متن ادبی «عطر نینوا»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

سرزمینمان آنقدر حضور شما را استغاثه کرد تا اجابت نجواهایش را از آستان دهمین ستاره گرفت.
سرزمین سرشار از عطر رضوی‏مان در پی رایحه حسینی می‏ گشت.
می‏ خواست از کربلای سرخ ولایتش هم نشانی داشته باشد.
وقتی به سرزمینمان پا گذاشتی، تمام جوانه‏ های نیازمان، دست در دست ارادتت گذاشتند.
گره ‏گشایی حضورت را به محکمه شبهات و شکیات قاضی کردیم تا زلال اسلام ناب محمدی را به ما بنوشانی و سیرابمان کنی.
ما تفاخر قبیله ‏ای ‏مان را به پای صفا و سادگی‏ ات قربانی کردیم تا میهمان خلوص اهل ‏بیت شویم.
ری را برگزیدی تا دور از هیاهوی دشمن، در میان ما زندگی کنی.
عطر نینوایی‏ ات، همه جا را لاله‏ پوش کرد و از دریای پاکی‏ ات، هزار جویبار در سرزمینمان جاری شد.
اما چقدر زود، از ما دل کندی و به آسمان پیوستی! تو رفتی و ما ماندیم و دل ‏های بی ‏قرار که دست در دست هم، گنبد طلایی آستان تو را بالا بردند.
ما ماندیم و عقده ‏ای سوخته، به یاد و خاطره حضور کوتاه و پر برکتت که یادگار اهل بیت بود.
ما ماندیم و کبوتران زیارت تو که هر روز، برای صید دانه دیدار، به سوی ری پرواز می‏ کنند.
باشد که میزبان خوب زیارتگران حرمت باشیم و پیرو راستین کلام آسمانی‏ ات!

نویسنده : حورا طوسی
منبع : اشارات : آبان 1385 - شماره 90