سير تاريخى حج در قرآن

(زمان خواندن: 19 - 37 دقیقه)

پدیدآورنده:ناصر شكريان

مقدمه

شكى نيست كه از نظر آيات مبارك قرآن، كعبه خانه اى كهن و منسوب به حضرت ابراهيم است، اما پرسش اين است كه آيا كعبه پيش از حضرت ابراهيم وجود داشته يا نه؟ همه مفسّران شيعه و بيشتر مفسّران اهل سنت بر آنند كه كعبه پيش از ابراهيم(عليه السلام) بوده و پيشينه آن، به زمان حضرت آدم، بلكه قبل از آن برمى گردد; چون از سويى ظاهر اطلاق آيه: } إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً{(1) اين است كه كعبه كهن ترين معبد است و از سوى ديگر همه انبيا براساس آيات 31، 58 و 59 مريم و آيات ديگر نماز و سجده مى گزاردند، پس اگر بگوييم قبله گاه آن ها غير از كعبه بوده، با اطلاق آيه سازگارى نخواهد داشت.(2) و همچنين، اين آيه و آيه پس از آن، در مقام بيان مزاياى خانه خدا است كه نخستين مزيّت آن، داشتن پيشينه طولانى و ممتد ذكر شده است; به اين معنى كه محلّى پيش از كعبه پرستشگاه عمومى مردم نبوده وگرنه اوّليت آن باطل خواهد شد.
دليل ديگر اينكه اين آيه در پاسخ به ايراد يهود در تغيير قبله به سوى كعبه است كه اعتراض كردند بيت المقدس سزاوار به استقبال است، چون كه قبل از كعبه ساخته شده و قبله گروهى از انبيا بوده است; خداوند بهوسيله نزول اين آيه مباركه، پاسخ داد: اگر كعبه قبله قرار گرفت، جاى تعجب نيست، چون كه نخستين خانه توحيد و با سابقه ترين معبد در زمين است.
همچنان كه تاريخ و ساير منابع اسلامى هم دلالت دارند كه كعبه نه تنها پيش از بيت المقدس بوده، بلكه از زمان حضرت آدم وجود داشته و در تاريخ آمده است كه از زمان هاى قديم، تمام ملل و اقوام هند و فارس و كلدانيان و بودائيان و اعراب، كه معتقد به پرستش بودند، به كعبه احترام مى گذاشتند; به طورى كه نوشته اند از زمان هاى قديم هفت معبد بزرگ و عمومى بوده كه قديمى تر از همه، كعبه است.(3) از اين رو، موئير، خاور شناس مشهور انگليسى، در كتابى كه درباره شرح حال پيامبر اسلام نوشته، از تاريخ نگارى به نام ديودور ـ كه نيم قرن قبل از ميلاد مسيح مى زيسته ـ نقل كرده كه خانه كعبه قديمى ترين محلى است كه به عنوان بندگى خدا براى بشر ساخته شده است.(4) در جوامع روايى شيعه و سنى، روايات زيادى نقل شده كه دلالت بر وجود كعبه از زمان آدم دارد كه برخى از اين روايات، مربوط به دحو الأرض است.(5)
اما بحث اين است كه آغاز مراسم حج و پيشينه تاريخى آن، به چه زمانى برمى گردد؟ آيا همزمان با وجود كعبه بوده يا از زمان حضرت ابراهيم؟
با توجه به اين كه در آيات قرآن، حج و كعبه به حضرت ابراهيم نسبت داده شده، لذا در اين مقاله بررسى تاريخى حج را در ضمن چهار دور، به طور جداگانه مورد بررسى قرار خواهيم داد:
1 . پيش از حضرت ابراهيم.
2 . دوران حضرت ابراهيم.
3 . پس از حضرت ابراهيم تا ظهور اسلام.
4 . از زمان ظهور اسلام تا كنون.

1 . پيش از بعثت حضرت ابراهيم(عليه السلام)

