محمد بن ابى عمیر

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

این گفتار به گوشه هایى از شخصیت یكى از اصحاب بزرگ ائمه(علیهم السلام) و محدّثان بلند مرتبه شیعه؛ يعنى «محمد بن ابى عمیر ازدى» مى پردازد.
نام و تبار او
كنيه محمد بن ابى عمیر«ابو احمد» و نام پدرش «زياد بن عيسى» است، ليكن بيش تر از وى به همراه كنيه پدرش «محمد بن ابى عمیر» و گاه به طور خلاصه «ابن ابى عمیر» ياد مى شود.
از سلسله نسب او چنین بر مى آید كه جدش «عیسى » اولین كسى از اجداد او بوده كه به اسلام گرویده است. بنابر ظاهر گفته شیخ طوسى، پدر محمد بن ابى عمیر از موالى مُهَلَّب بن ابى صُفْره، از طایفه ازد بوده است. 1
مهلّب بن ابى صفره از امراى عبدالملك بن مروان اموى بود. وى در سال (74ق.) براى سركوب مخالفان خلیفه، به منطقه كرمان رفت و پس از آن از طرف عبدالملك والى خراسان گردید. او هم چنان بر این مقام بود تا این كه در سال (82ق.) درگذشت. پسران او، یزید و مفضل نیز از نزدیكان دستگاه خلافت اموى بودند و پس از مرگ پدر، هر دو مدتى حكم ران خراسان بودند.2
اگر مولا بودن ابن ابى عمیر را«ولاء عتق» بدانیم، از آن جا كه مولا بودن او را به مهلّب بن ابى صفره ازدى (م.82ق.) نسبت مى دهند، احتمالاً این امر در زمان جدّ ابن ابى عمیر(دو نسل قبل از او) صورت گرفته و از آن پس، پدر او و خودش از موالى مهلّب ازدى شناخته شده اند.
اجداد او احتمالاً یمنى بوده اند، زیرا «جاحظ» ادیب و دانشمند معاصر، در كتاب فخر قحطان على عدنان (كه علل برترى قوم قحطان بر قوم عدنان را بر شمرده است) از محمد بن ابى عمیر به عظمت و برترى ياد كرده و ظاهراً او را يكى از دلايل فخر قحطان بر عدنان دانسته است. نگارنده به این كتاب دست نیافته، اما از ظاهر آن چه كه شیخ طوسى نقل مى كند چنين بر مى آيد كه محمد بن ابى عمیر اصالتاً قحطانى بوده3 و قحطان قومى بودند كه در يمن مى زيسته اند.
به هر روى، محمد بن ابى عمیر خود در بغداد به دنيا آمده و تا آخر عمر در آن جا سكونت داشته است. او به شغل بَزّازى و فروشندگى پارچه «سابرى» اشتغال داشته4 و متموّل بوده است.5
خلفاى عباسى و ابن ابى عمیر
محمد بن ابى عمیر ازدى همواره از جانب حكام جور عباسى، مورد ظلم و آزار قرار گرفته و بارها بر سر عقیده خود به زندان افتاده و شكنجه هاى طاقت فرسایى را متحمل شده است.
در یكى از همین زمان ها بود كه «رشید» براى پى بردن به نام اصحاب امام كاظم(علیه السلام) و شیعیانش در عراق، او را دستگیر و زندانى كرد. در زندان او را سخت شكنجه كردند و بیش از صد تازیانه به وى زدند تا نام اصحاب امام را فاش كند، اما این صحابى پاك باخته امام، در برابر شكنجه مأموران «رشید» مقاومت كرد و زبان به افشاى نام یاران حضرت نگشود.6
مقارن همین ماجرا، رشید عرصه را بر امام كاظم(علیه السلام) تنگ كرد و ایشان را زندانى كرد. او قصد داشت كار امام و یارانش را یك سره كند، اما مقاومت و ايستادگى كسانى چون محمد بن ابى عمیر نقشه هاى او را بى اثر و خنثى كرد، به گونه اى كه سیاست خشونت رشید، در عمل شكست خورد. بعد از رشید، فرزندش مأمون به دلیل پایگاه عمیق و گسترده امام رضا(علیه السلام) در اجتماع، سیاست دیگرى را در پیش گرفت.
