برید عجلی

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

ویژگی های‏ فردی
ابوالقاسم برید بن معاویه عجلی(کوفی عربی)فرزند معاویه بن ‏ابی‏ حکیم عجلی بود. از پدرش چندان اطلاعی در دست نیست.
برید از روایتگران شیعی عرب‏ تبار و منسوب به قوم بنی‏ عجل بود.
بدین جهت او را عجلی گفته‏ اند. بنی عجل در حد فاصل یمامه ‏عربستان و بصره عراق می‏زیستند و قسمتی از آبهای متعلق به این‏ قوم در بیابان های کوفه بوده است.
به نظر می‏رسد برید در کوفه می‏زیست و لقب کوفی هم از این جهت‏ بر او اطلاق شده است. هرچند نمی‏توان چنین ادعایی را ثابت کرد; ولی کوفی بودن بیشتر شاگردان وی و اقامت دامادش محمدبن مسلم درکوفه، سکونت او در کوفه را قوت می‏بخشد.
بنابراین، گرچه از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام دور بود، ولی مناسبت هایی چون حج فرصت استفاده از آنان را برای اوفراهم می ‏آورد، به گونه ‏ای که از اصحاب و یاران و همدلان آن دوبزرگوار به شمار آمده است.
او پدر زن محمد بن مسلم، یاور فقیه امام باقر و صادق علیهماالسلام بود و به تجارت اشتغال داشت. برید زمان آن دو امام رادرک کرده و در دوران امام صادق(علیه السلام) قبل از شوال 148 هجری قمری‏ در گذشت. علی بن حسن بن فضال او را از درگذشتگان سال 150 دانسته ‏است.
ویژگی های اخلاقی ‏انسان از شناخت و درک مقام این دانشمند وارسته و پارسا، که ‏مورد رضایت امامان معصوم علیهم السلام بود، ناتوان است.
برید از دیدگاه امام صادق(علیه السلام)
امام صادق(علیه السلام)در وصف برید تعابیری دارد که در مورد کمتر شخصی‏ به کار رفته است. نمونه‏ ای از تعابیر امام(علیه السلام)چنین است:
1 دوست امام ‏دوستی، پیوند ناگسستنی بین افراد ایجاد می‏کند. امام معصوم بانگاه الهی خود، برید را دوست ‏خود می‏نامد. او را در خدمت‏ به‏ مکتب تشیع سر آمد همه می‏بیند و می‏فرماید:
چهار تن نزد من محبوبت رین مردمند; برید، زراره، محمد بن مسلم‏ و نعمان احول.
دوستی، گاه سبب می‏شود افراد رازشان را به یکدیگر بسپارند.
روزی امام صادق(علیه السلام) برید را مخاطب قرار داده، از علی(علیه السلام)و موعظه ‏وی به کارگزاران فرمود:
وقتی موعظه طولانی پایان یافت، گریست، از زمان خود شکوه کرد واصلاح عالم را بشارت داد.
2 پیشگام‏ ترین‏«سابقان‏» در سوره واقعه کسانی هستند که در کردار نیک بردیگران پیشی گرفته ‏اند و در نتیجه در آخرت نیز به مغفرت، بخشش ورحمت الهی نزدیکترند.
امام راحل(ره)در کتاب گرانقدر چهل حدیث می‏نویسد:
اگر کسی در این طبقه(اهل علم)به وظایف خود عمل کند و پس ازاصلاح خود، به اصلاح دیگران بپردازد و نگهداری ایتام آل رسول‏ نماید، چنین شخصی از زمره مقربین و سابقین به شمار می‏آید.
برید از نظر علمی سرآمد یاران امام شمرده می‏شد و در ارشاد مردم بسیار کوشا می ‏نمود و در حفظ دین از انحراف و بدعت‏ها نقشی‏ به سزا داشت. بنابراین، بی‏ تردید در شمار مقربان و سابقان جای‏دارد.