با توجه به مطالب مقدمه، كه در آن، موجوديت اجمالىِ كعبه پيش از زمان حضرت ابراهيم ثابت گرديد و با ضميمه اين مطلب كه كعبه اصولاً براى انجام مراسم حج بهوجود آمده است، از اين رو وجود اجمالى حج به كمك همان آيات و روايات، كه توضيح آن ها در مقدمه گذشت، اثبات مى شود.
شاهد اين مطلب، تمسك امام صادق(عليه السلام) به همان آيات براى اثبات حج آدم و نوح و... مى باشد:
قال الحلبي سئل أبو عبد الله(عليه السلام) عن البيت أ كان يحجّ قبل أن يبعث النبي(صلى الله عليه وآله) ؟ قال: نعم و تصديقه في القرآن قول شعيب، قال لموسى حيث تزوّج } عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج{ و لم يقل ثماني سنين، و إنّ آدم و نوحاً حجّا و سليمان بن داود قد حجّ البيت بالجنّ و الإنس و الطير و الريح و حجّ موسى على جمل أحمر يقول: لَبَّيْكَ لَبَّيْك، و إنّه كما قال الله: } إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ{ و قال: } وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ{ و قال: } أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ{ و إنّ الله أنزل الحجر لآدم و كان البيت».(6)
روايت ديگر را زراره از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه از حضرت پرسيد:
«أَ كان يحجّ إليه قبل أن يبعث النبي(صلى الله عليه وآله) قال: نعم، لا يعلمون أنّ الناس قد كانوا يحجّون و نخبركم أنّ آدم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت بالجنّ و الإنس و الطير و لقد حجّه موسى على جمل أحمر يقول لَبَّيْكَ لَبَّيْك، فإنّه كما قال الله تعالى: } إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ{ .(7)و (8)
همان طور كه ملاحظه شد، امام صادق و امام باقر(عليهما السلام) براى اثبات حج انبياى سلف، تمسك به آياتى نمودند كه آن آيات درباره كعبه بود، اما از آن جاكه كعبه ملازم با حج بوده و گويى راز اصلىِ پيدايش كعبه، انجام مراسم با شكوه حج است، از اين رو، امام(عليه السلام) به اين آيات تمسك كرد و جالب اين است كه امام(عليه السلام) براى حج انبيا تعليل به اين آيات كرد و فرمود: «فإنّه كما قال الله تعالى...» .
وشايد وجه استشهاد امام صادق(عليه السلام) بر سه آيه، اين باشد كه آيه نخست مربوط به حجّ انبيا، تا پيش از ابراهيم(9) و آيه دوم زمانِ ابراهيم و آيه سوم مربوط به بعد از زمان ابراهيم، يعنى سليمان و موسى باشد، چراكه در آيه سوم، ابراهيم مأموريت يافت كه خانه خدا را براى سه دسته (طائفين، عاكفين و ركّع السجود) پاكسازى كند و روشن است كه مراد، فقط طواف كنندگانِ در زمان ابراهيم نيست، بلكه شامل آنهايى است كه بعداً هم مى آيند. پس با تمسك به آيات، مى توان وجود اجمالى حج را از زمان آدم تا ابراهيم اثبات كرد.
علاوه بر اين آيات، روايات خاص ديگرى هم نقل شده كه دلالت بر انجام حج در اين برهه از تاريخ دارد، كه مى توان اين روايات را تحت عناوين زير بيان كرد:
حجّ جبرئيل و ملائكه
إِنَّ رَجُلاً سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(عليه السلام) : «عَنْ أَوَّلِ مَنْ حَجَّ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ، فَقَالَ: جَبْرَئِيلُ(عليه السلام) ».(10)
هم چنان كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: بعد از اين كه آدم حجش را تمام كرد، جبرئيل به او گفت: «هَنِيئاً لَكَ يَا آدَمُ لَقَدْ طُفْتُ بِهَذَا الْبَيْتِ قَبْلَكَ ثَلاثَةَ آلافِ سَنَة».(11)
و در روايت ديگر فرمود: «لَمَّا أَفَاضَ آدَمُ مِنْ مِنًى تَلَقَّتْهُ الْمَلائِكَةُ فَقَالُوا يَا آدَمُ بُرَّ حَجُّكَ أَمَا إِنَّهُ قَدْ حَجَجْنَا هَذَا الْبَيْتَ قَبْلَ أَنْ تَحُجَّهُ بِأَلْفَيْ عَام».(12)
مؤيد اين روايات، روايات ديگرى است كه زراره به امام صادق عرض مى كند:
«جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَسْأَلُكَ فِي الْحَجِّ مُنْذُ أَرْبَعِينَ عَاماً فَتُفْتِينِي، فَقَالَ: يَا زُرَارَةُ بَيْتٌ يُحَجُّ قَبْلَ آدَمَ(عليه السلام) بِأَلْفَيْ عَام تُرِيدُ أَنْ تَفْنَى مَسَائِلُهُ فِي أَرْبَعِينَ عَاماً».
حجّ آدم
بعد از جبرئيل و فرشتگان، نخستين كسى كه خانه خدا را زيارت كرد و اعمال حج را انجام داد، حضرت آدم است كه روايات در اين زمينه زياد است و مرحوم كلينى در فروع كافى بابى با نام حجّ آدم(13) آورده است. اين روايات در بيشتر كتب تفسيرى(14) و جوامع(15) روايى نقل شده است. 
حجّ انبياى ديگر
افزون بر برخى از اين روايات، كه در آغاز اين بخش ذكر شد، روايات ديگرى هم نقل شده كه دلالت بر وجود حج در اين برهه از تاريخ دارد:
عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: «قَالَ لِي أَبُو الْحَسَنِ(عليه السلام) إِنَّ سَفِينَةَ نُوح كَانَتْ مَأْمُورَةً طَافَتْ بِالْبَيْتِ حَيْثُ غَرِقَتِ الاَْرْضُ ثُمَّ أَتَتْ مِنًى فِي أَيَّامِهَا ثُمَّ رَجَعَتِ السَّفِينَةُ وَ كَانَتْ مَأْمُورَةً وَ طَافَتْ بِالْبَيْتِ طَوَافَ النِّسَاءِ».(16)
هم چنان كه روايت «لم يزل كانت معمورة حتى زمن الطوفان» هم دلالت به ملازمه بر وجود حج در اين زمان خاص دارد، چنان كه از ابن جرير هم نقل شده كه: «فَلَمَّا كَانَ زَمَنُ الطُّوفَانِ رُفِعَ فَكَانَتِ الاَْنْبِيَاءُ(عليهم السلام) يَحُجُّونَهُ وَ لا يَعْلَمُونَ مَكَانَهُ حَتَّى بَوَّأَهُ اللَّهُ لاِِبْرَاهِيمَ(عليه السلام) فَأَعْلَمَهُ مَكَانَهُ...».(17)
از مجموعه آيات و روايات گذشته، وجود اجمالى حج از زمان آدم تا زمان ابراهيم استفاده شده، اما كيفيت و چگونگى مراسم حج در آن زمان براى ما مبهم و مجمل است.

