- جزئیات
- کارشناس سنی:آنچیزی که در غزوه ی خیبر رخ داد فتح آن منطقه و چند قلعه بود که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم حضرت علی علیه السلام را مأموریت دادند برای این مسأله/قبلش بشارت دادند و فرمودند که من این پرچم جنگی را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد و مردم منتظر بودند که این چه کسی است که این همه مدال دارد ,وقتی که مردم گوش به فرمایشات رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می دادند ناگهان ایشان فرمودند علی علیه السلام کجاست؟مردم این معما برایشان حل شد که آنکس که خدا و رسول او را دوست دارند و او خدا و رسول را دوست دارد و این مدال به او داده شده است علی بن ابیطالب است و پرچم جنگی را به ایشان دادند و این قدرت و شجاعت حضرت علی علیه السلام بود که در آنجا به نمایش گذاشته شد و قلعه را فتح کردند/ مجری: این هم یکی دیگر از فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود که از زبان مخالفین بیان شد از استاد یزدانی میخواهیم مسانید و اسانید این جریان را بیشتر توضیح دهند. استاد یزدانی:یکی از فضائل بی نظیر حضرت علی علیه السلام همین جنگ خیبر است که کسی مثل بخاری هم نتوانسته آن را منکر شود و مجبور شده در صحیح خودش بیاورد , البته ناقص آورده است... صحیح بخاری چاپ وزارت اوقاف عربستان سعودی چاپ اول چاپ 1417 صفحه 56 کتاب جهاد و السیر , باب 143 باب فضل من اسلم علی یدیه رجلٌ /از سهل بن حنیف نقل میکند از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان در روز خیبر فرمودند:من فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خداوند به دست او فتح و پیروزی را نسیب مسلمانان خواهد کرد کسی که خدا و پیغمبر را دوست دارد و او هم خدا و پیغمبر را دوست دارد/مردم خوابیدند و همه منتظر بودند فردا پرچم را به دست او بدهند , پیغمبر اکرم فردا فرمودند علی علیه السلام کجاست؟گفتند چشمانش درد میکند و پیغمبر با آب دهان مبارک خودشان به چشمان أمیرالمؤمنین مالیدند و ایشان خوب شدند و بعد از آن دیگر چشمانش درد نگرفت و پرچم را به دست امیرالمؤمنین دادند/خیلی روایت قشنگی است و نکات مهمی در آن هست اینکه چرا پیغمبر اکرم این سخن را گفتند؟مگر روزهای قبل چه شده بود که گفتند فردا پرچم را به دست کسی میدهم که خدا و پیغمبر را دوست دارد و خدا و پیغمبر او را دوست دارند اینجا ذکر نشده است و بخاری آن را نیاورده احمد بن حنبل و خیلی های دیگر آورده اند با سند صحیح/اینکه مدت طولانی مسلمانان قلعه ها را فتح کردند و رسیدند به آخرین قلعه که مهمترین یهودی ها بود و هرکس میرفت شکست خورده برمیگشت چند روز مسلمانان پشت این قلعه مانده بودند و خسته و نا امید شده بودند یک روز فلانی و روز دیگر فلانی و روز دیگر نفر سوم رفت و همه شکست میخوردند به حدی رسیده بود که همه میگفتند نمیشود این قلعه را فتح کرد/دروازه ای داشت که چهل نفر باز و بسته میکردند و شخصی مثل مرهب در آن قلعه بود و بعضی ها نرسیده به قلعه فرار میکردند و روایت ان در مستدرک حاکم هست/اسم آنها را نمی برم چون میخواهم فقط از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام بگویم/چون خدا و پیغمبر را دوست نداشتند چون خدا و پیغمبر را هم آنها را دوست نداشت خدا فتح و پیروزی را به دست آنها نسیب مسلمانان نکرد ,چرا خداوند فتح و پیروزی را به دست امیرالمؤمنین نسیب مسلمانان کرد چون پیامبر میفرمایند خدا و پیغمبر را دوست داشت و خدا و پیغمبر هم او را دوست داشتند انقدر خدا و پیغمبر را دوست داشت که از جان خودش بیشتر