برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
پس از فتح مکه , عکرمه پسر ابو جهل که سالها ضدِ مسلمانان جنگیده بود از ترس مجازات به یمن گریخت , ام حکیم همسر و دختر عموی عکرمه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید وگفت پسر عمویم عکرمه به یمن گریخته است و می ترسد شما او را بُکشید , حال از شما میخواهم که به وی امان دهی , پیامبر درخواست ام حکیم را پذیرفتند و فرمودند:به وی امان الهی دادم , هرکه عکرمه را دید با او کاری نداشته باشد , زنِ عکرمه برای یافتن شوهرش از مکه خارج شد و در ساحل تهامه زمانی که عکرمه تازه سوار کشتی شده بود خود را به او رساند , ام حکیم به عکرمه گفت پسر عمو , من از نزد نیکو کار ترین و مهربانترین مردم نزد تو آمده ام با فرار به یمن خودت را نابود نکن من از محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برای تو امان گرفته ام و او به تو امان داده است, عکرمه پرسید تو خودت این کار را کرده ای؟ام حکیم گفت آری من خودم با او صحبت کردم و او به تو امان داد/عکرمه حرف ام حکیم را پذیرفت و همراه او به مکه باز گشت/وقتی آن دو وارد مکه شدند به خانه ی پیامبر رفتند و خدمت حضرت رسیدند/عکرمه گفت ای محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)ام حکیم به من گفته که تو امانم داده ای , پیامبر فرمودند آری او راست گفته است تو امان دئاری, عکرمه در حالی که از شرمساری سر به زیر انداخته بود گفت:گواهی میدهم خدایی جز الله نیست , او یگانه است و شریک ندارد و شما نیز بنده و فرستاده ی او هستید و نیکوکار ترین و با وفا ترین مردم هستی ای رسول خدا برای هر دشمنی و عداوتی که با شما کردم و برای هر مرکبی که برای شِرک رانده ام برایم از خدا آمرزش بخواه...
به قلم غلامرضا حیدری ابهری - با خوانش مصطفی صائبی
برای دیدن تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک کنید
کتاب گرانسنگ منتخب التواريخ، تألیف محمد
جشن میلاد امیرالمؤمنین علی علیه السلام،سخنران : استاد بندانی نیشابوری،با نوای : کربلایی احمد
ادامه خبر...معاونت پژوهش حوزههای علمیه با همکاری واحدهای پژوهشی حوزوی برگزار می کند: نمایشگاه کتاب و
ادامه خبر...
|