در برهه اى دیگر، پس از شهادت امام رضا(علیه السلام) محمد بن ابى عمیر به دليل نپذيرفتن منصب قضاوت از طرف مأمون، بار دیگر به زندان افتاد. زندانى شدن او این بار چهار سال به طول انجامید و با شكنجه و آزار سنگین توأم بود؛ تمامى اموال او ضبط گردید و هنگامى كه از زندان رهایى یافت در نهایت تنگ دستى بود.7
متأسفانه هنگامى كه او در زندان به سر مى برد كتاب هایش، به دست خواهرش در زیر خاك پنهان گردیده بود،8 پوسید و از بین رفت.9
سال هاى آخر عمر او، به تلاش براى جمع آورى و تدوین دوباره احادیثش گذشت تا این كه در سال (217ق.) به جوار حق شتافت.
ابن ابى عمیر در دوران ائمه(علیهم السلام)
آن چه كه درباره ابن ابى عمیر مورد اتفاق نظر است، این است كه وى با سه تن از امامان (امام كاظم، امام رضا و امام جواد ـ علیهم السلام ـ) هم عصر بوده است، اما این كه آیا او امام صادق(علیه السلام) را نیز درك كرده و این كه از كدام یك از آن بزرگواران روایت نقل كرده است، اختلاف هایى وجود دارد.
در كتاب رجال النجاشى بر معاصرت او با امام كاظم(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) تصریح شده و از آن جا كه در همین كتاب، سال وفات وى217ق. ذكر شده، بنابراین وى دوران امام جواد(علیه السلام) را نیز درك كرده است.10
شیخ طوسى، محمد بن ابى عمیر را از اصحاب امام صادق(علیه السلام) بر شمرده و بى آن كه درباره وثاقت يا عدم وثاقت وى سخن بگويد مى نويسد:
«حسن بن محمد بن ساعه از او روایت نقل مى كند.»11
علامه محمد صادق بحر العلوم در پاورقى كتاب، ذكر مى كند كه نسخه هاى كتاب در ضبط این نام مختلف است؛ در بعضى «محمد بن ابى عمرة» و در برخى «محمد بن ابى عمر» و در بعضى «محمد بن ابى عمیر» آمده است. آیة الله خویى ضمن نقل روایت این شخص از امام صادق(علیه السلام) بیان مى كنند:
«نام صحیح، محمد بن ابى عمیر است.»12
شیخ طوسى، در ميان اصحاب امام كاظم(علیه السلام) ذكرى از نام محمد بن ابى عمیر نكرده، بلكه در میان اصحاب امام رضا(علیه السلام) از وى نام برده و بر وثاقت او تصریح كرده است.13
ایشان در ذیل نام ابن ابى عمیر مى گوید:
«او سه تن از ائمه را درك كرده: امام ابا ابراهیم، موسى(علیه السلام) كه از او روایت نقل نكرده، امام رضا(علیه السلام) كه از ایشان روایت نقل كرده و امام جواد(علیه السلام).»14
بنابراين از نظر شیخ طوسى، ابو احمد محمد بن ابى عمیر ازدى، تنها از اصحاب امام رضا(علیه السلام) و فردى ثقه بوده است. همين امر نشان مى دهد كه محمد بن ابى عمیر مذكور در كتاب الرجال غير از فرد مورد بحث است.
این كه آیا ابن ابى عمیر متعدّد بوده؛یكى از اصحاب امام صادق(علیه السلام) كه از آن حضرت بدون واسطه روایت نقل كرده و امام كاظم(علیه السلام) را نیز درك كرده است و دیگرى، از اصحاب امام كاظم و امام رضا و امام جواد(علیه السلام) بوده است، یا این كه یك نفر بوده است، بحث هایى را در كتاب هاى رجالى برانگیخته است.