دوست داشت, جانش را کف دستش گرفت و لحظه ای فرار نکرد و ماند تا آخرش و خداوند هم دید این شخص کسی است که خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را از جان خودش بیشتر دوست دارد به همین خاطر امیرالمؤمنین در آنجا پیروز شد و خداوند فتح و پیروزی را نسیب مسلمانان کرد/ مجری:خود روایت گویاست که افراد قبلی نتوانسته اند فتح و پیروزی بیاورند چون دوست داشتن دوطرفه بین خدا و رسول و آن اشخاص نبوده است استاد یزدانی:آنها اگر خدا و رسول را دوست داشتند فرار نمیکردند کسی که خدا را دوست دارد مگر میشود خدا از کسی برای جهاد درخواست کند پیغمبر پرچم را به او بدهد و او نرسیده به قلعه فرار کند و بعد بگوید من فرار نکردم دیگران فرار کردند و بعد لشگریان فریاد بزنند که اول خودش فرار کرده/امیرالمؤمنین علیه السلام فرار نبود کرار بود در روایات هست این لفظ و خودشان نقل کرده اند..
|
- جزئیات
- در میان منابع حدیثی ما , اهتمام ویژه ای به نظام خانواد ه داده شده است/اولا قرآن در سوره ی روم آیه ی 21 میفرماید:ازدواج و تشکیل خانواده باعث آرامش است و بین شما مودت و رحمت و مهربانی می آورد و زیبا ترین تعبیر را قرآن دارد , زن لباس مرد است و مرد لباس زن است ,شما لباس تنتان را کثیف یا پاره نمیکنید و مرتب نگهش میدارید و زیبایی لباس را زیبایی خودتان میدانید , پس تخیب زن توسط مرد یا تخریب مرد توسط زن مانند تخریب لباس و پوشش خود است/در اسلام بنا های زیادی داریم و لی حدیث داریم محبوب ترین بنا ازدواج است , متاسفانه در سالهای اخیر از دو ناحیه دچار لطمه شده ایم , یکی اینکه ازدواج کاهش پیدا کرد و دیگری اینکه طلاق آمد و آمار ازدواج را کنار زد و نه تنها این اتفاق افتاد بلکه آنچه مبغوض بود در بغضی از جوامع محبوب شد , بعضی ها جشن طلاق میگیرند ,و آنچیزی که محبوب بود رفت به سمت مبغوض بودن , یعنی ازدواج , میگویند بیکاری مگر خودت را گرفتار کنی؟ بار ها گفته ام زندگی حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام یا پیامبر و حضرت خدیجه علیهما السلام دو جنبه دارد تا میگوییم این بزرگواران میگویند اینها برای قدیم است چیزی بگو که برای امروز باشد چهارده قرن پیش را الان نمی شود اجرا کرد/من توضیحی بدهم آن قضایا و و قایعی که در زندگی حضرت زهرا و حضرت علی سلام الله علیهما بوده دو قسم است بله بعضی ها درست است ما نمی خواهیم عین آنها را پیاده کنیم مثلا حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار قاتری کردند و آوردند خانه ما که نمیگوییم برای عروس خود اینکار را انجام دهید , ایشان کاسه ی گِلی داشتند ما که نمیگوییم به عروس کاسه ی گِلی بدهید ,اگر منظورتان فضای فیزیکی آن زمان است بله حتی 50 سال پیش هم تغیر کرده است شما ببینید مثلا ماشین های در خیابان یا تیپ افراد با سال 57 یکی است؟اما زندگی حضرت زهرا و حضرت علی علیه السلام یک بخش هایی دارد که من در 50 اصل استخراج کردم و کاش وقت داشتم و بیان میکردم , این اصلها هیچ ربطی به چهارده قرن پیش یا الان یا صد سالِ آینده ندارد/مثلا اصل صداقت , زن و شوهر باید با هم صادق باشند/اصل امانت داری/اصل حس تقدیر ,تشکر از همسر/اصل قربون صدقه ی همدیگر رفتن , میگویند نشنیدیم ,حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمؤمنین علیه السلام میگوید جانم به فدایت نفسی لنفسک الوقا/حضرت خدیجه ی کبری سلام الله علیها از دنیا رفته اند ولی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرتب تا سالها از او یاد میکنند و از او تجلیل میکند/الان بین زن و شوهرها حس تقدیر نیست...