2 . حج در دوران حضرت ابراهيم(عليه السلام)

آن چه كه از نظر قرآن امر مسلّم، قطعى و انكار ناپذير مى باشد، وجود حج و احياى آن، در زمان حضرت ابراهيم است و اين مطلب را مى شود از آيات متعددى استفاده كرد كه صريح ترين آنها آيه } وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق{(18) مى باشد كه حضرت ابراهيم مأمور شد اعلان عمومى كند براى همه انسان ها; چه آن هايى كه در آن زمان بودند و چه بعداً مى آيند. از اين رو بعضى از مفسران گفته اند كه هركس در هر زمان به حج مشرّف مى شود درحقيقت لبيك به همان دعوت ابراهيم است; چه اين كه در آيه مباركه «يأتوك» هست نه «يأتوه».(19)
چنان كه از آيه ديگر هم مطلب فوق استظهار مى شود: } وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ{ .(20)
قدر متيقّن اين آيه مربوط به طواف كنندگان و زائران در زمان حضرت ابراهيم مى باشد. به علاوه از آيه مباركه: } أَرِنا مَناسِكَنا{(21) هم مى شود وجود اجمالى حج در زمان ابراهيم را اثبات كرد كه توضيح آن، در بحث هاى بعد خواهد آمد.
پس، وجود حج در زمان ابراهيم، امرى است مسلّم و قطعى، اما اين كه چگونه انجام مى گرفته و چه مناسكى وجود داشت، دقيقاً مشخص نيست. فى الجمله، از بعضى آيات و روايات مى شود برداشت كرد كه اعمال زير در آن زمان وجود داشته و جزو مناسك حج بوده است:
1 . طواف: از آيه: } طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ{.(22)
2 . سعى: از ظاهر آيه: } إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما{(23) برداشت مى شود كه سعى، پيش از اسلام وجود داشته و احتمالاً به زمان ابراهيم بر مى گردد; چون يكى از حكمت هاى وجودِ سعى را همان هفت مرتبه سعى هاجر در ميان كوه صفا و مروه، براى يافتن آب جهت رفع تشنگى اسماعيل دانسته اند.
3 . قربانى: آيات: 102 تا 107 سوره مباركه صافات، مربوط به ذبح حضرت اسماعيل است.
4 . رمى: از رواياتى كه در ذيل آيات مربوط به ذبح اسماعيل نقل شده، استفاده مى شود كه رمى از آن زمان تشريع شده است.
5 . وقوف در عرفات: بعضى از رواياتى كه در ذيل آيه فوق و آيه: } ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ{ نقل شده، ظهور در اين دارد كه يكى از اعمال مناسك حج در زمان ابراهيم، وقوف در عرفات بوده است. عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّار قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام) عَنْ عَرَفَات، لِمَ سُمِّيَتْ عَرَفَات؟ فَقَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ(عليه السلام) خَرَجَ بِإِبْرَاهِيمَ(عليه السلام) يَوْمَ عَرَفَةَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ: يَا إِبْرَاهِيمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِكَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِكَكَ فَسُمِّيَتْ عَرَفَات لِقَوْلِ جَبْرَئِيلَ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ».(24)

3 . بعد از ابراهيم تا ظهور اسلام

وجود حج در اين برهه از زمان هم جاى هيچ شك و شبهه نيست. علاوه بر آيات و رواياتى كه در آغاز اين فصل گذشت، آيات ديگرى هم دلالت بر وجود حج و كيفيت بعضى از مناسك حج در اين زمان خاص دارد كه شرح آنها در ذيل مى آيد.
1 . } قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج... { .(25)
آيه مباركه، در مورد ازدواج حضرت موسى با يكى از دختران شعيب است كه مهريه دخترش، هشت سال كار قرار داده شد. از اين كه به جاى «ثمانى سنين» «ثمانى حجج» ذكر شده، فهميده مى شود كه در آن زمان، حج آن قدر معروف بوده كه معيار شمارش سال قرار مى گرفت و از سوى ديگر بيان گر اين مطلب است كه در هر سال يك بار حج صورت مى پذيرد; چنان كه امام صادق(عليه السلام) در پاسخ پرسش كننده اى كه پرسيد: آيا قبل از اسلام مردم حج انجام مى دادند؟ فرمود:
«نعم و تصديقه في القرآن قول شعيب حين قال لموسى حيث تزوّج } عَلى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَج{ و لم يقل ثماني سنين».(26)
2 . } وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ{(27)
پيمان الهى از دو پيامبر بزرگوار اين بود كه: كعبه را براى زائران و طواف كنندگان و معتكفان و ركوع و سجده گزاران; چه آنهايى كه الآن موجود هستند و چه آنان كه بعداً مى آيند، پاك و پاكيزه نگه بدارند; به خصوص با عنايت به اين كه اين مأموريت در اواخر عمر حضرت ابراهيم به او ابلاغ شد و به يقين مربوط به زمان خاص نبوده است. شاهد قطعى اين برداشت، روايتى بود كه قبلاً ذكر شد كه امام صادق(عليه السلام) براى اثبات حج حضرت موسى و سليمان و... تمسك به همين آيه فرمودند:
«...إنّ آدم و نوحاً حجّا و سليمان بن داود... و حجّ موسى... إنّه كما قال الله... و قال } وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِيلُ{ و قال: } أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ...{ .(28) توضيح آن پيشتر گذشت.
علاوه بر اين آيات، رواياتى هم راجع به حجّ موسى و سليمان و داود و عيسى و... در كتب روايى نقل شده كه مرحوم كلينى آنها را در فروع كافى با عنوان «حج الأنبياء»،(29)جمع آورى كرده است.
بعد از جبرئيل و فرشتگان، نخستين كسى كه خانه خدا را زيارت كرد و اعمال حج را انجام داد، حضرت آدم است كه روايات در اين زمينه زياد است.
و از بعض روايات استفاده مى شود كه براى مردم جاى سؤال بود كه آيا حج بهوسيله اسلام تأسيس شد يا قبل از اسلام هم وجود داشت; از جمله رواياتى كه زراره از امام باقر(عليه السلام)نقل كرده كه از حضرت سؤال كردند: آيا قبل از بعثت پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله) حج انجام مى گرفت يا نه؟ فرمود: بله. سپس تعبيرى به كار برد كه دلالت بر استمرار حج در زمان هاى گذشته دارد: «أَنَّ النَّاسَ قَدْ كَانُوا يَحُجُّونَ». آنگاه فرمود: «نُخْبِرُكُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَيْمَانَ قَدْ حَجُّوا الْبَيْتَ... وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَى(عليه السلام) ».(30)

