متن ادبی «به قدر تشنگی»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

گاه، عطش آنقدر در عمق جان نفوذ می‏کند که پیاله ‏های پی در پی نیز آتش دل را خاموش نمی‏کند؛ بلکه بر سوز سینه شرری تازه ‏تر می‏زند؛ تا آنجا که گویی از خاکستر وجودت نیز دود برمی‏خیزد و ناله سر می‏زند.
اینجا دیگر تشنگی با آب، هم ‏قافیه نیست!
اگر تمام دریاهای عالم را هم یک‏باره سر بکشی، آتشفشان عطش درونت به سردی نمی‏نشیند. آتش عشق را جز با خون نمی‏توان فرونشاند؛ آن هم خونی که به خون حضرت ثاراللّه‏ علیه ‏السلام در هم ‏آمیزد.
عطش، آن‏گاه فرو می‏نشیند که خون فوران کند و جاری شود.
هر کس به قدر تشنگی ‏اش حسین علیه ‏السلام را می‏طلبد و به اندازه طلب و خواستنش، از خود می‏گذرد و حیات خویش را فدای او می‏کند.
و حسین علیه ‏السلام ـ سرسلسله تشنگان عالم ـ به عطش کسانی پاسخ می‏گوید که او را بیشتر از جان خود دوست دارند.

نزهت بادی

اشارات :: شهریور 1385، شماره 88