|
- جزئیات
- شیعیان میگویند ببینیم این روایت از زبان چه کسی نقل شده است؟چه کسی آمده گفته که حضرت علی علیه السلام رفته اند خواستگاری دختر ابوجهل/ این مطلب را شخصی به نام مِسوَر بن مخرمه نقل میکند و تنها او این مطلب را نقل میکند, ببینیم اولا سنش در آن زمان چقدر بوده است/علمای اهل سنت در کتابهایی مثل الأِثابه ,الاستیعاب ,اُسدُالغابه اینها شرح حال اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان زمان پیامبر را نقل میکنند و اسم این شخص را هم آورده اند/در این کتابها عموما اتفاق نظر داردند که این شخص حدودا دو سال بعد از هجرت پیامبر به دنیا آمده است یعنی زمانی که پیامبر خدا از دنیا رفتند این شخص تازه هشت ساله شده بود/میگویند چطور ممکن است حضرت علی علیه السلام رفته باشند خواستگاری دختر ابوجهل بعد این موضوع را هیچکس نفهمد و نقل نکند الا فقط همین بچه؟که این شخص هم مشخص نیست در آن زمانی که مدعی است سه ساله چهار ساله یا پنج ساله بوده است/وبعد عده ای میگویند به دنبال این قضیه پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم متوجه شدند و آمدند در مسجد سخنرانی کرده اند که من اجازه نمی دهم اینها دخترشان را به حضرت علی علیه السلام بدهند و یا حضرت علی علیه السلام دختر من را باید طلاق بدهد/خب این مطالب چیست؟اگر پیامبر بخواهند به حضرت علی علیه السلام تذکری بدهند با ایشان صحبت میکردند لازم نبوده در مسجد سخنرانی کنند و مگر حضرت علی علیع السلام به حرف پیامبر گوش نمی دادند؟جالب است سخنرانی پیامبر را غیر از همان بچه که مشخص نیست در ان زمان چند سال داشته نه شنیده نه نقل کرده/این مسور که بعدا بزرگ شده بود یکی از طرفداران جبهه ی مخالف حضرت علی علیه السلام بود او جزء طرفداران بسیار جدی معاویه بود/معاویه هم که همه میدانند در صفین به جنگ حضرت علی علیه السلام آمد و این اوج دشمنی است/بزرگان اهل سنت در کتابهایی که نقل کردیم نوشته اند مِسوَر به قدری طرفدار معاویه بود وقتی اسم معاویه را میگفتند برایش صلوات میفرستاد خب کسی که اینقدر طرفدار کسی است که با حضرت علی علیه السلام جنگیده و در سدد به شهادت رساندن ایشان بوده , چنین کسی بیاید برعلیه حضرت علی علیه السام چیزی نقل کند آیا این مورد قبول است؟علمای اهل سنت در علم رجال میگویند اگر کسی در مورد یک راوی نظر منفی بدهد , اگر ثابت شود با آن فرد دشمنی داشته است ما حرفهای او را قبول نمیکنیم اصطلاحاً میگویند جَرح او لعداوتٍ بوده.