حج در دوران جاهليت

دسته ديگر از آيات، نه تنها دلالت بر وجود حج در زمان جاهيت دارد، بلكه چگونگى بعضى از مناسك حج را نيز بيان كرده است كه آن آيات به شرح زير است:
1 . } وَ ما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَ تَصْدِيَةً{ .(31)
اين آيه ظهور دارد كه نماز و دعاى آنها هنگام انجام حج، به صورت سوت كشيدن و كف زدن بوده است.
2 . } ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ{ .(32)
اين آيه ناظر به يكى از عادات مشركين مكه در زمان جاهليت است كه وقوف در عرفات را مربوط به كسانى مى دانستند كه از خارج مكه براى حج مى آمدند، اما قريش و طوايف اطراف حرم و وابستگان قريش، از اين كار معاف بودند، چنان كه امام صادق(عليه السلام) در بيان اين آيه فرمود:
«أُولَئِكَ قُرَيْشٌ كَانُوا يَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِالْبَيْتِ فَلاَ تُفِيضُوا إِلاَّ مِنَ الْمُزْدَلِفَةِ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ يُفِيضُوا مِنْ عَرَفَةَ».(33)
اين امتياز و برخى امتيازات ديگر را اصطلاحاً «حمس»(34) مى نامند، يعنى قريش معتقد بودند كه چون از فرزندان ابراهيم و سرپرستان خانه خدا و اهل حرم و ساكن مكه هستند و هيچ يك از عرب ها مقام و منزلت آنها را ندارند، پس امتيازاتى بر ديگران دارند. استفاده كنندگان اين امتيازات را حُمس ناميده اند و لذا مى گفتند چون عرفات از محيط حرم خارج است، پس وقوف در آن مربوط به اهل حرم نمى باشد، اما آيه مذكور، اين گونه امتيازات را لغو كرده است:
3 . } فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً{ .(35)
اين آيه اشاره به يكى ديگر از عادات مردم جاهلى در موسم حج دارد كه پس از انجام مراسم حج، اجتماعى تشكيل مى دادند و افتخارات موهومى را كه از ناحيه پدران نصيبشان شده، با تكيه بر ارزش هاى جاهلى ياد مى كردند و بدان مى باليدند، چنان كه امام صادق(عليه السلام) در اين مورد فرمود:
«كَانُوا إِذَا أَقَامُوا بِمِنًى بَعْدَ النَّحْرِ تَفَاخَرُوا فَقَالَ الرَّجُلُ: مِنْهُمْ كَانَ أَبِي يَفْعَلُ كَذَا وَ كَذَا فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ: } فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً{ .»(36)
همچنين امام باقر(عليه السلام) در بيان آيه فرمود: «كانوا إذا فرغوا من الحجّ يجتمعون هناك و يعدّون مفاخر آبائهم ومآثرهم ويذكرون أيّامهم القديمة وأياديهم الجسيمة فأمرهم الله سبحانه أن يذكروه مكان ذكرهم آبائهم في هذا الموضع أو أشد ذكراً».(37)
4 . } إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ عاماً لِيُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللهُ فَيُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ{ .
اين آيه كريمه ناظر به يك سنت غلط جاهلى به نام «نسىء» به معناى تغيير دادن جاى ماه هاى حرام است كه اين عمل هر ساله طى مراسم خاصى در سرزمين منا انجام مى گرفت كه نشان از سودجويى آنها بود; چون كه با اين تغيير و تحوّل، قصد داشتند حج در موقعى برپا شود كه منافع بازرگانى و تجارتى آنها هم تأمين گردد. از اين رو، سعى مى كردند كه حج در خرم ترين ايّام سال و آسان ترين زمان براى رفت و آمدهاى تجارى انجام پذيرد. اما از آن جاكه حج بايد در ايام ذى حجه واقع شود و گاهى ذى حجه در فصل گرماى طاقت فرساى مكه مى افتد كه هم حج گزاران به زحمت مى افتند و هم معادلات تجارى به نحو مطلوب انجام نمى گرفت، از اين رو با عمل «نسىء» كارى مى كردند كه موسم حج، همواره در فصل معتدلى واقع شود و اين عمل تا سال دهم هجرت ادامه داشت تا اين كه بهوسيله پيامبر خدا در حجة الوداع، استفاده از اين عمل ممنوع و باطل اعلام گرديد(38) بلكه نسىء با نزول اين آيه كفر محسوب گرديد تا مراسم حج، بازيچه اى در دست سودجويان واقع نگردد.(39)
5 . } لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ{ .(40)
در زمان جاهليت، اين توهّم وجود داشت كه معامله و تجارت و باركشى و مسافربرى به هنگام موسم حج، حرام و گناه و موجب بطلان حج مى گردد،(41) اما خداوند با نزول اين آيه فرمود: هيچ گونه مانعى براى تجارت در ايام حج وجود ندارد، بلكه براساس آيه: } لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ...{ و رواياتى كه از ائمه(عليهم السلام) نقل شده، يكى از حكمت هاى حج، منافع اقتصادى آن مى باشد.