امام صادق(علیه السلام)در باره برید، زراره، ابوبصیر و محمد بن مسلم ‏فرمود:
آنان حافظان دین و امانت داران پدرم در حلال و حرام شمرده‏ می‏شوند... این گروه در دنیا(در پیروی از ما)پیش قدم بودند و درآخرت نیز پیش‏گام خواهند بود.
امام همچنین فرمود: آنها مصداق آیه(السابقون السابقون اولئک ‏المقربون)شمرده می‏شوند.
3 از فروتنان‏ واژه «مخبتین‏» تنها یک بار در قرآن به کار رفته است. درآیه 34 و 35 سوره حج می‏خوانیم:
(...و بشر المخبتین الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم والصابرین علی ما اءصابهم و المقیمی الصلوه و مما رزقناهم‏ ینفقون.)
«به فروتنان مژده بده، آنان که هرگاه یاد خدا شود، دلهاشان‏ بترسد و شکیبایان برآنچه(حوادث دردناکی که در زندگی) بدانها رسدو به پای دارندگان نماز و کسانی که از آنچه به آنها روزی ‏دادیم، می‏بخشند.»
مخبتین در درون و برون در برابر فرمان های پروردگارشان فروتنی‏ می‏ورزند. «کبر» درجاتی دارد; کبر در برابر خدا، در برابر انبیا و اولیا، در برابر اوامر خدا و در برابر بندگان خدا.
مخبت کسی است که از تمام درجات کبر دور باشد.
برید از این صفت‏برخوردار بود. امام صادق(علیه السلام) او را یکی ازچهار تن «مخبتین‏» دانسته و اهل بهشت ‏شمرده است.
4 حواری دو امام ‏یاران مخصوص و برگزیده شخص را حواری می‏خوانند. این واژه از«حور» به معنی سفیدی مشتق شده است، همانگونه که جامه شویان‏ لباسها را از آلودگی پاکیزه می‏کنند، حواری نیز پاک بودند ودیگران را با موعظه و تذکر از آلودگی‏ ها پاک می‏کردند. گروهی‏ گفته‏ اند: حواریون آن دسته‏ از یاران حضرت عیسی(علیه السلام) بودند که ‏پیشه شان جامه شویی بود. 
بعضی از روایات این اصطلاح را در باره برخی از یاران رسول ‏خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)و امیر مومنان و پیشوایان معصوم علیهم السلام به کار برده ‏است. امام کاظم(علیه السلام)فرمود: «وقتی روز قیامت فرا می‏رسد، منادی ‏فریاد بر می ‏آورد: «کجایند حواریان محمد بن عبدالله رسول خدا؟! آنان که پیمان نشکسته، تا آخر پایدار ماندند.» سلمان، مقداد وابوذر به پا می‏خیزند...»
سپس حواریان امامان را ذکر می‏کند و می‏فرماید: «... منادی‏ فریاد بر می‏آورد: «کجایند حواریان محمد بن علی و حواریان جعفربن محمد؟!» نه نفر بر می‏خیزند و برید بن معاویه عجلی در شمارآنهاست.»
5 از اوتاد امام صادق(علیه السلام)برید را در شمار «اوتادالارض و اعلام الدین‏» جای‏داده است. اوتاد جمع وتد به معنای میخ است.
همان گونه که کوه ها مایه استحکام زمین است و همچون زرهی زمین‏ را در برابر فشارهای درونی و بیرونی حفظ می‏کند; دانشمندان صالح‏ و بندگان خوب خدا نیز چنین نقشی دارند. جمعی از تربیت‏ شدگان‏ مکتب اهل‏بیت، مانند برید، محمدبن مسلم، لیث‏ بن البختری و زراره‏بن اعین، توانستند به این مقام دست‏ یابند و از ناحیه پیشوایان‏ دین بدین لقب مفتخر شوند.
