در جفر جامعه و چگونگى آن

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

از جمله طرقى كه از جانب پروردگار اعظم ـ جل و علا ـ به وسيله خاتم ‏الانبياء صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله افاضه فيض رحمانى بر على عليه‏ السلام شد، جفر جامعه بوده است و آن صحيفه و كتابى بوده است مشتمل بر علم ما كان و مايكون الى يوم القيامه، به طريق حروف رمز كه بزرگان علماى خودتان هم معترفند كه آن كتاب و علم آن از مخصوصات على و ائمه طاهرين عليهم ‏السلام بوده است. چنان‏چه حجت ‏الاسلام ابوحامد غزالى نوشته است كه امام ‏المتقين على بن ابى‏ طالب عليه‏ السلام را كتابى است مسمى به جفر جامع الدنيا والاخرة و آن كتاب مشتمل است بر تمام علوم و حقايق و دقايق و اسرار و مغيبات و خواص اشيا و اثرات ما فى العالم و خواص اسماء و حروف كه به غير از آن حضرت و يازده فرزند بزرگ‏وارش كه مقام امامت و ولايت را منصوصاً از رسول خدا صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله دارا بوده ‏اند، احدى مطلع بر آن نيست، چون به وراثت به ايشان رسيده و هم‏چنين سليمان بلخى در ينابيع ‏المودة (1) شرح مبسوطى از درّالمنظم محمد بن ‏طلحه حلبى شافعى در اين باب نقل نموده كه جفر جامع مشتمل بر 1700 صفحه از مفاتيح علوم مخصوص امام على بن ابى ‏طالب عليه‏ السلام مى ‏باشد. لذا شاعر شهير در مدح آن بزرگ‏وار گفته:
من مثله كان ذا جفر وجامعة

له تدون سر الغيب تدوينا (2)