6 . } يَسْئَلُونَكَ عَنِ اْلأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ{ .(42)
اين آيه، بنا به شأن نزولى كه بعضى از مفسران گفته اند، اشاره به يك رسوم خرافىِ ديگر در موسم حج، در زمان جاهلى، دارد كه هركس هنگامى كه لباس احرام را به تن كرد، ديگر نبايد از راه معمولى و درِ خانه وارد شود، بلكه در پشت خانه نقبى مى زدند كه به هنگام احرام فقط از اين راه رفت و آمد كنند; به طورى كه اين عمل نزد آنها نيكو شمرده مى شد; زيرا نوعى ترك عادت تلقى مى گرديد و از آن رو كه احرام ترك عادت است، پس از اين ترك عادت، آن را تكميل مى كردند، اما خداوند با نزول اين آيه، ملاك برّ و نيكى را تقوا دانسته است.(43)
7 . } إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما{ .(44)
يكى از اعمال حج در جاهليت، سعى ميان كوههاى صفا و مروه بود، ولى در بالاى اين دو كوه، دو بت به نام هاى اساف و نائله نصب بود كه آنها به هنگام سعى، براى اين دو بت احترام قائل مى شدند. مسلمانان به خاطر سابقه اين موضوع، كراهت داشتند در ايام حج سعى ميان صفا و مروه كنند و تصور مى كردند اين يك عمل جاهلى است. خداوند با نزول اين آيه، آن تصوّرات را مردود دانست و سعى ميان صفا و مروه را يكى از شعائر دين مطرح كرد; چنان كه معاوية بن عمار از امام صادق(عليه السلام)روايت كرده كه آن حضرت در ضمن حديثى طولانى فرمود:
«إِنَّ الْمُسْلِمِينَ كَانُوا يَظُنُّونَ أَنَّ السَّعْيَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ شَيْءٌ صَنَعَهُ الْمُشْرِكُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ } ...إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ...{ ».(45)
از عادات ديگر جاهليت در مراسم حج، طواف در حال برهنگى است. آنان معتقد بودند كه تأمين لباس احرام در اختيار قريش قرار دارد و اگر كسى جامه احرام تهيه نمى كرد، مى بايست برهنه طواف كند و طواف با لباس و پارچه اى كه از خارج حرم باشد را باطل مى دانستند، چنان كه مرحوم فيض از امام صادق(عليه السلام) در اين باره روايت آورده كه آن حضرت فرمود:
«و كان سنة من العرب في الحج أنّه من دخل مكة و طاف بالبيت في ثيابه لم يحل له إمساكها و كانوا يتصدقون بها و لا يلبسونها بعد الطواف فكان من وافى مكة يستعير ثوبا و يطوف فيه ثم يرده و من لم يجد عارية اكترى ثياباً و من لم يجد عارية و لا كرى و لم يكن له إلاّ ثوب واحد طاف بالبيت عرياناً فجائت امرأة من العرب وسيمة جميلة فطلبت ثوبا عارية أو كرى فلم تجده فقالوا لها إن طفت في ثيابك احتجت أن تتصدقي بها فقالت و كيف أتصدق و ليس لي غيرها فطافت بالبيت عريانة و أشرف لها الناس».(46)
بعضى از مفسران، اين عادت زشت جاهليت را در ذيل آيه: } وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ{(47) ذكر كرده اند و مراد از فحشا يا يكى از مصاديق آن را، همين عمل قبيح جاهلى دانسته اند.(48)
عادت ديگرِ آنها در مراسم حج اين بود كه مى گفتند: هركس از خارج حرم براى زيارت خانه خدا بيايد، نمى تواند از غذاى حل استفاده كند،(49) بلكه بايد از غذاى اهل حرم استفاده كند. اين عمل در عين اين كه يك بدعت بود، سود فراوانى براى قريش داشت كه خود را متوليان حرم مى دانستند. بعضى از مفسران اين عادت را در ذيل آيه: } قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ{(50) يا آيه قبل ذكر كرده اند.(51)
جمع بندى
از مجموعه آيات و روايات استفاده شد كه حج در اين برهه از تاريخ، نه تنها وجود داشته، بلكه امرى معروف و مشهور بوده; به طورى كه معيار شمارش سال قرار گرفته بود و در هر سال اين عمل عبادى انجام مى گرفته است. منتهى بهوسيله سودجويان و قدرت طلبان، حج از حقيقت اصلى و توحيدى اش منحرف گشت و هركس براى منافع شخصى يا گروهى، چيزى را بر آن اضافه يا جايگزين نمود و عبادت مردم در پاك ترين مركز عبادت، تبديل به سوت كشيدن و كف زدن و فحشا و تفاخرات موهوم و آلوده به انواع بدعت ها و خرافات گرديد و كانون توحيدى كه بهوسيله ابراهيم پاكسازى شده بود، تبديل به بت خانه و بتكده شد; به طورى كه هر گروهى كه به مكه مى آمد، براى خود بتى داشت و در مقابل آن تعظيم و كرنش مى كرد.

