مفضل نام یکی از یاران امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) است وی در نزد ائمه، علیهم السلام، از جایگاه رفیع و منزلت عظیمی برخوردار بوده و از اصحاب خاص آنان به شمار میرفته است . شیخ صدوق (ره)، محمد بن یعقوب کلینی، شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن شهر آشوب ... از جمله دانشمندانی هستند که هر یک به نحوی از مقام مفضل سخن به میان آورده اند . . مفضل در گفتگویی که با ابن ابی العوجاء پیدا میکند، سختبه او می آشوبد و از طرز فکر او که معتقد به عدم وجود آفریدگار در آفرینش هستی بود، انتقاد میکند ... و اندوهناک به محضر امام صادق (ع) میشتابد و ضمن بیان جریان خود و به دنبال دعوت امام (ع) در روز بعد، علت و دلیل برخی آفریدهها را چنین بیان میکند:
اگر موانع کنار میرفت و مغز را میدیدی درمی یافتی که به حایل ها و لایه های مختلف پوشیده شده تا ثابت ماند و از حوادث آسیبی نبیند . جمجمه نیز کلاه خودی است که مغز را از آسیب پذیری در برابر ضربه ها و صدمات نگاه میدارد . نیز سر انسان با انبوهی از مو پوشیده شده تا پوستینی برای سر باشد و آن را از گرما و سرمای شدید حفظ کند . به راستی جز کسی که مغز را آفریده و منشاء فرماندهی احساس قرارش داده و به خاطر بلند مرتبه بودنش در بدن و حساس و خطیر بودن موقعیت آن، آن را سزاوار حفظ و نگاهداری نموده چه کسی آن را اینگونه در دژی مستحکم قرار داده است؟
ای مفضل! در باره پلک چشم فکر کن و بنگر که چگونه بسان پردهای روی دیدگان را میپوشاند . در کنار آن بندها و حلقه ها تعبیه شده تا هر وقت که خواهند بالا کشند و دیده در میان غاری قرار داده شده و با آن پرده و موهای مژه، چشم حفظ میشود .
ای مفضل! چه کسی قلب را در میان سینه ها نهاده و با پرده محکمی آن را پوشانده و با دنده ها و گوشت و پوستی که بر آنها است، آن را از آسیب در امان میدارد؟
ای مفضل! اینک قلب را برایت شرح میدهم:
بدان در برابر روزنه های شش، روزنه هایی نیز در قلب است تا قلب حرارت نگیرد . تا جایی که اگر این روزنه ها ناهماهنگ گردند و ترتیب و تقابل را از دست بدهند نسیم و نفس به دل نمیرسد و آدمی هلاک میگردد . آیا هیچ هوشمند و خردمندی میپندارد که این از سر خود چنین باشد و آیا عقل او سخنش را تصدیق مینماید؟ اگر لنگه دری را ببینی که در آن لولایی است آیا آن را بیهوده میشماری؟ هرگز بلکه در مییابی که سازنده این لنگه، لنگه دیگر را نیز آفریده که با هم جفت شوند و به همراه یکدیگر هدفی را به انجام رسانند و سود بدهند . حیوان نر نیز یکتاست و عقل آدمی حکم میکند که برای او جفتی آفریده شود . ننگ و نفرین و مرگ باد بر کسانی که مدعی فلسفه و حکمت اند ولی دیده و دل هایشان از این آفرینش شگفت کور است و تدبیر و هدفمندی را در کار هستی انکار میکنند .
موعود جوان :: بهمن 1380، شماره 19