مقام علمی ‏ابعاد گونه‏ گون مقام و منزلت علمی برید، عبارت است از:
الف فقیه تمام عیار اجتهاد یعنی کوشش برای به دست آوردن حکم دین با تکیه برمنابع.
بشر در زمانهای مختلف به افرادی نیاز دارد که نظر شرع را درباره مسایل و نیازهایش بیان کنند. هرچند در بدو امر به نظرمی‏رسد در زمان امامان معصوم علیهم السلام آن بزرگواران خلا پاسخ به ‏احکام را پر می‏کنند و به مجتهدان غیر معصوم نیاز نیست; ولی ازآنجا که همیشه و همه جا دسترسی به امام ممکن نبود; خود امامان‏ معصوم علیهم السلام یاران‏ مستعد و برجسته ‏خود را برای به دوش کشیدن‏ این مسئولیت، تربیت می‏کردند وبه ‏استنباط وافتا فرامی‏ خواندند.
امام در مقام تجلیل از برید و چندتن از یارانش،می‏فرماید:(گاه)به شخصی حدیثی می‏گویم... و او را از قیاس بازمی‏دارم; ولی او از نزد من که خارج می‏شود، گفتارم را تاءویل‏ می‏کند(و بر غیر مراد حمل می‏کند.)... . اگر بشنوند واطاعت کنند...، آنچه پدرم به یارانش یاد می‏داد، به‏ آنان(شاگردانم) خواهم آموخت.
امام بارها برید را به قرآن هدایت کرد و پرسشهای او را باقرآن جواب داد; یعنی از قرآن غفلت نکن، تدبرکن، استنباط کن تاپاسخ پرسشهایت را به دست آوری.
برید همراه امام بود، گاه در سفر نیز امام را رها نمی‏کرد ودر مجالس پرسش و پاسخ از وجود امام بهره می‏برد. برخی مواقع به‏ سبب کثرت پرسش، شرمگین می‏شد و از دیگران می‏خواست مشکل شرعی‏ اش‏را با امام در میان نهند.
بریددر پرتو نورگیری از اهل بیت علیهم السلام به‏مقام منیع‏فقاهت و استنباط احکام رسیده بود. امام صادق(علیه السلام)در این باره ‏فرمود:
«ما احداءحیی ذکرنا و احادیث ابی الا زراره و... وبرید...»
«هیچ کس یاد ما و روایتهای پدرم را زنده نکرد، جز زراره و... برید. اگر اینها نبودند، کسی قدرت استنباط نداشت.»
حضرت در جای دیگر می‏فرماید: «اگر آنها(برید، ابوبصیر، محمدبن مسلم و زراره)نبودند،آثارنبوت‏ازمیان می‏رفت.او چنان مورد توجه‏بود که امام صادق(علیه السلام)از مقام علمی و جایگاهش نزد امام ‏باقر(علیه السلام)خبر داد و فرمود: «پدرم امام باقر(ع‏لیه السلام)» بر گروهی درسپردن و یاد دادن حلال و حرام خدا اعتماد می‏کرد. آنها مخزن علم بوده و هستند. در حقیقت، یاران راز دار پدرم شمرده می‏شوند.
خداوند هرگونه بدی را به وسیله آنها از اهل زمین دور می‏کند.
آنها هنگام مرگ و زندگی در میان شیعیان، مانند ستارگان‏ می‏درخشند و یاد پدرم را زنده نگه می‏دارند... .»
حضرت پس از این گفتار، گریست. جمیل پرسید: آنها کیانند؟
فرمود: «آنها، که در مرگ و زندگی درود و رحمت‏ خدا بر آنان‏باد، عبارتند از: برید عجلی، زراره، ابوبصیر و محمد بن مسلم. »
ب پاسدار شریعت‏ عالمان دین همواره پاسخ به پرسشها و شبهات را نیز وظیفه خودمی‏دانستند و بدین طریق، دین را حفظ می‏کردند. در آن روزگار،بدعت، عمل به رای و قیاس توسط خودیها و ایجاد شبهات توسط معاندان، دین را مورد تهدید جدی قرار داده بود. اگر این‏ محافظان و سنگرداران نبودند، دین از راه اصلی منحرف می‏شد.