|
- جزئیات
- سوال شده است خطبه خواندن حضرت زهرا سلام الله علیها و به درِ خانه ی مهاجر و انصار رفتن آیا قبل از بیماری ایشان بوده؟ استاد طبسی:سه حمله به خانه ی وحی صورت گرفته است حمله ی سوم بسیار با خشونت و شدت زیاد صورت گرفت/زیرا سخنرانی حضرت زهرا سلام الله علیها تاثیر بسزایی گذاشت قضیه ی حرف نقیب را در کتاب ابن ابی الحدید ببینید میگوید این تندی که ابوبکر کرد و ناسزا گفت به امیرالمؤمنین علیه السلام و به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و انصار را تحدید کرد که دست به سلاح میبرم , چون بعد از خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها همه شعار دادند ما فقط علی(علیه السلام) را میخواهیم و ابوبکر ترسید که حکومت برگردد به همین دلیل خشونت را بسار زیاد کردند..
|
- جزئیات
- شبه:اگر قضیه ی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها واقعیت دارد چرا از قاتل ایشان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام انتقام نگرفت؟ جواب:قصاص حق است فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا نگفته است واجب است بلکه حق است ,گاهی مصلحت هست و گاهی مصلحت نیست/نبی مکرم هم همینطور انجام میداده اند , خالد بن ولید با بنی جزیمه چکار کرد؟ده ها نفر را قتل عام کرد از سرهای افراد سه پایه درست کرده بود ,چرا پیامبر قصاص نکردند؟مگر آن کشته شده ها مسلمان نبودند؟اگر نبودند چرا دیه ی آنها را پیامبر دادند؟و بعد هم دست به دعا برداشتند و اظهار برائت جستند از کاری که خالد کرده بود اما قصاص نکردند چون صلاح نبوده است/در قضیه ی ترور نا فرجام پیامبر در عقبه حدود 15 نفر بودند همه ی بزرگانشان هم نقل میکنند از احمد بن حمبل تا سیوطی و دیگران تا ابن کثیر حتی ابن اسحاق و ابن حزم اسم میبرند , خب چرا پیامبر قصاص نکردند؟قضیه ی قتل دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ,این را همه نقل میکنند آنقدر عثمان او را زد تا کشت , البته بحث است که دختران پیامبر بودند یا ربائب ایشان بودند یعنی دختران حضرت خدیجه سلام الله علیها یا دختران خواهر حضرت خدیجه بودند یا دختران هووی خواهر حضرت خدیجه چهار قول وجود دارد ما همان قول شما را میگوییم که دختر نبی اکرم بود...چرا عثمان را قصاص نکردند؟قصاص حق است نه اینکه واجب است , گاهی صلاح نیست
|
- جزئیات
- روایتی خواسته اند که آیا ائمه علیهم السلام گفته اند ما علم غیب داریم یا خیر/کتاب الفقیه و المتفقه نویسنده خطیب بغدادی و چاپ دار ابن جوزی جلد دوم با تحقیق ابو عبد الرحمن عادل بن یوسف العزازی /صفحه ی 351 روایتی را نقل میکند از ابی طفیل و میگوید شاهد بودم که علی بن ابی طالب علیه السلام خطبه می خواند و میفرمود :سوال کنید , بخدا قسم هیچ چیزی از من تا روز قیامت نمی پرسید مگر اینکه من جوابش را بشما خواهم داد. و باز با سندی دیگر نقل میکند و بعد از آن روایتی دیگر وسپس میگوید سند آن روایت اول اسنادش صحیح است و روایات بعدی یکی صحیح و دیگری حسن است آن روایت اول همه چیزش واضح است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند من تا قیام قیامت همه چی را میدانم اگر مرد هستید بیایید و سوال بپرسید ولی متاسفانه سوالاتی پرسیدند که بی ربط