و نيز در تاريخ نگارستان از شرح مواقف نقل مى‏ كند: ان الجفر والجامعة كتابان لعلى قد ذكر فيهما على طريقة علم الحروف الحوادث الى انقراض العالم واولاده يحكمون بهما.(3)
نواب : قبله صاحب! كتاب جفرى كه مى‏ فرماييد مورد تصديق علماى ما هم هست چيست و چگونه بوده است؟ متمنى است چنان‏چه مقتضى مى ‏دانيد شرح آن را بيان فرماييد.
داعى : وقت تنگ است؛ از شرح و بسط در اطراف اين علم و كتاب آن معذورم.
نواب : به هر مقدار ممكن است خلاصه از مشروحات مفصله را بيان فرماييد.
داعى : سال دهم هجرت بعد از مراجعت از حجه ‏الوداع، جبرئيل آمد و به رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله خبر مرگ داد كه عمرت به آخر رسيده. آن حضرت دست‏ هاى مبارك به درگاه حضرت واهب ‏العطايا برداشت و عرض كرد: اللهم وعدتك التى وعدتنى انك لا تخلف الميعاد؛(4) خدايا به من وعده دادى و هرگز خلف وعده نمى‏ كنى.
خطاب الهى رسيد:
على را بردار برو بالاى كوه احد، پشت قبله بنشين [و] حيوانات صحرا را صدا كن، تو را اجابت مى‏ نمايند. در ميان آنها بز سرخ ‏رنگ بزرگى است كه اندكى شاخ او بالا آمده است. به على عليه‏ السلام امر كن او را ذبح نمايد و پوست او را از طرف گردن بكند و وارونه كند. او را دباغى كرده، خواهى ديد. آن‏گاه جبرئيل مى ‏آيد و دوات و قلم و مركب مى ‏آورد كه از جنس مركب زمين نمى‏ باشد. هرچه جبرئيل مى‏ گويد، تو به على عليه‏ السلام بگو بنويسد. آن نوشته و پوست باقى مى‏ ماند و هرگز مندرس نمى‏ شود و محفوظ خواهد ماند. هرگاه او را بگشايند تازه خواهد بود.
رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله به همان دستور بالاى كوه احد عمل نمود. جبرئيل آمد قلم و دوات خدمت آن حضرت گذارد. حضرت امر فرمود به على آماده كار شد. آن‏گاه جبرئيل از جانب رب جليل وقايع مهمه عالم را كلاً و جزئا به پيغمبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله مى‏ گفت، پيغمبر هم به على عليه‏ السلام مى ‏فرمود بر آن پوست مى‏ نوشت تا آن كه پوست ‏هاى باريك پاچه و دست‏ ها و پاهاى او را هم نوشت و ثبت شد در آن كتاب كلما كان وما هو كائن الى يوم القيمة.(5)
تمام را نوشتند، حتى اسامى اولادها و ذرارى و دوستان و دشمنان آنها و آن‏چه بر هر يك وارد خواهد شد تا روز قيامت در آن كتاب ثبت گرديد.
آن‏گاه رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله آن جلده و جفره را به على عليه‏ السلام دادند و جزء اسباب وراثت و ولايت و امامت قرار گرفت كه هر امامى از دنيا برود به امام معلوم بعد از خود به وراثت مى‏ سپارد. على عليه‏ السلام و يازده فرزندان آن حضرت و در آن همه چيز هست من علم المنايا والبلايا والقضايا وفصل الخطاب.(6)
نواب : چگونه ممكن است اين همه وقايع و علوم تا روز قيامت در يك پوست بزغاله نوشته شده باشد.
داعى : اولاً از طرز اين خبر معلوم است كه بزغاله معمولى نبوده، بلكه بسيار بزرگ و مخلوق اين كار بوده.
ثانيا به طريق كتاب كتب و رسائل نوشته نشده، بلكه به طريق حروف رمز نوشته گرديده؛ چنان‏چه عرض كردم صاحب تاريخ نگارستان نقلاً از شرح مواقف آورده كه قد ذكر فيهما على طريقة علم الحروف.
آن‏گاه مفتاح و كليد آن رمز را رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله به على عليه‏ السلام دادند، آن بزرگ‏وار هم حسب ‏الامر پيغمبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله به ائمه بعد از خود دادند. آن مفتاح در دست هركس باشد از آن كتاب مى‏ تواند استخراج اسرار و حوادث نمايند و اگر مفتاح در دست نداشته باشد، عاجز مى‏ ماند.
چنان‏چه هر پادشاهى با وزير خود يا ولات و حكام و امراى لشكر و فرماندهان سپاه كه به ايالات و ولايات مى‏ فرستد، كتاب رمزى قرار مى ‏دهد حرفا يا عددا و مفتاح آن كتاب فقط در نزد پادشاه و آن وزير و يا والى و حاكم و فرمانده سپاه است كه كتاب بدون مفتاح به دست هركس بيفتد چيزى درك نمى‏ كند، همين قسم است كتاب جفر جامعه كه غير از اميرالمؤمنين على و يازده امام و فرزندان بعد از او عليهم‏ السلام احدى از آن كتاب نمى‏ تواند استخراج نمايد؛ چنان‏چه روزى حضرت امير عليه‏ السلام در موقعى كه فرزندانش همگى جمع بودند، آن جلده را به فرزندش محمد حنفيه داد (با آن كه بسيار عالم و دانا بود) نتوانست از آن جلده چيزى درك نمايد.(7)
غالب قضايا و وقايع مهمه كه ائمه دين خبر مى ‏دادند از آن كتاب بود. از كليات و جزييات امور باخبر بودند. نوائب و مصائب وارده بر خود و اهل‏ بيت خود و شيعيان را از همان كتاب استخراج مى‏ نمودند؛ چنان‏چه در كتب اخبار كاملاً و مبسوطا ثبت است.
*************************
1-ينابيع‏ المودة، باب 14، ج 1، ص 205 ـ 211.
2-كيست مانند او كه باشد صاحب جفر و جامعه كه در آن كتاب اسرار غيبيه تدوين شده است.
3-به درستى كه جفر و جامعه دو كتاب است مخصوص على عليه‏ السلام كه در آن دو كتاب جميع حوادث تا انقراض عالم به طريق علم حروف يعنى به طريق رمز ذكر شده و اولاد آن حضرت حكم مى‏ كنند به آن كتاب (يعنى مفتاح آن كتاب رمز فقط در دست على عليه‏ السلام و اولاد او مى‏ باشد كه از حوادث عالم خبر مى ‏دهند).
4-بصائرالدرجات، ص 40.
5-هرچه بود و هرچه بعد خواهد شد تا روز قيامت.
6-از علم منايا [حقايق و تقديرات] و بلايا و احكام و تمام لغت‏ ها [يا تمام سرنوشت‏ ها و عواقب امور].
7-چون مولانا اميرالمؤمنين عليه‏ السلام با علم خدا داده مى ‏دانست كه بعد از آن حضرت عده ‏اى بازیگر به رهبرى كيسان مولا و آزاد كرده آن حضرت قائل به امامت محمد بن حنفيه فرزند آن حضرت مى‏ شوند، كانه در اين امتحان خواست قبلاً ثابت نمايد كه محمد شايسته به مقام امامت نمى ‏باشد، يعنى اگر مقام امامت داشت، بايستى مفتاح رمز كتاب جفر جامعه را داشته باشد.