امام صادق(علیه السلام)آنان(برید و سه نفر دیگر)را نگاهبانان دین معرفی‏ کرده،می‏فرماید:
«خداوند بدعتها را به وسیله آنان بر می‏دارد... آنان انحراف‏ فرقه ‏ها و کج فکری غالیان را از دین دور می‏کنند.»
ج فقیه مقبول‏راوی شناس بزرگ، کشی علیه الرحمه برید را از یاران فقیه‏ امام باقر و امام صادق علیهما السلام شمرده و پذیرش امامیه رابر این ادعا، گواه آورده است. او می‏نویسد:
«اصحاب امامیه بر تصدیق آنان اتفاق نظر دارند، آنها را به‏ فقه و فهم دین پذیرفته ‏اند و 6 تن را داناترین آنهادانسته ‏اند.»
سپس آنان را نام می‏برد و برید را در شمار آنها جای می‏دهد.
نجاشی، رجال شناس نامی، در باره برید می‏گوید:
«وجه من وجوه اصحابنا و فقیه ایضا له محل عندالائمه علیهم‏ السلام‏»
او از بزرگان امامیه شمرده می‏شد و فقیه نیز بود. و نزد ائمه ‏علیهم السلام موقعیت داشت.
علامه حلی در «خلاصه‏ الاقوال‏» عبارت نجاشی را ذکر می‏کند و بااضافه کردن کلمه «ثقه‏»، برید را فردی مورد اطمینان و اعتمادمی‏خواند:
«وجه من وجوه اصحابنا ثقه فقیه له محل عندالائمه‏»
د توجه به مستحبات‏ برید، چون همه فقیهان پرهیزکار، به تکالیف، احکام، شرایط وموانع اعمال توجه داشت و پرداختن به مستحبات را از یاد نمی‏برد.
روزی از امام پرسید: آیا قرائت ‏بیشتر در نماز برتر است‏یا درنگ‏در رکوع و سجده؟
امام پاسخ داد: به دلیل آیه(فاقرووا ما تیسر منه و اقیمواالصلاه) «هرقدر برای شما آسان است، قرآن بخوانید و نماز به پادارید.» رکوع و سجده طولانی افضل است.
سپس پرسید: قرائت طولانی یا دعای بسیار کدام افضل است؟
امام با استناد به آیه(قل هل یعبو بکم ربی لولا دعاوکم) «ای‏ پیامبر! بگو: آیا اگر دعا نکنید، پروردگارم به شما اعتنا خواهدداشت؟» دعای بسیار، بالاتر است.
ه راوی آگاه ‏برید، ناقل روایات بسیار است. تنوع روایات و کثرت آنها گویای‏ تلاش او در این عرصه است; این راوی فقیه بارها پرسشهای حقیقی یافرضی را با امام در میان می‏نهاد و پاسخ می‏شنید. او در حفظ، نقل‏و گسترش روایات توفیق بسیار داشت و نامش با عنوان های «برید»، «برید بن معاویه‏»، «برید عجلی‏» و «برید بن معاویه ‏عجلی‏» در سند بسیاری از روایات کتابهای روایی شیعه، به چشم‏ می‏خورد.
برید بیشتر روایاتش را بدون واسطه از امام باقر و امام صادق‏ علیهما السلام شنیده و چند مورد را نیز دامادش محمد بن مسلم ‏برایش بازگو کرده است. افزون براین، او از اصبغ بن نباته، اسماعیل بن رجاء از محدثان اهل سنت و مالک بن اعین نیزروایت نقل کرده است.
شاگردان‏ دهها حدیث در کتابهای معتبر شیعه به وسیله برید روایت‏ شده‏ است و محدثان دست ‏به دست، این گنجینه را به ما رسانده ‏اند.