بود و ای کاش حضرت در زمان ما بودند و از ایشان می پرسیدیم و اینهمه مشکلات علمی را حل میکردیم/این یکی از دلایل علم غیب امیرالمؤمنین علیه السلام از کُتُبِ عامه/علم غیبی که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یاد گرفته بودند و به ایشان آموخته بودند تمام اتفاقات را تا روز قیامت و پیامبر هم از خدا گرفته بودند و عالِم غیب جز خدا کسی نیست اما خداوند از علم غیب خودش پیامبرش را و پیامبر بعد از خودش حضرت علی علیه السلام و بعد از ایشان سایر ائمه علیهم السلام را آگاه کردند
|
- جزئیات
- بیشتر از قصه ی غُلو , تقصیر است ما گرفتار تقصیر هستیم در چندین هزار هیئتی که در ایران هست مگر چندتا هستند علی را خدا بدانند؟شاید به زبان چیزی بگویند که آن را هم نباید بگویند/ولی اینگونه نیست که نماز نخواند و روزه نگیرد و قران نخواند...خیلی هایمان گرفتار تقصیر هستیم/امام را نشناختیم ولی الله است...میفهمی یعنی چه؟یعنی زمام دارِ تمام امورِ عالم هستی/امور عالم هستی بر دو قسم است:یک امر تکوینی است/یک امر تشریعی است/اینها اولیاتی است که در باب امامت باید عقیده داشته باشیم/تمام امور هستی به اذن خدا دست اهل بیت علیهم السلام است/نتیجه ی آن میشود ولایت تکوینی/هرکاری بخواهد در عالم هستی انجام دهد به اذن خداوند میتواند و حدّی ندارد/اهل بیت علیهم السلام که میفرمایند هرچه بخواهیم...این غیر از هرچه بخواهیم ما است/ دلِ امام ظرف مشیّت خداوند است خواست خداست/امیرالمؤمنین علیه السلام شصت و سه سال عمر ظاهری دارند چشمش جایی نرفته و نگاه نکرده مگر آنچه خدا خواسته است, میشود عین الله/ به قلبش چیزی راه نداده غیر از آنچه که خدا خواسته است , میشود قلب الله... ما چطور هستیم؟انتظار دارند که چشممان علوی باشد
|
|
|
- جزئیات
- عنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ لِعَلِيٍّ لاَ تَلُومَنَّ اَلنَّاسَ عَلَى حُبِّكَ فَإِنَّ حُبَّكَ مَخْزُونٌ تَحْتَ اَلْعَرْشِ وَ لاَ يَنَالُ حُبَّكَ مَنْ يُرِيدُ إِنَّمَا يَتَنَزَّلُ مِنَ اَلسَّمَاءِ بِقَدَرٍ. مردمی که تو را دوست ندارند ملامت نکن و ناراحت نشو زیرا محبت تو گنجی است تحت عرش الهی و این طور نیست که هر کس بخواهد ،بتواند تو را دوست داشته باشد خداوند محبت تو را در قلب کسی قرار می دهد که او را دوست دارد و اراده کرده است بشارة المصطفی (ص) ج۱ ص۱۶۵ بحار الأنوار ج۳۹ ص۲۸۶
|
|
|
|
|
- جزئیات
- منکر فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام شدند که چه کسی گفته جای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابیدن فضیلت است؟جوانان ما هم اگر بودند میرفتند جای پیغمبر علیه السلام میخوابیدند /خداوند نعوذ باالله نفهمید که آیه ی 207 سوره ی بقره را ذیل این فداکاری حضرت نازل میکند؟این همه روایاتی که در این باب است و حضرات معصومین علیه السلام فرموده اند چیست؟که آن شبی که حضرت علی علیه السلام به جای پیغمبر علیه السلام خوابیدند , آن چنان نزد خدا عظمت دارد که اگر ثواب یک نفس ایشان در لیلة المبیت را روز قیامت بین تمام اهل محشر قسمت کنند هیچکس جهنم نمیرود این کلام امام باقر علیه السلام است در کافی مرحوم شیخ کلینی/کتمان فضائل امیرالمرمنین علیه السلام به این آشکاری؟