4 . حج از زمان ظهور اسلام تاكنون

اين برهه از زمان را به سه دوره تقسيم نموده، سپس هر دوره را به طور جداگانه بررسى مى كنيم:
* . حج در زمان پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)
* . حج در زمان ائمه معصومين(عليهم السلام)
* . حج در عصر كنونى
الف : حج در زمان پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)
از مطالبى كه گذشت، اين نتيجه به دست آمد كه: حج در فاصله زمانى ميان حضرت ابراهيم و بعثت پيامبر خدا، از معناى حقيقى خود خارج و دچار تحريف گرديد و كانون توحيد، كه قهرمان توحيد ايجاد كرده بود، مبدّل به بت خانه و آلوده به مشتى خرافات و موهومات و بدعت ها شد و اين وضع با ظهور اسلام تا زمان فتح مكه; يعنى سال هشتم هجرت باقى ماند; چراكه مكه و كعبه تا آن زمان در دست مشركان و سران قريش بود. از اين رو، مراسم حج بر همان اساس جاهليت انجام مى گرفت. پيامبرخدا(صلى الله عليه وآله)در سال ششم هجرت با نزول آيه } أتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ{(52) تقريباً با 1400 نفر از مدينه به قصد حج خارج شد و در مسجد شجره محرم گرديد. اما از آن جاكه مكه هنوز در سيطره و سلطه مشركان بود، جلوى كاروان حج را گرفتند كه منجر به صلح حديبيه گرديد(53) و آيه مباركه: } لَقَدْ رَضِيَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ{(54) در آن زمان نازل شد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) با اصحاب خود به مدينه برگشتند، اما براساس يكى از بندهاى صلح حديبيه، پيامبر در سال بعد، تقريباً با 2000 نفر و هشتاد شتر قربانى، عمرة القضاء را انجام داد(55) و مسلمانان، با شكوه و جلال خاصى لبيك گويان، در حالى كه عبدالله بن رواحه شتر پيامبر را در دست داشت، وارد مكه شد و قريش براى اين كه اين صحنه دشوار را نبينند مسجدالحرام را خالى و برفراز كوه ابوقبيس به تماشا ايستادند. پيامبر سواره وارد مسجدالحرام و سواره طواف نمود و بعد از پايان عمره، به مدينه برگشتند و اين نخستين عمره اى بود كه در اسلام رسماً انجام پذيرفت.
عمره رسمى دوم(56) در سال هشتم هجرت، در فتح مكه انجام گرفت كه پيامبر در اين سال همچون ابراهيم خليل، مشغول پاكسازى حريم قدس كعبه از بت و بت پرستى شد و با تلاوت آيه: } وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ{(57) بت ها را يكى پس از ديگرى به زمين كشيد.
اما نخستين حج واجب كه بعد از بعثت پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) به طور رسمى انجام گرفت، در سال نهم پس از هجرت بود كه به دلايلى، خودِ پيامبر در آن شركت نكرد و اميرالحاج در آن سال حضرت على، امير مؤمنان(عليه السلام) بود و در اين سال بود كه سوره برائت نازل شد و پيامبر(صلى الله عليه وآله) به على(عليه السلام) مأموريت داد كه براى اعلام جدايىِ كاملِ مرز توحيد از شرك و كفر و جدايى صفوف مسلمانان از صفوف كفار، چند آيه از اوايل سوره برائت را همراه با قطعنامه اى در مجمع عمومى حج براى مردم قرائت كند و اين سال از يك طرف آخرين سال شركت مشركين در مراسم حج بود و از سوى ديگر، نخستين سالى بود كه مسلمانان و مشركان، با هم مراسم حج برگزار انجام كردند.
اما بزرگ ترين و شكوهمندترين حج در اسلام، در سال دهم هجرت واقع شد، كه پيامبر خدا در آن شركت كرد(58) و مناسك و اعمال واقعى حج را در عمل به مسلمانان آموزش داد و فرمود: «خُذُوا عَنِّي مَناسِكَكُمْ»; همانگونه كه در مورد نماز فرمود: «صَلُّوا كَما رَأَيتُمُونِي أُصَلِّي».
ابتدا و انتهاى اين مراسم، با مجموع خطبه هاى آن حضرت در جوامع روايى و تاريخى فريقين نقل شده است. تلاش پيامبر در اين حج، اين بود كه مناسك حج را از آلودگى هاى شرك جاهلى و بدعت ها و خرافات پاك كند و اين اوّلين حجى بود كه هيچ مشركى حق شركت در آن را نداشت. از اين رو، تمام ويژگى هاى حج جاهلى نفى و محتواى توحيدى حج در قالب مناسك حج به وسيله پيامبر مكرّم اسلام در عمل و منطق بيان شد و هرگونه امتيازطلبى و تبعيض لغو و حتى اختلافات ظاهرى بركنار گرديد و همه با يك شكل و يك لباس و يك نوع عمل، به انجام مناسك حج پرداختند و بدينوسيله افزون بر تعليم صحيح مناسك حج، عظمت اسلام و مسلمانان به نمايش گذاشته شد و اين اوّلين و آخرين حجى بود كه شخص پيامبر در جمع مسلمانان شركت كرد، اما در اين كه پيامبر چند حج و عمره انجام داد، اختلاف نظريه وجود دارد و در بعضى روايات، تا 20 حج براى پيامبر ذكر شده كه حضرت مخفيانه انجام داده است; چنان كه فرمود: «حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عِشْرِينَ حَجَّةً مُسْتَسِرَّةً».(59)