علامه اردبیلى در پانوشت در ذیل نام «محمد بن ابى عمر» مى نویسد:
«اين نام اشتباهاً از سوى نساخ به اين گونه ضبط شده و صحيح آن «محمد بن ابى عمیر» است و او همان محمد بن زیاد بن عیسى است، به قرینه روایت كردن حسن بن عمر بن سماعه (م.263ق.) از او و روایت كردن او از امام صادق(علیه السلام) در بسیارى از موارد و این كه او فروشنده سابرى و بزّاز بوده است.»15
ايشان در جاى ديگر در ذيل «محمد بن ابى عمیر» در خاتمه، همین بحث را مطرح مى كند و مى نویسد:
«پس صحیح این است كه ابن ابى عمیر چهار تن از ائمه (امام صادق، امام كاظم، امام رضا و امام جواد ـ علیهم السلام ـ) را درك كرده است.
اما در جواب این كه گفته شده، بعید است او بدون واسطه از امام صادق(علیه السلام) روایت نقل كرده باشد (زیرا زمان حیات آن ها از یك دیگر دور است) مى گوییم: امام(ع) در سال (148ق.) شهادت یافته و ابن ابى عمیر در سال 217ق.) وفات یافته و فاصله بین این دو وفات 69 سال است. پس اگر او 80 یا بیش تر یا كمى كم تر از آن بوده باشد، مى توانسته از امام(علیه السلام) روایت نقل كرده باشد.
از آن چه كه گفتیم، اين مطلب را تأييد مى كند كه شیخ طوسى، محمد بن ابى عمر را از یاران امام صادق(علیه السلام) ذكر كرده و او اگر چه ـ در رجال شیخ ـ به صورت ابن ابى عمر (به صورت مكبّر) است، لیكن ما در ترجمه او روشن ساختیم كه قرائنى وجود دارد كه آن اشتباه است، و صحیح آن به صورت مُصَغَّر (ابن ابى عمیر) مى باشد. و نیز این كه محمد بن نعیم صحاف، وصى او بوده است آن چه را كه گفتیم تأیید مى كند، زیرا او از كسانى است كه از امام صادق(علیه السلام) روایت نقل كرده است. و هنگامى كه وصى ابن ابى عمیر از ابى عبدالله(علیه السلام) روایت نقل كرده و بعد از وفات او زنده باشد، پس روایت كردن او از امام(علیه السلام) به طریق اولى امكان خواهد داشت.»16
در مقابل، آیة الله خویى(رحمت الله علیه) اعتقاد به تعدّد ابن ابى عمیر دارد و در این باره در ذیل نام «محمد بن ابى عمر (ابى عمره) و (ابى عمیر) » مى گوید:
«او فروشنده سابرى بوده و بنابر گفته شیخ در رجال خود ا ز اصحاب امام صادق(علیه السلام) بوده و حسن بن محمد بن سماعه از او روایت مى كرده است.
نسخه صحيح بايد محمد بن ابى عمیر باشد، زیرا در برخى روایات از او به همین نام یاد شده است. از جمله در روایت محمد بن نعیم صحاف كه مى گوید: محمد بن ابى عمیر، فروشنده سابرى، وفات كرد و مرا وصى خود قرار داد. تنها وارث او زنش بود. پس من به عبد صالح(علیه السلام) در این باره نوشتم و حضرت در پاسخ نوشت: ماترك را به زنش بده و باقى را نزد ما بیاور.»17
سپس ایشان سه روایت را نقل مى كنند كه ابن ابى عمیر بدون واسطه از امام صادق(علیه السلام) درباره مسایل فقهى سؤال مى كند. از نظر ایشان، روایات مذكور نمى توانند مرسل بوده باشند، زیرا گونه نقل روایت در آن ها، صراحت در سؤال از خود امام(علیه السلام) دارد. و محمد بن زیاد بن عیسى در سال (217ق.) وفات یافته و امام صادق(علیه السلام) را درك نكرده است. پس بايد محمد بن ابى عمیرى كه بدون واسطه از امام صادق(علیه السلام) روايت مى كند، شخص دیگرى باشد.
