هديه فرستادن هارون ساعت ساخت مسلمين را براى شارلمان

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

خودتان مى‏ دانيد كه قرن هفتم و هشتم ميلادى به واسطه خدمات بزرگ شارلمان امپراتور مقتدر فرانسه، اروپا سر و صورتى به خود گرفت. مع ‏ذلك در همان زمان وقتى روابط خود را با دربار خلافت اسلامى بغداد (هارون ‏الرشيد عباسى) محكم نمود، تحف و هدايايى بين شارلمان (در مرتبه اول) و خليفه هارون ‏الرشيد رد و بدل شد؛ من‏ جمله از تحف و هدايايى كه هارون در عوض براى شارلمان فرستاد، علاوه بر جواهرات و البسه فاخر و پارچه‏ هاى بافت مسلمين عرب و فيل بزرگى كه اروپا نديده بود، ساعت بزرگى بود كه فرانسوى ‏ها بر سر در عمارت سلطنتى خود نصب نمودند و آن ساعت از هنرمندى عرب‏ هاى مسلمين بود كه اوقات 24 ساعت را با زدن زنگ‏ ها، با افتادن دانه‏ هاى فلزى در جام بزرگ زرين، معين مى‏ نمود.
دانش‏مندان فرانسوى دربار شارلمان، بلكه تمام اهالى پاريس (پايتخت متمدن امروز اروپا) نتوانستند از حقيقت و چگونگى آن صنعت بزرگ سر درآورند؛ چنان‏ چه گوستاو لوبون در تمدن‏ العرب و ديگران از دانش‏مندان و نويسندگان اروپا ثبت نموده ‏اند.
اگر بخواهيد بهتر به ميزان تمدن اروپا در مقابل تمدن اعراب مسلمين پى ببريد، تاريخ زمان شارلمان و قضيه ساخت ساعت مسلمين را مطالعه نماييد تا كشف حقايق بشود؛ كه مى‏ نويسند: وقتى ساعت را در برج بزرگى بالاى سردر عمارت سلطنتى گذاردند و روپوش از بالاى آن برداشتند، مردم پاريس حركت عقربه ‏هاى ساعت را ديدند با چوب و چماق و انواع حربه‏ ها به طرف عمارت سلطنتى حمله نمودند. خبر به شارلمان دادند كه ملت با عصبانيت تمام حمله به عمارات سلطنتى نمودند. درهاى عمارت را بسته، وزرا و دانش‏مندان دربار را براى تحقيق علت اين عمل ملت فرستادند.
پس از گفت‏ و گوى بسيار، معلوم شد نظر بدى به مقام سلطنت ندارند، بلكه مى ‏گويند سال‏ ها كشيش ‏ها به ما گفتند: از شيطان، دشمن بزرگ بشريت بايد دورى نماييد. ما پيوسته عقب اين دشمن بزرگ بوديم كه در كجا به او دست پيدا كنيم و خود را از شر او نجات دهيم تا در اين موقع كه اين برج ساخته شده، مى‏ بينيم شيطان در داخل برج حركاتى مى‏ كند كه ما را اغوا نمايد لذا ما براى خراب كردن برج و كشتن دشمن بزرگ عالم بشريت حمله نموده ‏ايم!!! ناچار دسته‏ دسته از بزرگان ملت را به بالاى برج برده، وضع ساعت و هنرنمايى مسلمين را به آنها ارائه دادند. آنها براى ملت تشريح نمودند. آن‏گاه ملت با عذرخواهى و پوزش از مقام سلطنت متفرق گرديدند.
پس شما نفرماييد مسلمانان از اروپايى‏ ها عقب بودند؛ خير، عقب نبودند، بلكه عقب ماندند. از همان روزى كه غربى‏ ها بيدار شدند و در مدارس علم و هنر مسلمين مانند آندلس و قرطبه و اشبيليه و اسكندريه و بغداد و غيره اخذ علوم و صنايع و حِرَف نمودند، در پى سعى و عمل رفتند و به اوج ترقى و تعالى رسيدند.
مسلمانان، مغرور و تنبل و تن‏ پرور شدند و خمود پيدا نموده، عقب ماندند تا به اين روز رسيدند كه مى ‏بينيم. والا ما همه چيز داشتيم ولى امروز فقير همه چيز شده ‏ايم؛ به قول اديب دانش‏مند حافظ شيرازى ما كه گويد:
سال‏ ها دل طلب جام‏ جم از ما مى‏ كرد

