محمّد بن ابی ‏عمیر لبان دوخته

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

نام پدر محمدبن ابی ‏عمیر، زیاد بن عیسی و کنیه ‏اش، «ابااحمد» است.1 او از شخصیت ‏های بارز و از فقیهان عصر خویش بود. وی نه تنها در فقه شیعه، بلکه در فقه اهل سنّت مهارت داشت؛ لذا مورد قبول آنها نیز می‏باشد.2محمدبن ابی‏ عمیر از جمله محدّثانی است که با چهار امام معصوم (امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم ‏السلام ) هم عصر بود.3
گفته شده است که او با سه امام (امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم‏ السلام ) معاصر بود. و شخصی دیگر به همین نام با امام صادق علیه ‏السلام همزمان بود که در عصر امام کاظم علیه ‏السلام فوت کرد.4 قول اوّل را شواهد و قرائن بیشتری تأیید می‏کند.
تولّد
سال تولّد محمدبن ابی‏ عمیر در تاریخ درج نشده است. احتمالاً او بین سال‏های 125 تا 135 ق. چشم به جهان گشوده است.5 او بغدادی الاصل و ساکن بغداد بود.6
خاندان
نام محمدبن ابی ‏عمیر در قبیله خاصّی ذکر نشده‏ است، ولی چون هم پیمان «مهلب بن ابی‏ صفره» از قبیله ازد بود، مشهور به «ازدی» است.7 جاحظ در کتاب «مفاخرات»، در این که او از اعراب قحطانی است یا عدنانی، مردّد است و می‏گوید:
از ویژگی‏ ها و صفاتی که برای او ذکر گردیده ‏است، بر می‏ آید که از اعراب قحطانی باشد؛ زیرا آنان صاحب تمدن و فرهنگی غنی بودند.8
صحابی معصومین علیهم ‏السلام
اگرچه او در عصر چهار امام می‏زیست، اما از اصحاب سه امام (امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهم‏ السلام ) شمرده می‏شود. مورّخان ـ با وجود این که وفات محمدبن ابی‏عمیر در عصر امامت امام جواد علیه‏ السلام بود ـ در مورد این که او از اصحاب امام جواد علیه ‏السلام نیز بوده یا نه، حرفی نزده‏اند؛ تنها شیخ طوسی در بعضی نسخه‏های کتاب فهرستش او را از اصحاب امام جواد علیه ‏السلام می‏داند. نجاشی او را از اصحاب دو امام (امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام ) شمرده است.9
از دیدگاه بزرگان
نجاشی: جلیل القدر، عظیم المنزلة عندنا و عند المخالفین.
شیخ طوسی: او متقی‏ترین، عابدترین و معتبرترین افراد است.
کشی: او از کسانی است که اصحاب و علما آنچه از او رسیده است، را صحیح می‏دانند و همه به فقیه بودن و عالم بودنش اقرار دارند.10
شیخ عباس قمی: در منظر شیعه و سنّی مطمئن‏ترین افراد است.11
بنابر روایتی از ابوعمرو، ابن ابی‏عمیر فقیه‏تر، صالح‏تر و فاضل‏تر از یونس بن عبدالرحمان (راوی مشهور) است.12
شاخص‏های شخصیتی
1. الگوی عبادت
ابوفضل محمدبن شاذان نقل می‏کند: وارد عراق شدم، دیدم شخصی به همراهش می‏گفت: تو زندگی‏داری، زن و بچه داری، به دنبال کسب برو و کمتر عبادت کن. اگر بخواهی همین طور ادامه دهی و سر بر سجده‏های طولانی بگذاری، چشمانت کور خواهد شد. همراهش در جواب گفت: اگر بنا براین بود که با سجده‏های طولانی چشمانم نابینا شود، تا به حال باید چشمانِ ابن ابی‏عمیر که بعد از نماز صبح به سجده شکر می‏رود و هنگام ظهر سر از سجده برمی‏دارد، کور می‏شد.13
و نیز نقل می‏کند: با پدرم به دیدار ابن ابی‏عمیر رفتیم، دیدم شخصی در بالاخانه نشسته است و اطرافش بزرگانی هستند که او را تعظیم و تجلیل می‏کنند. گفتم: پدر! این کیست؟ گفت: ابن ابی‏عمیر. گفتم: همان مرد صالح و عابد؟ گفت: بله.14
همین دو نقل نشان می‏دهد که او تا چه حدّی، در عبادت، الگوی دیگران بود.