مضافاً اين كه محمد بن ابى عمیر اوّلى در زمان حيات امام كاظم(علیه السلام) وفات كرده، چه عبد صالح از القاب امام كاظم(علیه السلام) است و محمد بن زیاد بن عیسى، امامت امام جواد(علیه السلام) را به مدت چهارده سال درك كرده است. پس احتمال اتحاد این دو، ساقط خواهد بود.
ایشان مطلبى را به عنوان تاكید در اثبات مدعاى خود مطرح مى كنند و آن روایتى است كه در رجال كشى در ترجمه زرارة بن اعین آمده است. كتاب، روایت را از بنان بن محمد بن عیسى، از ابن ابى عمیر، از هشام بن سالم، از ابن ابى عمیر نقل مى كند كه ابن ابى عمیر گفت: نزد ابى عبدالله صادق(علیه السلام) رفتم و… این روایت صراحت دارد كه ابن ابى عمیر راوى، غير از ابن ابى عمیر مروى عنه است. و ضعف سند این روایت به بحث ما ضررى نخواهد رساند.18
نكته اى كه باقى مى ماند و باید بر طبق نظر مرحوم خویى پاسخ داد این است كه بنابر گفته شیخ، حسن بن محمد بن سماعه از ابن ابى عمیر اول (از نظر ايشان) روايت كرده و حال آن كه حسن بن محمد در سال (263ق.) وفات كرده و ابن ابى عمیر در زمان حیات امام كاظم(علیه السلام) (نهایتاً در سال 183ق.) رحلت كرده است. ایشان در حل این مشكل مى گوید:
«ما مطمئن هستيم كه مطلب بر شيخ (قدس سره) مشتبه شده و حسن بن محمد بن سماعه از محمد بن ابى عمیر، زیاد بن عیسى، روايت مى كند نه محمد بن ابى عمیر اوّل.»19
در این باره نظر میانه اى نیز وجود دارد كه قائل آن علامه مامقانى است. ايشان ضمن آن كه نسخه صحيح رجال شيخ را محمد بن ابى عمر مى داند (بنابراين يك محمد بن ابى عمیر وجود دارد) معتقد است كه محمد بن ابى عمیر از امام صادق(علیه السلام) نيز بدون واسطه روايت نقل كرده است. مرحوم مامقانى روايتى را نقل مى كند كه شیخ طوسى(ره) و كلينى(ره) با سند خود از ابن ابى عمیر آورده اند.20 سپس مى گوید:
«ظاهر این روایت، دلالت دارد كه او امام را ملاقات كرده كه آن، امرى بعید هم نیست، زیرا باید ابن ابى عمیر در نهایت، 87 سال عمر كرده باشد تا بتواند امام صادق(علیه السلام) را بعد از بلوغ خود ملاقات كند و 87 سال، عمرى قابل انكار نیست. پس دلیلى براى ارسال وجود ندارد، هم چنان كه دلیل براى قلب سند نیست؛ به اين معنا كه محمد بن ابى عمیر مؤخر و قاسم بن عروة مقدم باشد تا اين كه در اصل چنين بوده باشد: محمد بن ابى عمیر، عن قاسم بن عروه، قال: سئلت ابا عبدالله(علیه السلام)…، زیرا اولا چنین امرى بابى را مى گشاید كه مستلزم دست برداشتن از اصالت عدم سهو و عدم غفلت و دیگر اصول عقلایى (بدون قرینه) مى باشد، به خصوص بعد از آن كه سند به گونه اى كه ذكر گردید در كافى (كه از حیث ضبط، بهترین كتاب روایى است) و در نسخ متعدد آن، كه یكى از آن ها نسخه اى است كه بر فاضل مجلسى خوانده شده، آمده است.»21
ايشان درباره روايتى كه در آن محمد بن ابى عمیر از هشام بن سالم و او از محمد بن ابى عمیر و او از امام صادق(علیه السلام) روايت كرده مى گويد:
« حتماً ابن ابى عمیر دوم، اشتباه نسّاخ بوده و بعید نیست كه آن تصحیف شده محمد بن مروان باشد، زیرا او از كسانى است كه هشام از او روایت مى كند.»22
ایشان در جاى دیگر مى گویند:
«روايت محمد بن نعيم صحاف دربارههوصى شدن او از طرف محمد بن ابى عمیر دلالتى بر تعدد ابن ابى عمیر ندارد، زیرا عبدصالح غالباً درباره امام كاظم(علیه السلام) اطلاق مى شده نه این كه بر دیگر ائمه(علیه السلام)، اطلاق نمى شده است.
