متن ادبی «باب الحوایج»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: شهریور 1385، شماره 88
بشارت دهید ام‏البنین را به ماه بنی‏هاشم! بشارت دهید علی علیه‏السلام را به ساقی کربلا! بشارت دهید حسین علیه‏السلام را به علم‏دار عشق! بشارت دهید حاجتمندان را که باب الحوایج، با آمدن ابوالفضل، گشوده شد.
امروز، آسمان آبی‏تر است؛ ام‏البنین، لبخند می‏زند، علی علیه‏السلام بوسه می‏زند دو بازوی عباس علیه‏السلام را. می‏بوسد ماه پیشانی ابوالفضل را و می‏گرید و حسین علیه‏السلام و زینب علیهاالسلام می‏بینند و می‏دانند؛ می‏دانند و سکوت می‏کنند.
خوش آمدی، ای آسمان به نام تو روشن!
خوش آمدی، ای زمین به یادت گریان! خوش آمدی، ای ماه! خوش آمدی، عباس علی، یاور حسین، تشنه شهید عشق بر ساحل رود؛ خوش آمدی برادر.
کربلا منتظر ماست. دنیا، وام‏دار همه کربلایی‏هاست. عشق، بر قطره قطره خون تو بوسه می‏زند.
اگر تو نمی‏آمدی، صحنه غرورآفرین رشادت کامل نمی‏شد.
اگر تو نمی‏آمدی، آن واقعه عظیم، چیزی کم داشت.
اگر تو نمی‏آمدی، گل ایثار، به بار نمی‏نشست.
ای سرور و سالار ایثارگران و جانبازان، الگوی رشادت و شهامت، ای دلباخته، جانباز، ای ساقی لب‏تشنه و ای سوار مشک به دندان! جانم به فدای تو؛ خوش آمدی!
چه روزی زیباتر از آن روز که تو آمدی و آسمان را کامل کردی. تو آمدی و روی ماه، از خجالت روی تو گلگون شد. تو آمدی و پرچم کاروان عطش را به دست گرفتی؟!
السلام علیک یا باب الحوایج!
نغمه مستشار نظامی