نزدیک به چهل نفر بدون واسطه از او روایت نقل کرده ‏اند. «عمربن‏اذنیه‏» ، «حریزبن عبدالله‏» ، «حارث بن محمدبن نعمان احول‏»
و «قاسم بن عروه‏» در شمار این چهل‏ تن‏ جای دارند.
1 ابن اذنیه، عمر بن محمدبن عبدالرحمن بصری، ازروایتگران‏ فقیه و از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است. احمدبرقی او را از اصحاب ‏امام کاظم(علیه السلام)نیز دانسته است.
همه رجال شناسان شیعی او را مورد اعتماد دانسته‏ اند و اکثرروایاتی که او نقل کرده، در مسایل فقهی است.
2 ابوعلی حارث بن محمدبن نعمان اءحول بجلی کوفی از اصحاب‏ امام صادق(علیه السلام)است. به گفته نجاشی، او کتابی دارد که از امام‏ صادق(علیه السلام)نقل کرده است.
شیخ طوسی می‏نویسد: او دارای اصل است.
3 ابومحمد حریزبن عبدالله ازدی سجستانی از اهالی کوفه بود.
به نوشته نجاشی، او بیشتر برای تجارت به سجستان مسافرت می‏کرد.
گفته شده از امام صادق و امام کاظم علیهما السلام روایت نقل‏کرده است، ولی تنها دو روایتش از امام صادق(علیه السلام) مورد تاءییداست. او کتاب بزرگی به نام کتاب الصلاه دارد. کتاب نوادر نیز ازآثار اوست.
شیخ طوسی می‏نویسد: او مورد اعتماد است. اهل کوفه و ساکن ‏سجستان بوده است. از جمله کتابهای او کتاب الصلاه، کتاب الزکاه،کتاب الصوم و کتاب النوادر است.
حریز سرانجام در سجستان کشته شد.
4 ابومحمد قاسم بن عروه بغدادی از روایتگران شیعی و دارای‏کتاب است. او از امام صادق(علیه السلام)روایت نقل کرده است و به گفته شیخ‏ طوسی از اصحاب امام صادق(علیه السلام)به شمار می‏آید. ابن داود او راممدوح دانسته است.
ابو محمد سرانجام در بغداد درگذشت و کتابی از وی به یادگارماند.
و - از اصحاب اجماع‏ رجالی نامدار شیعه ابوعمروکشی، که در سال 340 ق. در گذشت،گروهی از روایتگران شیعی را با چنین عبارتی توثیق کرده است:
«اءجمعت العصابه علی تصحیح ما یصح عن جماعه‏»
او این گروه را سه طبقه و 18 تن دانسته است.
عده‏ای از رجال شناسان متقدم و متاءخر، مثل سیدبن طاوس و علامه‏ حلی و دیگران، از این گروه با عنوان «اصحاب اجماع‏» یادکرده ‏اند.
کشی، در بیان طبقه اول که از یاران امام باقر و امام صادق‏ علیهما السلام هستند، می‏گوید:
«اجتمعت العصابه علی تصدیق هولاء الاولین من اصحاب ابی‏جعفر وابی‏عبدالله و انقادوا لهم بالفقه.»
امامیه به تصدیق آن پیشینیان از یاران امام باقر و امام صادق‏ علیهما السلام اتفاق نظر دارند و بر فقاهت آنان معترفند.
او سپس «برید» را در زمره آنان نام برده است.
این سخنان، به ضمیمه روایاتی که ائمه اطهار در وصف بریدگفته ‏اند، مقام و منزلت وی را نمایان می‏سازد.
البته روایاتی در نکوهش برید وارد شده است. که عالمان رجال‏شناس آنها را ضعیف دانسته، روایات ستایش برید را بر آن مقدم‏ کرده‏ اند.
