برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
قضیه ای هست راجع به مرحوم فاضل که پیاده رفته بودند کربلا و در خواب می بیند در حرم حضرت ابالفضل علیه السلام زنی آمده است و خیلی گریه و اسرار میکند و خیلی قسم میدهد که حضرت ابالفضل علیه السلام پسرش را شفا بدهند /حضرت هم انگار که روی ضریح هستند و به مَلَکی میگویند برو پیش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و عرض کن این پسر را شفا بدهند این مادر خیلی اسرار میکند آن ملائکه میرود و بر میگردد و عرضه میدارد این شخص أجَلش حتمی است و باید برود/دفعه ی دوم هم مجدد مَلَک را میفرستند که بگو اسرار زیاد دارند این شخص را شفا بدهید مجدد مَلَک بر میگردد و تاکید میکند که این شخص أجلش قطعی است و باید برود/دفعه ی سوم حضرت ابالفضل علیه السلام روی زانو نیم خیز میشوند و میگویند برو بگو یا اسم باب الحوائجی را از من بردارند یا این شخص را شفا دهید این مرتبه آن ملَلَک بر میگردد و عرض میکنند که گفته اند اسم باب الحوائج را از شما بر نمیداریم و او را شفا دادیم و شخص خوب میشود/از خواب بیدار میشود از اطرافیان سوال میکند و میگویند پسرِ زنِ همسایه ناخوش است و او رفته حرم و درخواست کرده که اجازه بدهند تا صبح داخل حرم باشد(آن زمان شبها درِ حرمهای مطهر بسته میشده است)
تا صبح در حرم مانده و متوسل شده است , صبح میشود و بعد از اذان نمازش را میخواند و می آید خانه و به او میگویند پسرت خوب شده است مرحوم جد ما در جریان کامل این قضیه بوده اند و خبر داشته اند...
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|