همچنان كه در سال وجوب حج در اسلام هم اختلاف وجود دارد كه آيا در سال ششم هجرت با نزول آيه: } وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّهِ{(60) واجب شد يا در سال نهم و يا در سال دهم با نزول آيه: } وَ أَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ{(61) كه پيامبر تصميم به حج گرفت.
ب : حج در زمان امامان معصوم(عليهم السلام)
از آن جاكه امامان معصوم تجسّم خط راستين اسلام ناب محمدى و وارثان صالح پيامبر و احياگر سنت رسول الله و مروّج فرهنگ اصيل اسلام و حافظان زحمات رسول مكرّم اسلام و...
هستند، در طول تاريخ زندگيشان با بذل جان و مال در حفظ و نگهدارى آن كوشيدند و امامان معصوم، به تعبير امام سجاد(عليه السلام) فرزندان راستين مكه و منا و كعبه و... و پاسدار روح كعبه هستند و با حضور فكرى و تبليغى و شخصى و عينى خود، در حفظ و حراست حج، از هيچ گونه تحريفى مضايقه نداشتند; چراكه حج يكى از سنگرها و پايگاه هاى مهم براى ترويج و احياى فرهنگ غنى اسلام است. ازاين رو، ائمه(عليهم السلام) در طول زندگى، اصرار بر حضور شخصى خود در حج داشتند كه سفرهاى متعدد امامان و خطبه و سخنرانى هاى آنها در مواضع مختلفِ حج، گوياى حساسيت امامان معصوم بر مسأله حج است كه از هر فرصت مناسب در مسجدالحرام و عرفات و... استفاده نموده و به تشكيل جلسه و ايراد سخنرانى مى پرداختند; چنان كه امام حسين(عليه السلام) براى حفظ قداست كعبه و حرم، حاضر شد حج را ناتمام گذارده، به بيابان ها آواره گردد تا حريم امن الهى دچار خدشه نشود.
روايات و احاديثى كه درباره اهميت حج و بخش هاى مختلف اين نوشته و جوامع روايى، از امامان معصوم(عليهم السلام) نقل شده، شاهدى گويا بر اهميت و عظمت اين فريضه الهى و از سوى ديگر نشانه اهتمام ائمه(عليهم السلام) بر حفظ و حراست حج از هرگونه تحريف است و بنا به روايات مختلفى امام زمان(عليه السلام)در عصر غيبت، در هر سال، در مراسم باشكوه حج شركت مى نمايند، چنان كه امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه فرمود:
«يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لاَ يَرَوْنَهُ»،(62) همچنان كه از محمدبن عثمان، يكى از نواب خاص امام زمان(عليه السلام) نقل شده است كه:
«وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الاَْمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَة يَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ».(63)
ج : حج در عصر كنونى
ازآن جاكه مراسم باشكوه حج، مهم ترين سنگر وپايگاه براى ترويج اسلام ناب محمدى(صلى الله عليه وآله)است و آثار و فوايد مختلفى در تمام زمينه هاى فردى و اجتماعى، مادى و معنوى، سياسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى به همراه دارد و از سوى ديگر، موجب اتّحاد مسلمين جهان و شكوه و عزّت اسلام و در مقابل، موجب ضعف و زبونى دشمنان اسلام و مسلمين مى گردد. از اين رو، همه كسانى كه به نحوى منافعشان از طريق انجام حج به خطر مى افتد، سعى بر آن داشته و دارند كه حج را از مسير واقعى آن منحرف و بى اثر و بى خاصيت گردانند كه شيطانى ترين راه براى تأمين اين اهداف شوم، ابقاى ظاهرى حج و بى محتوا كردن آن است; به خصوص در اين چند سال اخير كه پاى استعمار به كشورهاى اسلامى باز شده و متوجه عظمت و قدرت حج گرديده اند و فهميده اند كه انجام صحيح حج، با منافع آنها سازگارى ندارد، به كمك سلاطين خود فروخته و وعاظ دربارى، درصدد بى روح و بى خاصيت كردن حج برآمدند كه متأسفانه تا حدودى موفق شدند و اين اهرم قوى و بى نظير را از دست مسلمانان گرفتند.
اين اولين بار نيست كه حج دچار تحريف شده، بلكه در دوران جاهليت هم تحريف گرديد كه با ظهور اسلام و بعثت نبىّ مكرّم، احيا و مورد پاكسازى شد.