|
- جزئیات
- مامون از حضرت رضا علیه السلام پرسید اینکه شما میگویید امیرالمؤمنین علی علیه السلام قسیم الجنة و النار(تقسیم کننده ی بهشت و جهنم)است یعنی چه؟حضرت رضا علیه السلام به او فرمودند: مگر این روایت را خودِ شما نقل نمیکنید؟جدّ شما عبدالله بن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است :که حبّ علی ایمان است و بغض علی کفر است/گفت بله این حدیث نقل شده است بعد حضرت فرمودند ایمان در بهشت است و کفر در جهنم , پس معلوم میشود محب علی علیه السلام بهشتی است و مبغضِ علی علیه السلام جهنمی است , پس علی مقسّم بهشت و جهنم است / مامون خیلی خوشش آمد از این جواب و خطاب به حضرت رضا علیه السلام گفت خدا من را بعد از تو زنده نگه ندارد یا ابالحسن علیه السلام و بعد گفت من شهادت میدهم که وارث علم پیغمبر علیه السلام تو هستی/وقتی از مجلس آمدند بیرون یکی از همراهان حضرت گفت آقا خیلی جواب خوبی به او دادید و او راضی شد...حضرت فرمودند من به قدر فهم او پاسخ دادم و فرمودند جدّ ما امیرالمؤمنین علیه السلام خودش کنار صراط می ایستد و به جهنم خطاب میکند این شخص مال من است و آن شخص مال تو است و خودشان تقسیم میکنند و به جهنم فرمان میدهد چه کسی را بگیر...
|
- جزئیات
- در بحار علامه مجلسی (ره) است:شخصی یهودی وارد کوفه شده است یک شیعه هم دارد به سمت نخلستان میرود به کارهای باغ داری برسد هوا هم گرم است/یهودی به شیعه میگوید اهل این شهر هستی؟میگوید بله , یهودی میگوید یک منزل اجاره ای برای یک هفته میخواهم , شیعه میگوید چه کاری داری این همه راه آمدی و میخواهی یک هفته بمانی؟یهودی میگوید میخواهم خلیفه ی مسلمین را ببینم ,شخص شیعه گفت الآن میخواهی ایشان را ببینی؟گفت بله مگر شدنی است؟(با کشورها و جغرافیای فعلی امیرالمؤمنین حاکم بر 50 کشور بوده اند )از این خیابان به آن خیابان و کوچه آمدند دید یک پیرمردی دارد می آید و یک بیل سرِ شانه اش است بخاطر کشت و زرع اثر تکه های خاک و چوب و کاه در عمامه اش دیده میشود شانه اش وصله دارد آرنج و چند جای دیگر لباسش از لیف درخت خرما وصله دارد از بست که بیل زده است ایشان زیر سایه ی درختی نشستند چون هوا گرم بود و خسته شده بودند/شخص شیعه دست بر سینه گذاشت و گفت السلام علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام, شخص یهودی جا خورد گفت این شخص کیست؟گفت علی بن ابی طالب علیهما السلام امیرالمؤمنین...به سوال و جواب نرسید دو کلمه گفت که برای آن باید چند جلد مطلب نوشت/گفت :عَدَلتَ فَطمَئَنتَ/و سپس شهادتین جاری کرد و مسلمان شد و شهادت داد به وصایت بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام و از صفات و فضائل حضرت گفت قائد الغرّ المحجّلين , یعسوب الدین و.... آنوقت ما شیعیان عوض اینکه صفات حضرت را بگوییم از کلام اهل سنت استفاده میکنیم؟میگوییم امام علی علیه السلام که مرحوم آیت الله تبریزی در مسجد اعظم روی منبر گریه میکردند و میگفتند چرا این الفاظ را به کار میبرید؟این حرفهای آنهاست..چون روی یک فیلم گذاشتند باید بگویید؟نام اتوبان را بگذارید؟حضرتش را حذف کردید امام را هم حذف کردید میگویید علی گفت؟(سلام الله علیه)یک ع خالی هم کنارش نمیگذارید.یهودی میشناسد ما نمیشناسیم...
