لوازم زائر

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

((محمّد بن مسلم )) براى ما نقل كرد كه :
محضر مبارك حضرت ابى عبداللّه (ع ) عرض كردم : هرگاه به زيارت پدر بزرگوارتان (حضرت امام حسين (ع )) مى رويم آيا بهمان هيئت و كيفيّتى كه به حج مى رويم باشيم ؟
حضرت فرمودند: بلى .
عرض كردم : پس آنچه بر حاجى لازم است بر ما نيز لازم است ؟
حضرت فرمودند: چه چيزهائى را گفتى ؟
عرض كردم : اشيائى را كه بر حاجى لازم مى باشد.
حضرت فرمودند:
بر تو لازم است كه با همراهانت خوش رفتار باشى ، سخن اندك بگوئى و حتى الامكان تكلّم نكنى مگر به خير.
بر تو لازم است زياد بياد خدا باشى .
و بر تو لازم است جامه و لباس هايت را نظيف و پاكيزه نگاه دارى .
و بر تو لازم است پيش از اينكه به حائر برسى غسل نمائى .
لازم است بر تو كه خاشع بوده و زياد نماز خوانده و بسيار بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستى و به آنچه از تو نيست ومال ديگرى است احترام گذارده و بر ندارى .
لازم است به آنچه حلال نيست نگاه نكرده و چشم خود را از آن فرو ببندى .
لازم است وقتى برادر ايمانى خود را نيازمند ديده و ملاحظه كردى كه بواسطه نداشتن نفقه از ادامه عمل عاجز است به ديدنش رفته او را كمك كرده و به مواسات با او رفتار نمائى .
بر تو لازم است تقيه كه دين تو به آن قائم است را رعايت كنى .
واجب است از آنچه منهى هستى و از خصومت و دشمنى و زياد قسم خوردن و از جدال كردن كه در اثناء آن به خوردن قسم مبادرت مى ورزى اجتناب و دورى كنى .
و وقتى به اين دستورها عمل كردى البتّه حجّ و عمره تو تمام و كامل بوده و به واسطه صرف نفقه و دور شدن از اهل و عيالت و روى تافتن از آنچه به آن مايل هستى از كسى كه آنچه نزدش بوده و تو آن را طلب كردى استحقاق پيدا مى كنى كه از سفرت مراجعه كرده در حالى كه مغفرت و رحمت و رضوانش شامل تو شده باشد.(1)
دوش ديدم عاشقى صحرا نورد

خواندم از نقش جبينش خطّ درد

در سكوتش يك جهان فرياد بود

از علائق فارق و آزاد بود

گفتم اى مجنون شيدا عشق چيست ؟

پاكبازى چيست آيا عشق چيست ؟

در جوابم گفت از خود رستن است

تار و پود خويش را بگسستن است

عشق يعنى زندگى دادن جان بهر او

لن تنال البرّ حتّى تنفقوا

عشق گويد شمع شو در بزم يار

سوختن را پيشه كن پروانه وار

عشق يعنى جان فشاندن در نبرد

عشق يعنى پافشردن همچو مرد

عشق يعنى تيغ حيدر بى نيام

عشق يعنى ذوالفقار سرخ فام

---------------------------------------
1-ترجمه كامل الزيارات ص 426.
------------------------------
على ميرخلف زاده