2. زاهد متّقی
بعضی زهد و ایمان را مساوی با فقر و گوشه نشینی و عزلت می‏دانند، در حالی که همیشه این طور نیست. هنر آن است که انسان در عرصه اجتماع، فعالیت داشته باشد و زاهد هم باشد. محمدبن ابی‏عمیر که شغلش پارچه فروشی و فردی ثروتمند بود15؛ با آن که در اجتماع، فعالیت مستمر داشت، فردی زاهد و متّقی و بی‏اعتنا به زخارف دنیا بود.
در روایتی که شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه نقل کرده، آمده است: محمد بن ابی‏عمیر پارچه فروشی پردرآمد بود. او به شخصی که نیازمند بود، هزار درهم قرض داد. بعدها ورشکست و فقیر شد. وقتی آن شخص نیازمند آگاه شد که ابن ابی‏عمیر فقیر شده‏است، خانه مسکونی خود را به بهای هزار درهم فروخت و به سوی خانه ابن ابی‏عمیر حرکت کرد. محمد درب را گشود، گفت: این چیست؟
مرد نیازمند گفت:
پولی را که از تو قرض گرفته بودم، آورده‏ام ادا کنم.
ـ به تو ارث رسیده؟
ـ نه.
ـ کسی به تو بخشیده؟
ـ نه.
ـ قطعه زمین زراعتی را فروخته‏ای؟
ـ نه.
ـ پس از کجا آورده ‏ای؟
ـ خانه مسکونی خود را فروختم تا قرضم را بدهم.
محمد بن ابی‏عمیر ـ به نقل از ذریح المحاربی ـ گفت: امام صادق علیه ‏السلام فرمود: «هیچ کس به خاطر قرضی که دارد، نباید از خانه‏اش خارج شود و خانه‏اش را بفروشد». به خدا قسم که محتاج یک درهم هستم، اما از این پول حتی یک درهم وارد خانه‏ام نمی‏کنم.16
3. اسوه مقاومت
عصر امام موسی بن جعفر علیه ‏السلام عصر خفقان، ظلم و جور دستگاه حکومتی بود. شیعیان مجبور به مخفی کردن مذهب خود بودند. محمدبن ابی‏عمیر از شخصیت‏های بازر علمی ـ اخلاقی آن زمان است که مورد احترام مخالفان نیز قرار داشت و شیعیان را هم می‏شناخت. انقلابیون را با بهانه‏های مختلف به زندان می‏بردند تا اسامی شیعیان و اصحاب اهل‏بیت علیهم ‏السلام را بگویند. او در زمان حکومت هارون چهار سال17 و در عصر مأمون نیز چهار سال به زندان افتاد.
ابراهیم بن داحه نقل می‏کند: ابن ابی‏عمیر را در عصر هارون الرشید به زندان بردند. وقتی علت حبس او سؤال شد، گفتند: او را به دلیل نپذیرفتن قضاوت حبس کردیم. ابن ابی‏عمیر می‏گوید: مرا 100 ضربه شلاق زدند تا محلّ شیعیان و اسامی آنها را بگویم. ابتدا امتناع کردم، اما از شدّت درد، نزدیک بود لب گشایم، که صدای محمد بن یونس را شنیدم که می‏گفت: محمدبن ابی‏عمیر! تقوا پیشه کن و منزلگاه خود را نزد خدا به یادآور. پس صبر کردم تا فرج حاصل شد.18
بعد از شهادت امام رضا علیه ‏السلام ـ در عصر خلافت مأمون ـ بازهم او را به زندان بردند و وقتی علتش سؤال شد، همان بهانه (قبول نکردن قضاوت) را آوردند. در مدت حبس نیز از آزار و اذیت در امان نماند و اموالش نیز به نفع حکومت جور، مصادره شد.19 او علی‏رغم همه فشارها و سختی‏ها، هیچ‏گاه حاضر به همکاری و افشای اسامی شیعیان نشد.