|
- جزئیات
- هر شب افطار و سحرِ ایشان فقط سه لقمه بود آن هم نان جو و نمک. پرسیدند یا علی (علیه السلام)چرا بیشتر از این غذا نمیخوری؟فرمودند یک آرزو دارم و آن این است که با شکم گرسنه خدا را ملاقات کنم /اینگونه روزه میگرفتند/رسید به شب 19 رمضان که مهمان خانه ی دخترش ام کلثوم سلام الله علیها بودند قُوتی که سرِ سفره گذاشتند یک ظرف شیر بود و نان جو و نمک ,وقتی حضرت علی علیه السلام نشستند به دخترشان فرمودند کِی دیدی که پدرت بر سرِ سفره 2 خورشت داشته باشد؟این است حاکمِ اسلام/ام کلثوم سلام الله علیها نمک را برداشتند ولی حضرت فرمود شیر را بردار.. با نان جو و نمک افطار کرد چون شاید در سرتاسر حکومتش از حجاز یا یمامه سفره ای انداخته شود که سفره ی علی بن ابیطالب علیه السلام از آن رنگین تر باشد
|
- جزئیات
- «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَاد» (بقره/207)از بین مردم آن کسی است که میفروشد جانش را در راه خدا و برای رضایت خدا/این یکی از بزرگترین فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام است مرحوم علامه ی حلی در دو کتابش از این آیه ی شریفه و لیلة المبیت اثبات ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را میکند/آن شبی که حضرت علی علیه السلام در بستر پیغمبر خوابیدند برای حفظ جان ایشان , خداوند در عرش خطاب کرد به جبرئیل و میکائیل و فرمود بین شما دو ملک من عقد برادی و اخوت قرار دادم اکنون میخواهم ببینم که شما برادر هم هستید کدامیک از شما در راه دیگری حاضر است جان خودش را بدهد؟هیچکدام حاضر نشدند این کار را بکنند/در این لحظه خطاب رسید که نگاه کنید به زمین که چگونه بنده ی من علی علیه السلام در راه جانفشانی برای نبی مکرم در بستر خوابیده است و آماده است برای اینکه شمشیر ها به بدن او بخورد آن وقت شخص کت شلواری روی منبر مینشیند میگوید لیلة المبیت که حضرت علی علیه السلام جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابیده است این فضیلتی نیست بچه های ما هم اگر بودند می خوابیدند مگر روی مین نخوابیدند؟همه ی ائمه و موزخین و بزرگان اهل سنت این را گفته اند بع تو از کجا این را انکار می کنی؟تو یک لیسانس حسابداری چه به این بحثهای تاریخی و مذهبی؟...
|
- جزئیات
- (حدیث دزدی و لقب دزدی) خیر شاهی:عُمر جمله ای دارد که با آب طلا به سر در همه جا باید نوشت...آن قومی که ناصح و داعی نیستند هیچ خیر و برکتی در آنها نیست...جامعه ای که کار دعوت و تبلیغ را رها کرده است هیچ خیری در آن نیست... احمد حسینوند:شما خجالت نمیکشید احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به عمر نسبت میدهید؟کتاب غرر الحکم که مانند نهج البلاغه کلمات امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در خود جای داده است حدیث شماره ی 121 را ببینید و دقت کنید لا خیر فی قوم لیسوا بناصحین... این حدیث را می دزدد و به عمر میچسباند...شماها خیلی گشته اید ولی از خلفایتان چیزی که حتی با فاصله بعد از حضرت امیر علیه السلام باشد پیدا نکرده اید ولی دیگر حدیث ندزدید...
|
- جزئیات
- شما بفرمایید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میخواهند بگویند علی بن ابیطالب علیهما السلام یا هر شخص دیگری جانشین اوست , با چه لفظی باید بگوید؟با هر لفظی بگویید ما برای شما می آوریم که حضرت فرموده اند.اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند علی علیه السلام خلیفه من بعد از مسلمانهاست.این کفایت میکند؟استاد قزوینی:کتاب سنة ابن ابی عاصم صحفه 551 علبانی هم میگوید روایت معتبر است/پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به علی بن ابیطالب علیهما السلام میفرمایند: أنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی /همین روایت را حاکم نیشابوری در جلد سوم صحفه 38 میآورد و میگوید روایت صحیح است.
