میآید؛ با چشمانی که افق های سرخ را تجربه خواهد کرد و دستانی که درخت ظلم را بارور نمیخواهد.
مدینه، پرشورترین ترانه ها را به پیشوازش دف میزند و میچرخد.
عود بسوزانید و دست بیفشانید که وام گذار عزت شیعه از راه میرسد!
او میآید تا دین رسول الله صلی الله علیه و آله پایمال ستم و ناجوانمردی نشود.
میآید تا راهزنان سپیده، راه بر قبله آفتاب نبندند؛ کسی که دلش فراخنای دشتها را میماند و صدایش، سکوت آزادگان زمین را به فریاد میخواند.
اوست که دهمین روز محرم را به تاریخی جاودان بدل میکند.
حسین علیه السلام به دنیا می آید و در عصری که نیزه های ظالم، گلوی انسانیت را نشانه گرفته اند و پرچم علوی را بر خاک افتاده میخواهند، نه عدالت علی علیه السلام را برمیتابند و نه نجابت حسن علیه السلام را و اینگونه بود که تنها، قانون شمشیر میتوانست سکه ظلم و فساد را از رواج بیندازد.
ای سومین دلیل روشن! آمدی و قدم های سایه نشین را با خورشید نفس هایت به برخاستن فرا خواندی.
با تو، مه آلودترین کوه ها به طواف روشنایی رفتند و چشمان خونریز بی عدالتی، برای همیشه، به توفان مذمت سپرده شدند.
عاشورا، خلاصه ای بود از روزهای سربلند زندگی ات؛ روزهایی که شانه های علی وارت، بار سنگین امامت را به دوش میکشید در هیاهوی کفتارهای غاصب.
تو آمدی تا منکر، به ذلت آید و معروف، بر دل جهان، سروری کند؛ تا باران آزادگی و عدالت، پنجره های خواب آلود را بشوید و قفل های تیرگی از دهان درهای بسته عدل، برداشته شود و در این جاده سراسر خطر، تار و پودت را با پروردگارت معامله کردی.
نامت تا همیشه زمین و زمان، بر دروازه های شهید عشق، زنده و جاویدان است.
حضور سبز تو زیباترین خاطره هاست *** نگاه روشن چشمت، نگاه پنجره هاست
تو از کدام تباری که بعد عمری باز *** هنوز، نام بلندت نوای حنجره هاست
معصومه داوودآبادی
اشارات :: شهریور 1385، شماره 88