امشب، دروازه های هفت آسمان چنان گشوده است، که خدا را میتوان دید. چه ستاره بارانی ست! اگر ابری هست، جز سیل رحمت از آن نخواهد بارید. آسمان، آنچنان گشوده است امشب که همه آن اعجازی که قطره قطره، بیست و سه سال فرو چکید، امشب سیل گونه و تمام، به اقیانوس سینه محمد صلی الله علیه وآله وسلم هبوط خواهد کرد.
ای قوم! هر روز که میگذرد، آشفتهتر؛ هر روز سنگین تر از کوله بار سنگ و تهی تر از سبک باری آب های روان.
هر روز که میگذرد، دور و دورتر از مقصدی که باید.
هر روز و هر روز، کج مسیرتر از راهی که مقرّر است!
و بدین سان بود که قدر، آفریده شد، تا تلنگری باشد برای شما و بهانه ای باشد برای او تا شمار را ببخشاید؛ شما را که دوستتان میدارد.
پس اینک، دستان توبه بر آسمان باز کنید که بادهای رحمت، آوازتان را به عرش دوست برساند و باران بخشایش، قطره قطره بر شما ببارد؛ آنچنان که بشوید و سبک کند من را تو را و تمام آنان که سالی را به فراموش گذرانیده اند، سالی را کج مسیر پیموده اند. امشب، راه میانبریست به سوی مسیر بی معطلی. گام باید نهاد، ورنه زود خواهد بود که از ما بگذرد، تا سالی دیگر.
مهدی میچانی فراهانی
اشارات :: آبان 1382، شماره 54