متن ادبی «از همین امروز قم، بی ‏قرار تو شد»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 

زمین قد برافراشت تا دوباره به آسمان فخر بفروشد.
ستارگان، به پای‏ بوسی زمین می ‏آیند، به یمن مولودی که اکنون پا به زمین گذاشته است.
شهر قم از هم اکنون بی‏ قرار ثانیه‏ هایی است که او را چون نگینی در میان گیرد.
از سر انگشتانم بوی بهار می‏شنوم؛ آن‏گاه که از ولادت تو می‏نویسم. از نوشته‏ هایم عطر خدا را حس می‏کنم، آن‏ هنگام که تو را می‏ستایم و از تو می‏گویم.
از تو سخن گفتن دشوار است؛ مگر نه اینکه فقیهان و بزرگان، سر بر آستانت می‏سایند و مراجع تقلید، آستان‏ بوس حرم تو اند؟!
ای نگاهت چونان سپیده‏ ای بر آینه؛ ای حرمت حجاب؛ ای گل غریب و ای پرنده زود پرواز؛ ای کریمه اهل‏ بیت!
«رواق منظر چشم من آشیانه توست     کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست»

با ردایی از شکوفه ‏های اردیبهشتی
هوای شهر، بهاری شده و در طبیعت، جنب و جوشی پنهان پدید آمده است. همه چیز، چشم انتظار تولد دختری از جنس نور است، تا پناهگاه دلتنگی‏ ها باشد و سنگ صبور نامرادی‏ ها.
اینک، کریمه اهل‏ بیت (علیهم ‏السلام) است که از سرزمین گل‏ها می‏ آید؛ با تن‏ پوشی از گل‏های بهشتی و ردایی از شکوفه‏ های اردیبهشتی.
آهسته‏ تر از نسیم و شکوفاتر از درختان سرسبز بهاری آمد تا دل‏های پاییزی را با عطر بهار آشنا کند و جان‏ های خسته را با خنکای نسیم وجودش بنوازد.
هرچند روزهای عمرش کوتاه بود. قرن‏ هاست که دلدادگان بی‏ قرارش بر آستان او پناه می‏ آورند و شفاعتش را آرزومندند؛ «یا فاطمة اشْفَعی لی فیِ الْجَنَّة».

«خوش درخشید؛ ولی...»
چه رازی است روزگاران را که هنوز گلی رخ ننموده، باید پرپر شود و سروی که هنوز قد نکشیده، باید بشکند!
و آن‏گاه زمین، که تازه جان گرفته بود، باید مویه سر دهد و بی‏ تاب شود!
زمین، تازه به پیشواز کریمه اهل ‏بیت (علیهم ‏السلام) آمده بود؛ اما خیلی زود مهیای بدرقه ‏اش شد.
او چون ستاره‏ ای خوش درخشید؛ ولی چون نسیمی شتابان و بی‏ قرار، گذشت و جان‏ های خسته را در حسرت نوازش دوباره ‏اش واگذاشت.

اشارات :: آبان 1386، شماره 102
سید محمود طاهری

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page