آن‏چه خود داشت ز بيگانه تمنا مى ‏كرد

از اينها گذشته، ترقيات علمى و صنعتى شما مربوط به حضرت عيسى عليه ‏السلام نمى ‏باشد بلكه در اثر سعى و كوشش مردمان غربى از ده قرن بعد از صلب حضرت مسيح عليه ‏السلام (به عقيده شما) آن هم از بركات مسلمين عرب و نشريات آنها بوده.
البته در اين موضوع صحبت بسيار نموديم تا رسيديم به اين جا كه گفتيم: فرق پيشوايان مسلمين با تمام اهل عالم و دانش‏مندان معروف دنيا اين است كه اينها با اسباب، كشفيات مى‏ كنند و آنها بدون اسباب.
براى مدعاى خود چند خبر از ائمه طاهريه عليهم‏ السلام راجع‏ به حيوانات ذره‏ بينى خواندم كه در زمانى كه ذره‏ بين‏ ها و ميكروسكوب ‏ها در عالم وجود نداشت (يعنى در 1300 سال قبل) پيشوايان بزرگ اسلام ائمه از عترت پيغمبر عظيم‏ الشأن عليهم ‏السلام ما با چشم غيرمسلح به آلات و ادوات ظاهريه، حيوانات ذره بينى را ديده و به ما معرفى و امر به احتراز از آنها نمودند.
شماها امروزه مباهات مى‏ نماييد كه به وسيله تلسكوب‏ ها و دوربين‏ هاى قوى از كرات جوّيه و موجودات هوايى و مخلوقات در كواكب و ستارگان فى ‏الجمله اطلاع پيدا نموده ‏ايد. ولى در 1300 سال قبل، پيشواى دوم مسلمين و معلم ثانى اسلاميان، اميرالمؤمنين على بن ابى‏ طالب عليه ‏السلام بدون اسباب و وجود تلسكوب و دوربين‏ هاى بزرگ از كرات آسمانى طبق هيئت جديد خبر داده. آن‏گاه همين خبرى كه امشب به عرضتان رسانيدم براى ايشان خواندم كه آن حضرت فرمود: هذه النجوم التى فى السماء مدائن مثل المدائن التى فى‏ الارض.(1)
مسيو ژوئن (بعد از قدرى سكوت و تفكر) خبر را يادداشت نموده و گفتند: «خواهش مى ‏كنم نام كتاب ‏هايى كه اين خبر را ضبط و ثبت نموده ‏اند، به من بدهيد.» گفتم و نوشتند. آن‏گاه گفتند:
در لندن و پاريس، بزرگ‏ ترين كتاب‏خانه‏ هاى مهم دنيا موجود است. حتى نسخه ‏هاى خطى هر كتابى در آن‏جا هست. من اول به لندن مى‏ روم و بعد به پاريس در كتاب‏خانه‏ ها اين كتاب‏ ها را دقيقانه تحت ‏نظر مى‏ گيريم و با دانش‏مندان و مستشرقين مطلب را مورد بحث قرار مى‏ دهيم. اگر ديديم تاريخ تأليف اين كتاب‏ هايى كه شما ذكر نموديد، قبل از پيدايش تلسكوب‏ ها و دوربين‏ هاى آسمانى بوده، به شما قول شرف مى دهم و خداى عيسى عليه ‏السلام و محمد صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله بين من و شما گواه باشد كه بعد از تحقيق و فهميدن، مطلب مسلمان مى‏ شوم، زيرا قطعا گوينده چنين خبرى بدون اسباب در هزار سال قبل، چشم دنيايى نداشته و حتما چشم ملكوتى داشته، داراى قوه الهى بوده. پس دين اسلام با چنين پيشوايى حتما دين حق آسمانى مى‏ باشد كه خليفه و جانشين پيغمبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله اسلام داراى چنين قوه و علمى مافوق قواى بشريت بوده ـ انتهى.(2)
آقايان محترم، جايى كه بيگانگان نديده و نشناخته بدون حب و بغض فقط روى قاعده و مبناى علمى چنين حكميت نمايند، ما و شما بايد به طريق اولا اين راه را بپيماييم و روى همين دو قاعده، هركس را لايق پيغمبرى و واجد شرايط ديديم پيروى از او بنماييم.
و هم‏چنين است مقام خلافت و جانشينى پيغمبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله كه اگر با ديده انصاف و بصيرت بنگريم و از غرض ‏رانى و تعصب خارج [شويم] و لباس عادت را از تن بيرون كنيم، مى‏ فهميم بعد از رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله در ميان صحابه احدى لياقت اين معنا را نداشته كه ازهد و اعلم و افضل به علاوه اعلا نسبا از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام باشد.
*************************
1-اين ستارگان كه در آسمانند، شهرهايى هستند مانند شهرهاى روى زمين.
2-بعد از مراجعت از سفر، نامه‏ اى از ايشان رسيد با تصديق به مراتب فوق و حقيقت خبر، اظهار اسلام و اقرار به شهادتين و اعتراف به حقيقت اسلام نموده بودند.