و محمد بن نعیم با این كه از امام صادق(علیه السلام) روایت كرده مى توانسته تا پایان عمر امام جواد(علیه السلام) زنده بوده باشد، زیرا اگر او پنج سال پس از بلوغ نیز امام صادق(علیه السلام) را درك كرده باشد، ولادت او در حدود (سال128ق.) خواهد بود و اگر تا پایان امامت امام جواد(علیه السلام) باقى بوده باشد، عمر او 92 سال بوده كه آن، عمرى عجیب و قابل انكار نیست.»23
وى پس از طرح نظرهاى مختلف در این بخش، نتیجه اى را كه از هر یك از آن ها گرفته خواهد شد، مطرح مى كند.
اگر قائل به این باشیم كه نسخه محمد بن ابى عمر در رجال شیخ، صحیح است، اگر در سند روایت، محمد بن ابى عمر باشد او فردى است كه درباره وثاقت یا عدم وثاقت او كلامى گفته نشده است.24
اگر قائل به وحدت ابن ابى عمیر باشیم، ابن ابى عمیر واقع شده در سند روایات، ثقه خواهد بود. و اگر قائل به تعدد محمد بن ابى عمیر باشيم، نتیجه بحث از زبان آیة الله خویى چنین خواهد بود:
« اگر روایت از امام صادق(علیه السلام) باشد، راوى محمد بن ابى عمیر اولى است كه درباره او توثيقى وجود ندارد و يا اين كه روايت مرسل است [اگر نقل روایت به گونه اى باشد كه امكان ارسال وجود داشته باشد] و اگر روایت از امام رضا(علیه السلام) یا جواد(علیه السلام) یا كسى كه طبقه آن دو بزرگ وار است باشد، به طور جزم راوى محمد بن زیاد بن عیسى است و اگر روايت از امام كاظم(علیه السلام) باشد و كسى كه از محمد بن ابى عمیر روايت مى كند زمان امام كاظم(علیه السلام) را درك نكرده باشد (مانند حسن بن محمد بن سماعه) راوى، محمد بن زیاد خواهد بود. و اگر از كسانى باشد كه زمان كاظم(علیه السلام) را درك كرده باشد، ابن ابى عمیرى كه از او روایت شده، اگر چه احتمال دارد كه بر هر دو منطبق باشد، لیكن شكى نیست كه به آن كه معروف و مشهور است منصرف خواهد بود و اشتراك در این مورد اثرى نخواهد داشت.»25
آيا محمد بن ابى عمیر از امام كاظم(علیه السلام) روايت نقل كرده است؟
شیخ طوسى بر اين اعتقاد است كه ابن ابى عمیر، امام كاظم(علیه السلام) را درك كرده، لیكن از ایشان روایت نكرده است.26 لیكن نجاشى در رجال خود آورده كه او امام كاظم(علیه السلام) را ملاقات كرده و از ایشان احادیثى را شنیده كه در بعضى از آن ها حضرت او را با كنیه «ابا احمد» یاد كرده است.27
مشایخ و شاگردان
ابن ابى عمیر، نزد جمع بسیارى از اصحاب امام صادق، امام كاظم و امام رضا(علیهماالسلام) به استماع و ضبط روایت پرداخت. برخى از بزرگان، تعداد كسانى را كه او از آنان روایت نقل كرده تا 410 نفر ذكر كرده اند.28
در میان مشایخ او جمعى از بزرگان اصحاب ائمه(علیهم السلام) وجود دارند كه روایات بسیارى از آن ها شنیده است، هم چون: ابراهیم بن عبد الحمید اسدى، 65 حدیث؛ حمّاد بن عثمان، 221 حدیث؛ عبد الرحمان بن حجاج بجلّى، 135حدیث؛ معاویة بن عمار، 448 حدیث؛ هشام بن سالم، 225 حدیث؛ حماد بن عیسى، 921 حدیث؛ حَفض بن بَختَرى، 165 حدیث؛ عمر بن اذینه، 254 حدیث؛ جمیل بن دَرّاج، 298 حدیث؛ عبدالله بن بُكَیر، 65 حدیث؛ هشام بن حكم؛ زرارة بن اعین؛ محمد بن مسلم و….29
از آن جا كه محمد بن ابى عمیر، بغدادى بوده، بایستى براى استماع، ضبط و تدوین حدیث به مدینه و كوفه و بصره (شهرهایى كه مشایخ روایى او مى زیسته اند) سفر كرده باشد.
