پرسش بيستم: فلسفه ساخت كعبه چيست، مگر خداوند جسم است كه نياز به خانه و مكان داشته باشد؟
پاسخ: اين كه از كعبه به عنوان خانه خدا تعبير مى شود بدين معنا نيست كه خداوند متعال جسم است و نياز به مكان دارد، بلكه نسبت دادن آن به او براى عظمت و شرافت آن و عنايت خاصى است كه پروردگار عالم به اين مكان مقدس دارد.
اگر كعبه به منزله خانه جسمانى خداوند بود، يا بسان مكانى بود كه حضرت حق تعالى در آن جاى گيرد، با جسم نبودن خداوند ناسازگار بود; در حالى كه چنين نيست. آيات قرآنى و هم چنين اسناد تاريخى در باب ساختن كعبه، نشان مى دهد كه مكه نمادى از بركات الهى، هدايت بشر( ) و محل اجتماع براى عبوديت حضرت حق تلقى شده است.( ) خداوند متعال با افاضه خير فراوان دنيوى بر اين مكان كه قبل از آن خشك و بى حاصل بود، رزاقيت خود را به عرصه نمايش درآورد.( ) و با گفتن اين حقيقت كه آن جامحلى است براى وصول به مقام قرب الهى، چگونگى سلوك بندگى را براى هدايت جهانيان به تصوير كشيد. چنان كه با مقرر فرمودن يك سلسله اعمال تشريعى در ايام خاص، كيفيت سير عبودى را به انسان ها مى آموزد كه آدمى بايد از نفس خود هجرت كرده، با پاك سازى خود از هر گونه آلودگى، تعلق، رنگ و هيئت غير خدايى با اخلاص، اقبال و توبه خالص، به مقام قرب ربوبى راه يابد.( ) علاوه بر آن، خانه خود را نشان مقام ابراهيم، حرم امن و حج توان مندان تلقى فرمود كه هر يك نشان دهنده عظمت مقام حضرت حقند و در واقع چه نشانى گوياتر و رساتر از اين موارد كه هر سال هزاران نفر در اين مكان جمع مى شوند، با انجام دادن مناسك و اعمالى خاص، عبوديت خداوند را به نمايش مى گذارند كه اين خود براى ديگر مردمان، بيدارگر و تحول آفرين است.( )
خداوند دستور ساخت اين خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز و در سر بريدن حيوانات و در رو به قبله دفن نمودن مردگان، يادآور خويش به مردم باشد.
علاوه بر آن كه همه دل هاى به ظاهر متفرق را به يك سو جمع نموده است تا روح توحيد و يكى بودن را در آن ها بپروراند و به واسطه آن، دين خود را زنده و پايدار سازد.( )
ملاحظه مى فرماييد كه در تمام اين تحليل ها، غرضى جسمانى و مادى نهفته نبود تا ساختن كعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد; بلكه هدف از برپايى چنين مكان شريفى چيزى نيست جز قرار دادن نماد و نشانى از مسايل معنوى و فرا مادى.