ولادت حضرت عبدالعظيم علیه السّلام

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

عزیزالله عطاردی در كتاب زندگانی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام می نویسد : از تاریخ ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام اطلاعی در دست نیست و در مصادر ترجمه او از این موضوع ذكری به میان نیامده ، ما هرچه در این مورد تحقیق كردیم به این مطلب برنخوردیم ، ولی آنچه مسلم است وی در زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام حیات داشته است .
یكی از فضلای معاصر در رساله ای كه در شرح زندگی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به نگارش درآورده می گوید : عبدالعظبم حسنی در سال 202 هجری متولد شده، ولی مأخذ گفتار خود را ذكر نكرده است . این گفته مدرك درستی ندارد ، زیرا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام راوی هشام بن حكم است. و او در سال 198 درگذشته. حضرت عبدالعظیم علیه السّلام محضر مبارك حضرت رضا علیه السّلام را درك نموده و حال این كه آن جناب در سال 203 به شهادت رسیده است . عمادزاده در جلد دوم كتاب زندگانی حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام صفحه 390 می نویسد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اوایل سنه 200 هجری در مدینه متولد شده. نگارنده گوید : چون مدرك این قول هم معلوم نیست بنابراین ما قضاوت را به عهده خوانندگان ارجمند می گذاریم . بخش سوم : دوران زندگی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام حاوی چهار موضوع : 1- عرض عقیده حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 2- علت آمدن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهرری 3- تألیفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 4- روایاتی از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام 1- عرض عقیده حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به حضرت هادی علیه السّلام شیخ صدوق از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام روایت می كند كه فرمود : من نزد حضرت امام علی النقی علیه السّلام رفتم ، همین كه چشم آن حضرت به من افتاد فرمود : مرحبا بك. ای ابوالقاسم ! حقا كه تو ولی و دوست ما هستی . من گفتم : یابن رسول الله ! من می خواهم عقیده و دینم را به شما عرضه كنم . چنانچه این عقیده و دین من بر حق باشد بر آن باقی بمانم تا آن موقعی كه خدا را ملاقات نمایم؟ حضرت امام عل النقی علیه السّلام به من فرمود : بگو! من گفتم : عقیده من بر این است : حقا كه خدای تبارك و تعالی یكی است ، چیزی مثل او نیست ، از حد ابطال و تشبیه خارج است ، خدا جسم ، صورت ، عرض و جوهر نیست ، بلكه آفریننده اجسام و صورتها و خالق اعراض و جواهر ، مربی و مالك و برقراركننده و ایجاد كننده هر چیزی است . عقیده من این است كه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول خدا است ، خاتم پیغمبران است و تا روز قیامت پیغمبر بعد از او نخواهد بود ، شریعت آن حضرت آخرین شریعت است و تا روز قیامت شریعتی بعد از شریعت آن بزرگوار نخواهد بود . عقیده من این است كه امام و خلیفه و وصی بعد از آن پیغمبر اكرم حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السّلام است و بعد از آن بزرگوار : حسن ، حسین ، علی بن الحسین ، محمدبن علی ، جعفربن محمد ، موسی بن جعفر ، علی بن موسی ، محمدبن علی و تو خلفای پیغمبر هستید. در همین موقع بود كه امام علی النقی علیه السّلام فرمود : بعد از من پسرم حسن امام است ، مردم نسبت به خلیفه بعد از حسن چه خواهند كرد ؟! گفتم : از چه لحاظ ؟ فرمود : از این لحاظ كه او دیده نخواهد شد و حلال نیست كه نام او را ببرند تا آن موقعی كه خروج كند و زمین را پر از عدل و داد نماید آن طور كه پر از ظلم و ستم شده باشد . گفتم : من هم اقرار كردم و می گویم : دوست آنان دوست خدا و دشمن آنان دشمن خدا است . طاعت ایشان طاعت خدا و نافرمانی ایشان نافرمانی خدا خواهد بود . عقیده من این است كه معراج پیغمبر اكرم ، سؤال در قبر ، بهشت ، جهنم ، صراط و میزان بر حق است . قیامت خواهد آمد و تردید در آن نخواهد . هر كسی كه در قبر باشد خدا او را برانگیخته خواهد كرد . عقیده من این است كه فرائض (یعنی واجبات) بعد از ولایت علی و فرزندانش عبارتند از : نماز ، روزه ، زكات ، حج ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منكر. امام علی النقی علیه السّلام به حضرت عبدالعظیم علیه السّلام فرمود : به خدا قسم این همان دینی است كه خدا برای بندگانش پسندیده است ، خدا تو را در دنیا و آخرت به قول ثابت نگاه دارد. 2- علت آمدن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به شهرری راجع به این كه عبدالعظیم علیه السّلام در چه زمانی و مكانی با امام علی النقی علیه السّلام ملاقات كرد. و عقائد خود را به عرض آن حضرت رسانیده است اطلاعی در دست نویسندگان نیست ولی بعضی این احتمال را می دهند كه این ملاقات و عرض عقیده در سامرا اتفاق افتاده باشد. بنابراین كه این عرض عقیده در سامراء بوده است ، از قرائن معلوم است كه چون حضرت امام علی النقی علیه السّلام در حبس نظر بوده و در موقعی كه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام عقائد خود را به عرض آن حضرت رسانده و آن بزرگوار را با پدران و فرزندانش امام بر حق و مفترض الطاعه می دانسته مأمورین خلیفه عقائد و گفته های حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را برای خلیفه نقل می كردند. لذا خلیفه كه متوكل بود. دستور توقیف و بازداشت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را صادر كرد. وقتی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از فكر و تصمیم دستگاه خلیفه اطلاع یافت و فهمید كه مأمورین خلیفه در تعقیب و دستگیری او می كوشند لذا از دست آنان فراری و متواری گردید، خود را در شهرها و قریه ها و قصبات از انظار پنهان می كرد و در انجمن و مساجد و محافل عمومی شركت نمی كرد ،در همین حال كه به طور پنهانی در گردش بود وارد شهر ری شد. عمادزاده در جلد دوم زندگانی حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام صفحه 390 می نویسد : حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سنه 250 هجری از سامراء به طرف ایران هجرت كرد. نگارنده گوید : چون برای این قول مأخذ و مدركی نقل نشده لذا قضاوت را به عهده خوانندگان محترم می گذاریم . موقعی كه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام وارد شهرری گردید در منزل یكی از شیعیان مسكن گرفت ، در آنجا مخفیانه به سر می برد ، بسیار احتیاط می كرد ، هیمن كه شیعیان این شهر از ورود آن حضرت باخبر شدند مخفیانه با آن بزرگوار آمد و رفت می نمودند. حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در این محل و در میان شیعیان اهل بیت موقر و محترم بود و آنان مسائل شرعیه و احكام دین خود را از آن حضرت می پرسیدند . از حدیث ابوحماد رازی از حضرت هادی معلوم می شود حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در این شهر مصدر امور شرعی بوده واز امام هادی علیه السّلام هم اجازه داشته است . علامه مجلسی در مزار بحار از برقی روایت می كند كه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در شهر ری در منزل یكی از شیعیان در سردابی منزل كرده بود ، روزها روزه می گرفت و شبها به عبادت خدا مشغول بود. گاهی به طور مخفیانه به زیارت آن قبری كه فعلاً مقابل قبر خود آن حضرت قرار دارد می رفت و می فرمود : این قبر یكی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام است و ظاهراً منظور آن حضرت همین قبر حمزه بن موسی بن جعفر علیه السّلام بوده است .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page