اشارات :: دی 1384، شماره 80
نزهت بادی
ما به نام هم بودیم؛
از همان روز نخست که خداوند
نام هر جفت عاشقی را
بر گلبرگ نگاه فرشته نگهبان عشق،
کنار هم نوشت
ما به نام هم بودیم
این راز را خدا میدانست
و مردی زلالتر از آیینه که در انتهای شب فاصله
محرم دلتنگیهای مشترکمان بود.
ما به نام هم بودیم؛
مثل عطر پراکنده در هوای غروب که
هر عابری را به پای بوته یاس، کنار کوچه میکشاند
مثل روشنای مهتاب پشت پنجره
که در چشمهای بیدار از شوق گریه، نقاب از چهره برمیاندازد.
ما به نام هم بودیم؛
زیرا وقتی انار دلم در تلاقی آن نگاه پاک و نجیب
ترک خورد
و دانههای سرخ رنگ آن بر دامان مهر و لطف تو فرو ریخت
تو دست بردی و آن دانه انار بهشتی را برداشتی
و این راز رسیدن من و تو بود
ما به نام هم بودیم؛
این راز را خدا میخواست
و مردی که قرائت سبز وصل را
برای روز یکی شدن ما
در لهجه صریح آفتاب، ذخیره کرده بود.
متن ادبی «ما به نامِ هم بودیم»
- بازدید: 3352