متن ادبی «نگاه مهربان تو»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 

خورشید هر صبح با نگاه نورانی ‏اش بر گرد وجودت طواف می‏کند و تو را سلام می‏گوید. فرشتگان به امتداد نگاه مهربانت تا ملکوت حرم پرواز می‏کنند و تو آرام و بی‏ قرار به مردم شهر نگاه می‏کنی. هر روز هزاران دل دخیل بسته، عاشقانه به سویت می‏ آیند و تو دامان کرامتت را می‏گشایی و به پیشوازشان می‏روی.

به یمن آمدنت
امروز، روز میلاد همه پروانه ‏های عاشقی است که مست از آمدنت، بر گرد شمع آسمان می‏چرخند. امروز، روز میلاد توست. تو می‏ آیی و من در هوای آسمانی آمدنت، تا عرش گلباران شده خداوند، پر می‏کشم. به یمن آمدنت، قطره‏ های زلال استجابت، از تمام اقاقی‏ ها، شبنم امید می‏گیرند. به یمن آمدنت، قلب بهار می‏ تپد.

کرامت جاری
بانویی می‏ آید از سوی آفتاب
ستاره ‏ای درخشان می‏ آید که کرامتش، جاری لحظه ‏های مردم می‏شود. کودکی می‏ آید ؛ پروانه ‏ای که به شوق رضایتی سبز رهسپار دیار چلچراغ‏ های خسته خواهد شد و بانوی تمام باغ ‏های شهر. بانویی می‏ آید که تفسیر حدیث عشق است. بانویی می‏ آید که شفای تمام چشمه‏ های خشکیده خواهد شد.

اشارات :: آذر 1385، شماره 91
فاطمه زهرا حیدری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page