اگردر آن روز، كفارقريش بت و... را مى پرستيدند و اعمال حج را آلوده به انواع خرافات و بدعت ها كرده بودند، امروز هم بت هاى غرب مورد پرستش واقع مى شوند و اعمال حج آلوده به انواع موهومات و بدعت ها توسط وهابى ها گرديده است كه اين بار نداى بازگشت به حج ابراهيمى از حلقوم پاك و نورانى بت شكن قرن، حضرت امام خمينى(قدس سره) نواخته شد و ملت مسلمان ايران، با الهام از رهنمودهاى حضرت امام راحل و مقام معظم رهبرى، حضرت آية الله خامنه اى، مصمم است حج را به همان حقيقت اصلى اش برگرداند و حج واقعى را از حج آمريكايى جدا كند و فرياد برائت از ظالمان و ستمكاران را به پيروى از حضرت على(عليه السلام)هرچه رساتر به گوش جهانيان برساند و دست برادرى و اتحاد را هرچه بيشتر بفشارند و از هرگونه عمل تفرقه انگيز خوددارى نمايند، بلكه از گرفتارى هاى برادران ايمانى مطلع و آگاه شوند و در رفع آن، در حد وظيفه اسلامى و وجدانى بكوشند و در راه استقلال و ريشه كن كردن سرطان استعمار همفكر و هم پيمان شوند و براى آزادى سرزمين اسلامى فلسطين چاره اى بينديشند.(64)
________________________________________________
1 . آل عمران: 96
2 . آيت الله جوادى آملى، فصلنامه «ميقات حج»، ش4، ص55
3 . الميزان، ج3، ص319
4 . غفارى، ابراهيم، راهنماى حرمين شريفين، ج1، ص157
5 . قوله تعالى } وَالاَْرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا{ بسطها، من دحوت الشيء دحواً بسطته و في الحديث يوم دحو الأرض، بسطها من تحت الكعبة و هو اليوم الخامس والعشرون من ذي القعدة ; شيخ فخرالدين الطريحي، ج1، ص134
6 . تفسير برهان، ج1، ص155 و تفسير العياشي، ج1، ص60 والحج في الكتاب والسنه، ص181
7 . آل عمران: 96
8 . تفسير برهان، ج1، ص300 و تفسير عياشى، ج1، ص186
9 . احتمال هم دارد كه آيه اول مربوط به همه ازمنه، از زمان آدم تا خاتم باشد، چنان كه ظاهر روايت دوم اين است.
10 . علل الشرايع، ج2، ص465 و عيون أخبار الرضا، ج1، ص243
11 . علل الشرايع، ج2، ص401
12 . فروع كافى، ج4، ص196 و من لا يحضره الفقيه، ج2، ص148
13 . فروع كافى، ج4، ص190
14 . برهان، ج1، ص155 و 300 ; نورالثقلين، ج1، ص126 و درالمنثور، ج1، ص305
15 . بحار الأنوار، ج96، ص30 و 40 ; من لا يحضره الفقيه، ج2، ص147 و 148 و فروع كافى، ج4، ص190
16 . فروع كافى، ج4، ص213
17 . درالمنثور، ج1، ص308
18 . حج : 27
19 . جرعه اى از بيكران زمزم، ص110
20 . بقره : 125
21 . بقره : 128
22 . حج : 26
23 . بقره : 158
24 . نورالثقلين، ج1، ص197
25 . قصص : 27
26 . برهان، ج1، ص155 و عياشى، ج1، ص60
27 . بقره : 125
28 . برهان، ج1، ص155 و عياشى، ج1، ص60
29 . فروع كافى، ج4، ص212
30 . مستدرك الوسائل، ج8 ، ص9 ; برهان، ج1، ص300
31 . انفال : 35
32 . بقره : 199
33 . برهان، ج1، ص201
34 . ابن اثير، ج1، ص290 و سيره ابن هشام، ج1 و 2، ص199، تا 204
35 . بقره : 200
36 . نورالثقلين، ج1، ص198 و برهان، ج1، ص202 و درالمنثور، ج1، ص557 (شبيه به اين روايت).
37 . مجمع البيان، ج1، ص50
38 . مجمع البيان، ج3، ص29 ; نورالثقلين، ج2، ص217 ; درالمنثور، ج4، صص188 و 189
39 . راجع به نسىء، معانى ديگرى هم ذكر شده كه به خاطر مربوط نبودن به بحث، از ذكر آن خوددارى مى كنيم.
40 . بقره : 198
41 . درالمنثور، ج1، صص534 و 535
42 . حج : 28
43 . اين يكى از معانى آيه است، معانى ديگر هم براى آيه ذكر شده است.
44 . بقره : 189
45 . نورالثقلين، ج1، صص146 و 148 و درالمنثور، ج1، صص384 تا 389
46 . صافى، ج2، ص319
47 . اعراف : 28
48 . صافى، ج2، ص187 ; مجمع البيان، ج2، صص410 و 413 ; درالمنثور، ج3، صص436 و 437
49 . ابن اثير، ج1، ص290
50 . اعراف: 32
51 . درالمنثور، ج32، صص446 و 440
52 . بقره : 196
53 . بحار الأنوار، ج20، ص317 تا 377 ; تاريخ طبرى، ج1، صص627 و 628 ; ابن اثير، ج1، صص582 تا 590 ; سيره ابن هشام، ج2، ص308 تا 322
54 . فتح : 18
55 . ابن اثير، ج1، ص603 و سيره ابن هشام، ج2، ص370
56 . تعداد عمره پيامبر ميان 3 و 9 ذكر شده است ; من لا يحضره الفقيه، ج2، ص275، باب 171 و وافى، ج3، ص230
57 . اسراء: 81
58 . بحار الأنوار، ج21، ص378 تا آخر ; فروع كافى، ج4، ص245 ; ابن اثير، ج1، ص651 و 652 ; سيره ابن هشام، ج2، ص601 به بعد.
59 . بحار الأنوار، ج21، ص398 ; فروع كافى، ج4، صص245 و 251 ; فقيه، ج2، ص145 ; ابن اثير، ج1، ص653، عدد حج النبي(صلى الله عليه وآله) .
60 . بقره : 196
61 . حج : 27
62 . بحار الأنوار، ج52 ، ص151
63 . بحار الأنوار، ج52 ، ص152
64 . با استفاده از رهنمودهاى حضرت امام خمينى(قدس سره) .
منبع : میقات حج شماره 51

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page