|
- جزئیات
- استاد ما سید عبدالحمید اصفهانی نوه ی مرحوم آسید حسن.ایشان نقل میکرد از قول مرحوم آیت الله سبط (ره)در تهران مسجد مدرسه ی مروی نماز میخواندند/ایشان فرمودند که من جوان بودم با یک شیخ جوان رفتیم سعودی و از مکه آمدیم مدینه و چند ماهی در مدینه بودیم یک روز در خیابان رسیدیم به یک مدرسه ی علمیه وهابی رفتیم داخل دیدیم کنار حوض یک شخص جوانی است پیشانی اش پینه بسته آنقدر که نماز خوانده ,سلام کردیم/میخواستیم یک جوری با او رفیق شویم و حرف بزنیم و بحث کنیم او هم خیلی خوش برخورد ما را دعوت کرد به اتاقش احوال و سوال شد و در نهایت پیشنهاد بحث دادیم و او قبول کرد ولی گفت شرط دارد الان وقت نماز است از فردا شروع کنیم /و اینکه یا اول شما تا آخر حرف بزن وقتی تمام شد من حرف بزنم یا اول من حرف بزنم وقتی تمام شد شما شروع کن هر چند روز که طول بکشد..قرار شد اول ما شروع کنیم/شب آمدیم در اتاق خودمان چون کتاب نداشتیم هرچه بلد بودیم برای هم گفتیم که چه دلیلهایی داریم برای اثبات امامت امیرالمؤمنین بعد از پیامبر سلام الله علیهما و آلهما فردا صبح با دست پُر آمدیم برای بحث با آن سنی و ما شروع کردیم و دلایل را آوردیم یک به یک و در مدت یک یا دو روز بحث طول کشید و حرفهای ما تمام شد و آن سنی شروع به بحث کرد گفت دلیل اول در اثبات ولایت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام فلان مطلب... ما نگاهی به هم کردیم و به او گفتیم مارا مسخره میکنی؟گفت نه من دارم حرف خودم را میزنم گفتیم پس چرا شیعه نیستی؟گفت بگذارید حرفهایم را بزنم بعد میگویم...ودلایل را گفت از کافی از کتابهای صدوق و غیره احادیث را از حفظ میخواند پشت سر هم و بهتر از ما اثبات کرد ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را/گفتیم حالا یک دلیل بگو برای اثبات امامت ابوبکر ,گفت ابوبکر امامتش دلیل ندارد/گفتیم پس چرا سنی هستی؟ گفت جمع...گفت حرف من این است تمام دلایل درست است...دلایل عقلی دلایل قرآن و دلایل احادیث همه درست اما شما میگویید یعنی تمام اصحاب پیامبر که اجتماع کردند برا خلافت ابوبکر اشتباه کردند؟ گفتیم این همه دلیل را زیر پا گذاشتی که بگویی اصحاب اشتباه نکرده اند؟
|
- جزئیات
- از مرحوم آقای آخوند سوال کرده بودند اگر از شما بپرسند که یک دعای مستجاب داری فرموده بودند از پروردگار عالم میخواهم محبت من را به امیرالمؤمنین علیه السلام بیشتر کند. سید رضای هندی (شاعر عراقی، صاحب قصیده معروف کوثریه)که گویا فقیر هم بوده/میگوید یا امیر المؤمنین علیه السلام نامه ی اعمال من سیاه است ,دست منم خالی است , اما با ولایت امیرالمؤمنان علیه السلام خدا همه ی نعمتها را بر من تمام کرده است. سَوَّدْتُ صحیفةَ أعمالى * و وکلتُ الأمر إلى حیدر/هو کهفى مِن نُوَبِ الدّنیا * و شفیِعى فى یوم المحشَر/قد تمّت لى بِولایتِهِ * نِعَمٌ جَمّت عن أن تُشکَر
|