4. عالم ربّانی
غیر از آثار گرانبهای او ـ که دلالت برمکانت بلند علمی او داردـ نشانه‏های دیگری نیز این مطلب را تأیید می‏کند. او با هشام بن سالم و هشام بن حکم ـ دو صحابی بزرگ امام صادق علیه ‏السلام ـ مراوده و مجالست‏های زیادی داشت. روزی هشام بن سالم و هشام بن حکم خواستند در مورد مسائل علم کلام باهم مناظره کنند. هشام بن سالم حضور محمدبن ابی‏عمیر را به عنوان نفر سوم در مناظره، شرط کرد که این مناظره اوج مقام علمی او را نشان می‏دهد.
او از اصحاب اجماع است، یعنی از نزدیکان ائمه و کسانی که همه، آنهارا قبول دارند.20
5. اساتید
او از محضر قریب به 100 استاد استفاده کرد؛ اساتیدی چون: ابان بن عثمان الاحمر، عبدالرحمان بن حجاج، مفضل بن مزید، ابن مسکان، عبداللّه بن مغیره، هشام بن سالم و عبداللّه بن سنان.21
6. شاگردان
از محضر محمدبن ابی‏عمیر بیش از 70 محدّث بهره بردند. ابراهیم بن هاشم از او 2921 روایت نقل کرده‏است. احمدبن محمدبن عیسی، فضل بن شاذان، صفوان بن یحیی و حسن بن محبوب نیز از شاگردان او هستند.22
7. تألیفات
بنابرنقل ابن بطّه، محمدبن ابی‏عمیر 94 کتاب درباره عقاید و حدیث تألیف کرد.23 او علاوه بر این تألیفات، نام 100 نفر از محدّثان ـ که از امام صادق علیه ‏السلام حدیث نقل کردند ـ را با نام کتابهای‏شان حفظ داشت.24
متأسفانه آثار گرانبهای او در حین مبارزات، از بین رفت!
خواهرانش: «سعیده» و «منّه» نیز محدّث بودند و برای زنان احکام می‏گفتند. ابن ابی‏عمیر وقتی در عصر مأمون به زندان افتاد، کتاب‏هایش را به یکی از خواهرانش سپرد و به زندان رفت. خواهرش از ترس این که مبادا آثار او به دست مأموران حکومت بیفتد، کتب او را زیر خاک دفن کرد. محمد بعد از 4 سال حبس، وقتی به سراغ کتاب‏ها آمد، دید تمام کتاب‏هایش از بین رفته است. از آن به بعد، احادیث را یا از آثاری که در دست مردم داشت، می‏خواند یا از حفظ می‏گفت. لذا برخی از روایات او بدون سند یا ناقص السند است، اما اکثر علما آنها را قبول دارند و به آن عمل می‏کنند.25
از آثار ارزشمند او، اسامی چند کتاب در دست است، همچون:
1 ـ کتاب الاستطاعة 2 ـ کتاب الحج 3 ـ فضائل الحج4 ـ مناسک الحج 5 ـ الصلوة 6 ـ الصیام 7 ـ المتعة 8 ـ النکاح 9 ـ الطلاق 10 ـ التوحید 11 ـ الکفر و الایمان 12 ـ الامامة 13 ـ الاحتجاج فی امامة امیرالمؤمنین علیه ‏السلام 14 ـ کلامه مع الخوارج 15ـ النوادر الکبیر الحسن 16 ـ کتاب البداء 17 ـ الرّد علی اهل القدر و الجبر 18 ـ الانفال 19 ـ الافاعیل 20 ـ المغازی 21 ـ المعارف 22 ـ الیوم و اللیله 23 ـ الملاحم 24 ـ مسائله عن علیّ بن موسی الرضا علیه‏ السلام 25 ـ اختلاف الحدیث.26
روایاتی از او
1. محمد بن ابی‏عمیر از سماعه نقل می‏کند که امام صادق علیه‏ السلام در مورد قول خدا: «اوفوا بعهدی اوف بعهد کم»، فرمود:
«مراد از «اوفوا بعهدی» ولایت امیرمؤمنان است و مراد از «اوف بعهدکم» بهشت است؛ یعنی کسی که به عهد خدا وفاکند و ولایت علی علیه ‏السلام را برگردن بگیرد، خدا هم به عهدش وفامی‏کند و بهشت را به او خواهد داد.»27
2. محمدبن ابی‏عمیر از ابان بن عثمان نقل می‏کند که امام صادق علیه ‏السلام در جواب مردی که گفت: پدر و مادرم فدایت! مرا موعظه کن. فرمود:
«اگرخدا کفایت رزق و روزی ما را به عهده گرفته است، پس تلاش بیش از حد برای چیست؟ اگر رزق تقسیم شده و برای هر فردی مشخص است، پس حرص برای چیست؟ اگر حساب و قیامت حق است، پس جمع کردن مال دنیا چرا؟ اگر عوض و جبران کردن از طرف خداست، پس بُخل چرا؟ اگر عقوبت از آتش حتمی است، معصیت چرا؟ اگر مرگ یقینی است، شادمانی چرا؟ اگر همه در پیشگاه خدا حاضریم، مکر و حیله چرا؟ اگر عبور از پل صراط حق است، پس عُجب چرا؟ اگر هرکاری که اتفاق می‏افتد، حکمتی دارد، پس حزن و اندوه چرا؟ و اگر دنیا فانی و نابود شدنی است، پس راحت زیستن چرا؟»28
3. محمدبن ابی‏ عمیر می‏گوید: با چند واسطه شنیدم که امام صادق علیه ‏السلام فرمود:
«در سه چیز برای هیچ کس عذری نیست:
1 ـ ادای امانت؛ چه امانت دهنده خوب باشد، چه انسانی فاجر.
2 ـ وفای به عهد؛ چه عهدتان با آدم خوبی باشد، چه بد.
3 ـ نیکی به پدر و مادر؛ چه آن دو انسان خوبی باشند و چه بد.»29
وفات
او عاقبت بعد از عمری تلاش و مقاومت خستگی‏ ناپذیر در راه نشر فرهنگ آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله در عصر امام جواد علیه ‏السلام ـ 217 ق. ـ چشم از جهان فرو بست و به وصال یار رسید.30
یادش گرامی و نامش جاودانه باد.

کوثر :: بهار 1381، شماره 53
_____________________________
1. رجال، نجاشی، ص 326؛ رجال، شیخ طوسی، ص 388.
2. فهرست، شیخ طوسی، ص 142.
3. تنقیح المقال فی‏ احوال الرجال، ، ج 2، ص 63، نجف؛ جامع الرواة، اردبیلی، ج 2، ص 50.
4. معجم رجال ‏الحدیث، خوئی، ج 14، ص 276؛ قاموس الرجال، ج 8، ص 7.
5. تنقیح المقال، ج 2، ص 64.
6. رجال، نجاشی، ص 326 و 327.
7. همان؛ رجال، علاّمه حلّی، ص 140.
8. فهرست، ص 142.
9. تنقیح المقال، ج 2، ص 64.
10. رجال، علاّمه حلّی، ص 141.
11. هدیة‏الاحباب، شیخ عباسی قمی، ص 54.
12. مجمع الرجال، قهپائی، ج 5، ص 120.
13. همان؛ رجال، کشّی، ص 591.
14. مجمع الرجال، ج 5، ص 120.
15. همان؛ رجال، نجاشی، ص 327.
16. هدیة‏الاحباب، ص 54.
17. لغتنامه دهخدا، واژه «ابن ابی ‏عمیر».
18. رجال، نجاشی، ص 326؛ اختیارمعرفة‏الرجال، ص 592.
19. مجمع الرجال، ج 5، ص 121.
20. معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 283 و 284.
21 و 22. مشایخ الثقات، ج 1، ص 31.
23. فهرست، ص 142.
24. همان؛ رجال، نجاشی، ص 326.
25. رجال، نجاشی، ص 326 ـ 327.
26. همان؛ فهرست، شیخ طوسی، ص 142؛ کشّی، ص 592؛ رجال، علاّمه حلّی، ص 142.
27. کافی، کلینی، ج 1، ص 431.
28. خصال، صدوق، ج 2، ص 450.
29. کافی، ج 5، ص 132.
30. رجال، نجاشی، ص 326؛ فهرست، ص 142؛ تنقیح المقال، ج 2، ص 50.