استرآبادی در منهج المقال می‏نویسد: روایات(نکوهنده اصحاب‏ائمه:)سندشان مخدوش است; و علیهم السلام مکن است علت نکوهش‏ آنان، گذشته از آنکه توجه و دلسوزی معلمانه بدانهاست تا دردادن فتوی احتیاط کنند، آن باشد تا در دید مخالفان، بزرگ شمرده ‏نشوند. زیرا گاهی امامان معصوم علیهم السلام اصحاب خاص و موردعلاقه خود را به گونه‏ ای نکوهش می‏کردند تا بین مخالفان و حسودان‏ به جرم ارتباط و انتساب به مذهب حق از اعتبار نیفتند و خطری‏ متوجه آنان نگردد.
گرایشهای روایی ‏هرچند این فقیه حدیث‏ شناس، روایاتی چند در فقه دارد و فقیهان‏ به آثار او در ابواب فقه استدلال کرده ‏اند; ولی روایات تفسیری،اخلاقی و کلامی نیز توسط او نقل شده است. او در تفسیر آیات ولایی ‏قرآن، روایات بسیار دارد.
برید شیدای ولایت ‏روایات برید، عشق و علاقه او به اهل‏بیت علیهم السلام را نشان‏ می‏دهد. او پروانه ‏وار گرد وجود آنان می‏چرخید تا از حرارت و نورآن منبع هدایت‏ بهره‏ گیرد.
برید و چند تن دیگر از امام باقر(علیه السلام)روایت کرده‏اند که فرمود:
«حدای عزوجل پیامبر(صلی الله علیه وآله)را به ولایت علی(علیه السلام)امر کرد و(آیه 55 سوره ‏مائده)(سرپرست‏ شما تنها خداست و رسولش و کسانی که ایمان‏ آورده ‏اند، نماز به پادارند و در حال رکوع زکوه دهند.)را بر اونازل کرد و ولایت اولوالامر(کارداران)را واجب ساخت. مردم‏ ندانستند مقصود از ولایت چیست؟ خدا به محمد(صلی الله علیه وآله)امر کرد تا ولایت ‏را برای آنها توضیح دهد; چنانکه نماز، زکوه، روزه و حج راتوضیح داد. چون امر به ولایت از جانب خدا به پیامبر(صلی الله علیه وآله)رسید،دلتنگ شد و ترسید مردم از دین برگردند و او را تکذیب کنند. ازاین جهت، به پروردگارش مراجعه کرد. خدای عزوجل چنین وحی‏فرستاد: ای پیامبر، آنچه از پروردگارت برتو نازل شده، برسان واگر نکنی، پیامش را نرسانده ‏ای; خدا تو را از گزند مردم حفظ می‏کند.(سوره مائده، آیه‏67)او هم فرمان خدای متعال را امتثال‏کرد و به امر ولایت علی(علیه السلام)در روز غدیرخم قیام کرد. آن حضرت مردم‏را برای نماز جماعت ‏بانگ زد و فرمان داد حاضران به غائبان ‏برسانند. واجبات خدا یکی پس از دیگری نازل می‏شد و امر ولایت‏آخرین آنها بود. پس از این آیه، خدای عزوجل این آیه را نازل‏ فرمود: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام‏ساختم.» (مائده، آیه‏3)امام باقر(علیه السلام)اضافه کرد: «خدای عزوجل‏ می‏فرماید: بعد از این، واجبی بر شما نازل نکنم، واجبات را برای‏شما کامل کردم. »
برید می‏گوید: امام باقر(علیه السلام)در تفسیر این آیه: «اءومن کان‏ میتا فاءحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس; آیا کسی که ‏مرده بود و ما او را زنده کردیم و به او نوری دادیم تا میان‏ مردم راه رود.»
آنان که ولایت معصومان را نمی‏شناسند، مرده خواند و فرمود:
«امام نوری است که مردم بدان هدایت می‏شوند.» «و آن کس که به ‏امام(علیه السلام)معرفت و شناخت نداشته باشد مانند کسی است که درتاریکی ها واقع شده باشد و نتواند از آن برون رود.»
