متن ادبی «دو بال یک کبوتر»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

ازدواج، سرشار از لحظه‏ های ناب الطاف خداست. هدیه آسمانی خالق رحیم است برای لحظه‏ های بی‏رنگ تنهایی مخلوق! فرمود: «همسرانی برایتان آفریدیم از جنس خودتان تا مایه آرامشتان باشند»؛ از جنس خودتان و برای آرامشتان، تا از خواهش ‏های زمینی سبک بال شوید و اوج بگیرید.

ضیافتی در عرش
امشب، در خاطره زلال مکه نقل می‏ پاشند. هلهله آسمانیان، در لحظه ‏های شیرین و پر ستاره اهل زمین پیچیده است. امشب جشن وصلت است؛ وصلت ماه با خورشید پرفروغ و نامدار مکه. چه شور و شوقی در دیدگان روشن بانوی بزرگ شهر نشسته است!
خدیجه، عروس حجله «امین پیامبر مکی» شده است و ترنم تهنیت ملائک است که بر پلک کعبه می ‏بارد!
بانویی پای به خانه مردِ آسمان‏ها نهاده است؛ بانویی که آمده تا همدم و همراه همیشگی ‏اش باشد. همسری که عاشقانه، در روزهای سخت و دردمند رسالت، دلسوز و حامی‏اش باشد. زنی که خداوند، به بندگی و خلوص او مباهات کند. یاوری که دست‏ های سخاوتش برای آیین باشکوه محمدی صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله تکیه‏ گاهی باشد و پابه ‏پای لحظه‏ های پر رنج رسول، از بعثت تا شعب پردرد ابی‏طالب، شریک تب و تاب و غصه ‏های همسرش باشد و دست دل از تمام رنگ‏ های دنیایی فرو شوید. در عرش خدا ضیافتی برپاست؛ آخر امشب وصلت پرخیر «امین پیامبر مکی» است با بانوی اول اسلام، مادر مهربان فاطمه علیه السلام !
بر آسمان لاجوردیِ کمال انسانی
پیمان پاک ازدواج که محکم شود، هرچه منیت و خودخواهی است، رنگ می‏بازد و همه چیز در واژه بزرگ و فراگیر «ما» حل می‏شود. آن‏گاه باید به شیوه باران، بارید و طراوت آفرید و این جسم نورانی عشق است که ذره ذره در زندگی ذوب می‏شود و حرارت و حیات، بر خوشه خوش‏رنگ صمیمیت می‏پرورد.
ازدواج، آیتی از پروردگار مهربان است که با سرپنجه اعجاز وصلتی آسمانی، دو روح تک افتاده در برهوت انزوا را، در اوج کشش و جاذبه ‏ای خدایی، به هم می‏آمیزد و یگانه می‏سازد. پیمان مقدس «همسری»، پایان «من»ها نیست؛ انتهای راه «منیّت»هاست.
«ازدواج»، حذف «فردیت»ها نیست؛ جمع زدن دو «فرد» است تا به‏سان دو بال سپید یک کبوتر، پرواز را در آسمان آبی زندگی، به یاد ماندنی ‏تر کنند.
فاطره ذبیح‏زاده