از اینکه همیشه در تاریکی های ذهنم، نور تو را حس میکنم و به نامت دخیل میبندم، عاشق ترینم.
نامت را که می آورم، قلبم شروع میکند به دلتنگی. راه می افتد میان آبها، زلال میشود و یک تکه از خاک پایت را میکند مُهر تقرب... .
اگر یک نگاهی به دلهایمان بیاندازی، میبینی چقدر دوستت داریم. شاید جای دیگری باشی؛ اما دستانت یک ضریح توی دلمان زده است. شش گوشه قلبمان همیشه برای توست... .
شهلا خدیوی
اشارات :: مرداد 1386، شماره 99