غروب آفتاب‏سرانجام برید در دوران حیات امام صادق(علیه السلام)درگذشت.
به گفته اکثر مورخان، چون کلینی و ذهبی امام صادق(علیه السلام)در شوال‏سال 148 هجری قمری به شهادت رسید. بنابراین، برید در سال 148 ویا قبل از آن در گذشته است. علی‏ بن حسن بن فضال او را متوفای‏ سال 150 دانسته است.
آثارفرزندقاسم فرزند برید از یاران امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از روایتگران مورد اعتماد بود. رجال شناسان در موثق ‏بودن او اتفاق نظر دارند.
قاسم از پدرش روایتی نقل نکرده است.
کتاب ‏احمدبن حسین غضائری می‏گوید: کتابی از برید دیده‏ ام که علی‏ بن‏ عقبه‏ بن خالداءسدی آن را روایت کرده است.
روایات‏ همان طور که بیان شد، برید در زمینه‏ های گوناگون حدیث نقل‏کرده است. سه روایت وی را حسن ختام این مقاله قرار می‏دهیم:
1 برید از امام باقر(علیه السلام)نقل کرده است که فرمود:
در کتاب علی(علیه السلام)یافتیم که رسول خدا بر فراز منبر فرمود: سوگندبه خدایی که جز او شایسته پرستش نیست، هرگز به هیچ مومنی خیردنیا و آخرت داده نشد، مگر به سبب خوش‏بینی به خدا، امید به او،اخلاق نیکو و دوری از غیبت مومنان. سوگند به خدایی که جز اوشایسته پرستش نیست، خدا هیچ مومنی را بعد از توبه و استغفار عذاب نمی‏کند مگر به سبب بدگمانی به خدا، نومیدی از او(کوتاهی‏ کردن در امید به خدا)، بد اخلاقی و غیبت مومنان.
قسم به خدایی که جز او شایان پرستش نیست; گمان هیچ بنده‏ای درباره خدا نیکو نشود، جز اینکه خدا همراه گمان بنده خود باشد;(هرگونه به او گمان برد، خدا با او رفتار کند.) زیرا خدا کریم ‏است و همه خوبیها به دست اوست. او شرم می‏کند از اینکه بنده ‏مومنش به وی گمان نیک برد و او خلاف گمان و امید بنده رفتارکند. پس به خدا خوش‏بین باشید و با خضوع و التماس از اوبخواهید.»
2 در منابع شیعی و اهل‏ سنت روایتی از برید نقل شده که او ازطریق اسماعیل بن رجا و پدرش و ابوسعید خدری نقل می‏کند که: رسول‏خدا(صلی الله علیه وآله)در حالی که بند کفشش پاره شده بود، بیرون آمد و کفش راجهت تعمیر به علی(علیه السلام)داد. سپس حضرت نشست و ماهم گرد حضرت باآرامش و آمادگی کامل نشستیم. در این هنگام فرمود: «همان‏طور که‏ من بر تنزیل(نزول قرآن و نص و معنای ظاهری آن)قرآن جنگیدم،بعضی از شما نیز بر تاءویل(معنای باطنی و بطن)قرآن خواهدجنگید.»
بعضی از اصحاب عرض کردند: ماهستیم، یارسول الله؟
فرمود: لا ولکنه خاصف النعل; خیر، ولیکن او همان است که مشغول‏ تعمیر کفش است. »
ابوسعید خدری می‏گوید: وقتی جهت تبریک نزد علی(علیه السلام)رفتیم،سربلند نکرد; گویا قبلا شنیده است.
3 شیخ صدوق از برید عجلی چنان نقل کرده است که امام ‏باقر(علیه السلام)فرمود: بعد از شهادت حسین بن علی(علیه السلام)بر پیکر آن حضرت‏ سیصد و بیست و اندی زخم(اثرنیزه، شمشیر و تیر)یافت‏ شد.

کوثر :: بهمن 1378، شماره 35