متن ادبی «صبورانه»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی‏ های عالم ـ سیاه پوشیده است؟

دریاها، زیستن کدام مرد را این‏گونه می‏گریند؟ زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان خدا، صفت که می‏تواند باشد؟! مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه‏ السلام ، فرزند فاطمه علیه السلام ، فرزند پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله است. گلوی کوچه‏ ها گرفته است. می‏دانند که نباید فریاد بزنند. می‏دانند که باید بنشینند و تماشا کنند. باید این داغ را شانه به شانه به دوش کشیده و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.
غریبی ‏اش را سال‏ها پیش مادرش دیده بود که می‏فرمود: «هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛ اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر تابوت داغ سنگین مدینه می‏بارید. این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل نمی‏توانند کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش می‏کشند و خانه بر شانه باد ساخته ‏اند.
اکنون نوبت امام حسن علیه ‏السلام است که تنهایی و غربت مدینه را به ارث ببرد. چرا باید فرزندان پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟
شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر می‏شود!
کاش می‏شد سوگ سروده‏ های زمین را شنید! کاش صدای به هم خوردن پنجره ‏ها را از بهت این وقایع عظیم می‏شد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!
غریب شهر مدینه تویی که پنجره‏ ها به غربت شب تنهایی تو می‏گریند
فرزند پیامبر، فرزند علی علیه ‏السلام و فرزند فاطمه علیه السلام دارد تشییع می‏شود و زمین ـ مادر دلتنگی ‏های عالم ـ سیاه پوشیده است.
سیاه‏پوش تو شد آسمان خسته شهر تویی که خستگی آسمان به شانه توست
علی سعادت شایسته

اشارات :: فروردین 1385، شماره 83