جمع زیادى از اصحاب ائمه(علیهم السلام) نیز از آن محدّث بزرگ روایت نقل كرده اند، هم چون فضل بن شاذان نیشابورى، على بن مَهزیار اهوازى، ابراهیم بن هاشم قمى، عبد الرحمان بن ابى نجران تمیمى، حسین بن سعید اهوازى، ابو عبدالله برقى، صفوان بن یحیى، حضرت عبد العظیم حسنى(علیه السلام)، عبدالله بن احمد یَهنك نخعى و برادرش عبید الله، عبدالله بن معروف، احمد بن محمد بن عیسى اشعرى، عبدالله بن الصَلت قمى و….
تعداد كسانى كه در حلقه درس و افاضه آن محدّث بزرگ، شركت داشته اند و از وى روایت نقل كرده اند نزدیك به هشتاد تن بوده است. 30
كتاب هاى ابن ابى عمیر
علاقه و اهتمام وى به روایات امامان(علیهم السلام) به حدى بود كه صد كتاب از كتاب هاى اصحاب امام صادق(علیه السلام) را روایت كرده است. علاوه بر آن، خود، كتاب هاى روایى بسیارى را تدوین كرده كه تعداد آن ها 941 كتاب ذكر كرده اند.31
نگاهى به فهرست كتاب هاى آن صحابى گران قدر گستردگى و تنوع روایات او را در زمینه هاى مختلف علوم اسلامى (تاریخ، فقه، اصول فقه، كلام و تفسیر) نشان مى دهد.
برخى از كتاب هاى او كه در رجال نجاشى و نیز فهرست طوسى گزارش شده اند، از این قرارند:
المغازى، الكفر والایمان، البداء، الاحتجاج فى الامامة، الحج، فضایل الحج، المتعة، الاستطاعة و الافعال و الرد على اهل القدر والجبر، الملاحم، یوم ولیلة، الصلاة، مناسك الحج، الصیام، اختلاف الحدیث، المعارف، التوحید، النكاح، الطلاق، الرضا(علیه السلام)، المبدأ، الامامة، ومسائله عن الرضا(علیه السلام).
وى پس از حادثه از بین رفتن كتاب هایش، به تدوین دوباره روایاتى كه از حفظ داشت پرداخت و آن ها را در 40 مجلّد تحت عنوان «نوادر» جمع آورى كرد.32 این علاوه بر كتاب هایى بود كه دیگران قبل از آن حادثه از برخى از كتاب هاى او استنساخ كرده بودند.
اكنون از آن صحابى و محدث گرانقدر بیش از 4700 روایت در كتب روایى وجود دارد33 كه در زمینه هاى مختلف تفسیر، فقه و كلام است. ابن ابى عمیر علاوه بر آن كه روايات فقهى بى شمارى در جاى جاى ابواب فقهى از خود به يادگار گذاشته، حجم قابل ملاحظه اى روایت درباره مسائل كلامى نقل كرده است.
