متن ادبی «سومین دلیل روشن»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

می‏آید؛ با چشمانی که افق‏ های سرخ را تجربه خواهد کرد و دستانی که درخت ظلم را بارور نمی‏خواهد.
مدینه، پرشورترین ترانه‏ ها را به پیشوازش دف می‏زند و می‏چرخد.
عود بسوزانید و دست بیفشانید که وام‏ گذار عزت شیعه از راه می‏رسد!
او می‏آید تا دین رسول الله صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله پایمال ستم و ناجوانمردی نشود.
می‏آید تا راه‏زنان سپیده، راه بر قبله آفتاب نبندند؛ کسی که دلش فراخنای دشت‏ها را می‏ماند و صدایش، سکوت آزادگان زمین را به فریاد می‏خواند.
اوست که دهمین روز محرم را به تاریخی جاودان بدل می‏کند.
حسین علیه ‏السلام به دنیا می ‏آید و در عصری که نیزه ‏های ظالم، گلوی انسانیت را نشانه گرفته ‏اند و پرچم علوی را بر خاک افتاده می‏خواهند، نه عدالت علی علیه ‏السلام را برمی‏تابند و نه نجابت حسن علیه ‏السلام را و این‏گونه بود که تنها، قانون شمشیر می‏توانست سکه ظلم و فساد را از رواج بیندازد.
ای سومین دلیل روشن! آمدی و قدم ‏های سایه ‏نشین را با خورشید نفس ‏هایت به برخاستن فرا خواندی.
با تو، مه ‏آلودترین کوه‏ ها به طواف روشنایی رفتند و چشمان خونریز بی‏ عدالتی، برای همیشه، به توفان مذمت سپرده شدند.
عاشورا، خلاصه‏ ای بود از روزهای سربلند زندگی ‏ات؛ روزهایی که شانه‏ های علی‏ وارت، بار سنگین امامت را به دوش می‏کشید در هیاهوی کفتارهای غاصب.
تو آمدی تا منکر، به ذلت آید و معروف، بر دل جهان، سروری کند؛ تا باران آزادگی و عدالت، پنجره‏ های خواب‏ آلود را بشوید و قفل‏ های تیرگی از دهان درهای بسته عدل، برداشته شود و در این جاده سراسر خطر، تار و پودت را با پروردگارت معامله کردی.
نامت تا همیشه زمین و زمان، بر دروازه ‏های شهید عشق، زنده و جاویدان است.
حضور سبز تو زیباترین خاطره‏ هاست    ***     نگاه روشن چشمت، نگاه پنجره‏ هاست
تو از کدام تباری که بعد عمری باز    ***     هنوز، نام بلندت نوای حنجره ‏هاست

معصومه داوودآبادی

اشارات :: شهریور 1385، شماره 88