت چگونه مي توان آن را بدعتِ حسن ناميد؟
مرحوم شهيد مي فرمايد: «بدعت در نزد ما جز بر قسم حرام استعمال نمي گردد».[33]
كلامي از شرف الدين
وي در آخر بحثِ تراويح مي فرمايد: «اينان چنين پنداشته اند كه عمر با نماز تراويح اش آنچه را كه خدا و پيامبر از حكمت آن غافل بوده اند، تدارك نموده است؛ در صورتي كه خود سزاوارترند از حكمت خداوند در قوانين ونظاماتش غافل باشند. كافي است كه در ردّ به جماعت گزاردن نمازهاي مستحبّي ماه رمضان بگوييم: خداوند خواسته است بندگانش در دل شب ها با وي خلوت كنند و در پيشگاهش گريه و زاري نمايند و با مناجات و راز و نياز با وي حوايج و گرفتاري هاي خود را عرض بدارند و چشم به رحمت و اميد به مرحمت ذات اقدس او داشته باشند و بدانند كه پناهگاهي جز او ندارند، و نجات دهنده ايشان خداي مهربان است.
به همين جهت، خداوند سبحان مستحبات را از قيد جماعت رها ساخته است تا بندگان بتوانند به تنهايي آن طور كه مي خواهند به خدا نزديك شوند و در پيشگاه وي بنالند...
ديگر اين كه، رهاساختن مستحبات از قيد جماعت باعث مي شود كه خانه ها از بركت و شرافت نماز خواندن خالي نشود و لذت و نشاط تربيتي آن محفوظ بماند، تا از اين راه فرزندان به پيروي از پدران و مادران و نياكان خود راه دين داري و مسلماني را بياموزند...».[34]
شيعه شناسي و پاسخ به شبهات؛ علي اصغر رضواني، ج 2، صص: 415ـ 425
________________________________________
1 . المعجم الوسيط، ص 380؛ لسان العرب، ج 2، ص 462.
2 .اجتهاد در مقابل نص، ص 254ـ255.
3 . صحيح بخاري، ج 2، ص 252؛ موطأ مالك بن انس، ص 73، كنزالعمال، ج 8، ص 408.
4 . ارشاد الساري، ج 5، ص 4.
5 . ر.ك: سيد شرف الدين، الاجتهاد و النص.
6 . المصنف، ج 5، ص 264، ح 7742.
7 . همان، ح 7743.
8 . تاريخ مدينة دمشق، ج 51، ص 384.
9 . التغنّي بالقرآن، ص 117.
10 . الترغيب و الترهيب، ج 1، ص 379، ح 4.
11 . كنزالعمال، ج 8، ص 384، ح 23363.
12 . صحيح مسلم با شرح نووي، ج 6، ص 39؛ فتح الباري، ج 4، ص 252 و التاج الجامع للاصول، ج 2، ص 67.
13 . الشافي في الامامة، ج 4، ص 219.
14 . الخلاف، ج 1، ص 529.
15 . جامع الخلاف و الوفاق، ص 119.
16 .تذكرة الفقهاء، ج 2، ص 284.
17 . الصراط المستقيم، ج 3، ص 26.
18 . كشف الغطاء، ج 1، ص 18.
19 . الحدائق الناضرة، ج 10، ص 521.
20 . بحارالانوار، ج 31، ص 11.
21 . وسائل الشيعه، ج 8، ص 47.
22 . وسائل الشيعه، ج 8، ص 46، ح 10026.
23 . همان، ح 10063.
24 . همان، ح 10065.
25 . صحيح بخاري، ج 1، ص 343.
26 . وسائل الشيعه، ج 8، ص 48، ح 0062.
27 . تهذيب الكمال، ج 20، ص 40؛ سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 612.
28 . فتح الباري، ج 4، ص 252.
29 . همان.
30 . المعجم الكبير، ج 18، ص 57.
31 . كافي، ج 1، ص 57.
32 . شرح نهج البلاغه، ج 71، ص 203.
33 . بحارالانوار، ج 71، ص 203.
24 . اجتهاد در مقابل نص، ص 257ـ258.

دیدگاه‌ها   

0 #1 درست بودن تراویحعبدالله جادالله 1390-05-18 11:47
لطفادروغ نگوییددراین که حضرت رسول نماز تراویح خوانده روایات صحیح زیادی آمده ودروغ پشت یرنبی اکرم ندهیدکاکان که این کاررا می کنید
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page