در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است؟
دریاها، زیستن کدام مرد را اینگونه میگریند؟ زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان خدا، صفت که میتواند باشد؟! مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه السلام ، فرزند فاطمه علیه السلام ، فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله است. گلوی کوچه ها گرفته است. میدانند که نباید فریاد بزنند. میدانند که باید بنشینند و تماشا کنند. باید این داغ را شانه به شانه به دوش کشیده و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.
غریبی اش را سالها پیش مادرش دیده بود که میفرمود: «هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛ اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر تابوت داغ سنگین مدینه میبارید. این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل نمیتوانند کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش میکشند و خانه بر شانه باد ساخته اند.
اکنون نوبت امام حسن علیه السلام است که تنهایی و غربت مدینه را به ارث ببرد. چرا باید فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟
شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر میشود!
کاش میشد سوگ سروده های زمین را شنید! کاش صدای به هم خوردن پنجره ها را از بهت این وقایع عظیم میشد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!
غریب شهر مدینه تویی که پنجره ها به غربت شب تنهایی تو میگریند
فرزند پیامبر، فرزند علی علیه السلام و فرزند فاطمه علیه السلام دارد تشییع میشود و زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است.
سیاهپوش تو شد آسمان خسته شهر تویی که خستگی آسمان به شانه توست
علی سعادت شایسته
اشارات :: فروردین 1385، شماره 83
» گالري تصاوير : قبرستان بقيع / ولادت / شهادت » کتابخانه صوتي : مولودي / مداحي / روايت هاي شنيدني |