متن ادبی «قصه تنهایی»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)


ما در ظلمت هارون‏ الرشید جهانیم.
ای از زندان پر کشیده رازهایی را بر ما ببخشا!
شیعیانت را دریاب، ای غریب زندان بی‏کسی که درد بی‏ کسی، ما را زمین گیر کرده است.
قصه تنهایی‏ات در زندگی ما جاری است؛ غربت را با نام تو می‏شناسیم و از ظلمت، به اسم اعظم تو پناه می‏بریم.
هر وقت در ظلمت تنهایی دلمان می‏گیرد، بی ‏اختیار می‏گوییم: «یا موسی ابن جعفر علیه‏ السلام » ما زنجیری زندان نفس گناهکار خویشیم؛ گذشتن از غضب را به ما بیاموز تا عقل الهی رهنمون تصمیم ‏هامان گردد، ای کاظم!
ای مهار کننده اژدهای نفس و ای ید بیضای علم!
ای موسی خاندان علی علیه ‏السلام ! جهان به سخنان گهربار تو و پدران و فرزندانت محتاج ‏تر است تا علوم خاکی.
شیرینی کلامت را بر ما بچشان!
اشک‏هایمان را رنگ معرفت بخش.
عزای فراقت را به صبر عالمانه مبدل کن!
دعا کن تا شیعیان رنج چندین ساله‏ ات باشیم و علمِ ابدی‏ ات.

حسین امیری

اشارات :: شهریور 1384، شماره 76