در بزرگى و جلالت او در این زمینه، همین اندازه كافى است كه بدانیم هشام بن سالم، دوست دیرینه او كه از اصحاب متكلم برجسته امام صادق و امام كاظم(علیهما السلام) به شمار مى رفت، براى مناظره اى با هشام بن حكم، یكى دیگر از متكلمان برجسته حضرت، به اين شرط حاضر به گفت وگو شد كه محمد بن ابى عمیر حضور داشته باشد؛ در غیر این صورت از شركت در بحث خوددارى خواهد كرد. 34
نگاهى به فهرست كتاب هاى او نیز گویاى این امر مى باشد.
مرسل هاى مسند
ابن ابى عمیر علاوه بر اين كه از اصحاب اجماع مى باشد،35 از زمره كسانى است كه روایت هاى مرسل او را هم چون مسند قابل اعتبار دانسته اند. پس از حادثه از بین رفتن كتاب هایش برخى از روایاتى را كه از حفظ تدوین كرد به صورت مرسل است، لیكن دقت و تعهد او نسبت به نقل حدیث از افراد ثقه به حدى بود كه مرسل هاى او را هم ردیف با مسند دانسته اند.
تقريباً تمامى علماى شيعه در طول تاريخ در قبول روايات مرسل ابن ابى عمیر اتفاق نظر داشته اند.36 علامه مامقانى (م.1351هـ.ق.) در این باره مى گوید:
«محمد بن ابى عمیر، تنها كسى است كه تمامى علماى شیعه [در طول قرون گذشته] روایات مرسل او را پذیرفته و آن ها را مانند روایات مسند معتبر دانسته اند. اگرچه درباره برخى [از اصحاب ائمه(علیهم السلام)] نیز این مطلب گفته شده، ليكن گوينده آن عده اى معدود بوده اند و درباره آن ها به مانند آن چه كه درباره ابن ابى عمیر گفته شده، اتفاق نظر وجود نداشته است.»37
برخى وجود چند فرد ضعيف در ميان مشايخ ابن ابى عمیر را دليلى بر ردّ اين مطلب كه او جز از افراد ثقه روايت نقل نمى كرده دانسته اند، لیكن آیة الله شبیرى زنجانى در سلسله درس هاى رجال خود بحث مفصلى در این باره كرده و به تك تك این موارد پاسخ داده اند.38
________________________________________
1. الفهرست، محمد بن حسن طوسى، (قم، انتشارات رضى) ص 265؛ الرجال النجاشى، احمد بن على نجاشى، به تحقیق سید موسى شبیرى زنجانى (قم، انتشارات اسلامى) ص 326
2. نك: تاریخ یعقوبى، به ترجمه محمد ابراهیم آیتى (مركز انتشارات علمى و فرهنگى) ج2، ص 272؛ الكامل فى التاریخ، ابن اثیر، ج4، ص 365، 375، 502
3. الفهرست، شیخ طوسى، ص 142
4. سابرى: پارچه اى ظریف كه در سابور فارس بافته مى شده، و خرید و فروش و استفاده از آن شایع بوده است.
5. فضل بن شاذان (شاگرد ابن ابى عمیر)، ثروت او را نزدیك به پانصد هزار درهم گفته است (اختیار معرفة الرجال، ج2، ص 856). به گفته یكى از اساتید، نمى توان از اين احتمال چشم پوشيد كه ابن ابى عمیر از وكلاى امام كاظم(ع) بوده و وجوهات نزد وى جمع مى شده است. آیا هارون و بعد از او مامون، با توجه به همین مطلب، پى در پى اموال او را مصادره مى كردند؟ گرچه نقل صریحى مبنى بر وكالت او وجود ندارد، امّا از سوى دیگر، از وكلاى حضرت، به جز آن هایى كه پس از شهادت ایشان، امامت امام رضا(ع) را انكار كردند و به واقفیه گراییدند، نامى در میان نیست. شاید شدت تقیّه، موجب چنین امرى شده است.
6. اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسى ، به تصحیح میر داماد، به تحقیق سید مهدى رجایى (مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث)، ج2، ص855
7. همان.
8. او پس اختفاى كتاب هاى خود، متوارى شده بود.
