فصل پنجم : درفضیلت غالیه

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بسند موثق منقول است که اسحق بن عمار بخدمت حضرت صادق علیه السلام عرضکرد، که من با تجار سودا میکنم و غالیه برخود میمالم براى آنکه مرا فقیر ندانند، حضرت فرمود که غالیه کم و بسیارش مساویست کسیکه اندک غالیه گاه گاه برخود بمالد کافیست ، او را اسحق گفت که من بفرموده حضرت عمل کردم و سالى ده درهم غالیه میخرم و تمام سال باین خوشبو مى شوم .
در حدیث دیگرمنقول است که حضرت على بن الحسین علیه السلام شبى از خانه بیرون آمدند، و جبه خز و عباى خز پوشیده بودند و ریش ‍ خود را بغالیه خوشبو کرده بودند، پرسیدند از آنجناب که در این شب باین هیئت براى چه بیرون آمده اید؟ فرمود که میخواهم عبادت کنم ، و حوران بهشت را از خدا خواستگارى کنم ، یعنى براى عبادت زینت و بوى خوش کردن سنت است .
در حدیث صحیح منقول است که امام رضا علیه السلام فرمود که روغنى براى آنجناب بعمل آوردند، که در آن مشک و عنبر داخل کرده بودند، و فرمود که در کاغذى آیة الکرسى و سوره قُلْ اَعوُذُ بِرَبِّ النّاسِ وَقُلْ اَعُوذُ بِرَّبِ الْفَلَقِ و آیه چند از آیات حفظ نوشتند و در میان غلاف شیشه آن روغن گذاشتند، و پیوسته بر ریش خود میمالیدند.
در روایت دیگر منقول است که جناب امام رضا علیه السلام فرمود، که روغن را با مشک از براى آنجناب بعمل آوردند، و بهفتصد درهم برآمد و فضل بن سهل وزیر ماءمون بحضرت نوشت ، که مردم شما را در این باب عیب میکنند، حضرت در جواب نوشتند که مگر نمیدانى که یوسف پیغمبر خدا بود و جامه دیباى طلا باف میپوشید و بر کرسیهاى طلا مى نشست و باینها از حکمتش چیزى کم نمیشد پس حضرت فرمود که غالیه ساختند بچهار هزار درهم