9. درباره چگونگى از بين رفتن كتاب هاى ابن ابى عمیر نقل هاى متفاوتى در كتب رجالى وجود دارد. گفته شده كه خواهر او كتاب ها را در غرفه اى گذاشت و كتاب ها در اثر جریان آب باران بر روى آن ها از بین رفت (الرجال النجاشى، ص 326). و از ظاهر عبارت شیخ طوسى، چنين برمى آيد كه كتاب هاى ابن ابى عمیر در پى دستگيرى اش، توسط ماموران مامون ضبط گردید كه عاقبت كتاب هاى روایى اش را به او پس ندادند (اختیار معرفة الرجال، ج2، ص 854).
آنچه در متن ذكر شد ظاهر نقل صحیح است. زيرا ابن ابى عمیر، خود به مناسبتى اشاره به دفن شدن كتاب هایش و از بین رفتن آن ها كرده است. (بحارالانوار ـ بیروت، موسسة الوفاء ـ ج87، ص 106 و ج 20).
10. رجال النجاشى ، ص 326 و 327
11. رجال الطوسى، ص 063
12. معجم رجال الحدیث(مركز نشر آثار شیعه) ج14، ص 275 و 276
13. رجال الطوسى، ص 388
14. الفهرست، شیخ طوسى، ص 142
15. جامع الرواة ، محمد بن على اردبیلى (انتشارات كتاب خانه آیة الله مرعشى) ج2، ص 50
16. همان، ص 56
17. معجم رجال الحدیث، ج14، ص 275
18. همان، ص 275 ـ 277.
19. همان، ص 277
20 و 21. تنقیح المقال، مامقانى (قطع رحلى) ج2، ص 63(التنبیه الاول): وهى مارواه الشیخ وكذا الكلینى فى باب اوقات صلوة الجمعة والعصر من الكافى عن محمد بن یحیى، عن احمد بن محمد، عن محمد بن خالد، عن القاسم بن عروة، عن محمد ابن ابى عمیر، قال: سئلت ابا عبدالله(ع)….
22. همان.
23. همان، ص 64(التنبیه السادس).
24. نگارنده، نسخه هاى تصحیح شده برخى از كتاب هاى روایى كه به وسیله آیة الله سید موسى شبیرى زنجانى صورت گرفته و نزد فرزند فاضل ایشان بود، ملاحظه كرده است. در برخى از آن ها نسخه صحیح «محمد بن ابى عمر» است.
25. معجم رجال الحدیث، ج14، ص 277
26. الفهرست، شیخ طوسى،ص 142
27. رجال النجاشى ، ص 327. نگارنده، این روایات را با استفاده از برنامه رایانه اى مركز تحقیقات علوم اسلامى ملاحظه كرده است.
28. نك: كلیات فى علم الرجال ، جعفر سبحانى (مركز مدیریت حوزه علمیه قم)، ص 223
29. معجم رجال الحدیث، ج22، ص 101 ـ 105
30. نك: معجم رجال الحدیث، ج22، ص 105 و 106
31.رجال النجاشى ، ص 327
32. اختیار معرفة الرجال، ج2، ص 854
33. معجم رجال الحدیث، ج22، ص 101
34. همان، ج14، ص 283
35. اختیار معرفة الرجال، ج2، ص 673
36. نك: كلیات فى علم الرجال، ص 206 به بعد.
37. تنقیح المقال، ج2، ص 63. ذكر این نكته لازم است كه برخى از بزرگان از جمله شهید ثانى در الدرایة، محقق حلى در المعتبر، سید طاووس، شیخ حسن عاملى در معالم الاصول، سيد محمد عاملى (نوه شهيد ثانى) در المدارك و آية الله خويى در معجم رجال الحدیث به طور كلى روايات مرسل از جمله مرسلات ابن ابى عمیر را معتبر ندانسته اند. (نك: كلیات فى علم الرجال، ص 220 ـ 222).
38. نك: كلیات فى علم الرجال، ص 235 ـ 250
____________________________
مجله فصلنامه علوم حدیث، شماره 5، میرخندان ،سید حمید ؛

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page