متن ادبی اقیانوسی به وسعت ازل و ابد

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اشارات :: دی 1384، شماره 80
روزبه فروتن‏پی
یک روز دلم به جشنِ مولا علیه‏السلام می‏رفت
در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می‏رفت
هر کوه که در برابر می‏دیدم
چون دستِ علی علیه‏السلام بود که بالا می‏رفت
غدیر، برکه نیست؛ دریایی است که از دلش، اقیانوسی به وسعتِ ازل و ابد وَ به عمقِ تاریخِ درد، سر برآورده است.
غدیر، سر آغاز رسالتِ آسمانی تمام پیامبران خداست.
درختِ دین، در غدیر است که سر به ملکوت می‏ساید.
امامتِ دوازده خورشید، در روشنِ چشم‏های غدیر، طلوع کرده است.
اینک، دستِ تمامتِ اسلام است که بالا می‏رود.
اینک، دستِ نورانیِ قرآنِ ناطق است که تا عرش خدا اوج می‏گیرد.
اینک، زمین است که به آسمان می‏بالَد
اینک، خورشید است که بر تابشِ خود بر علی علیه‏السلام ، به زمین فخر می‏کند.
و اینک این کلماتِ آسمانی، از ملکوتِ کلامِ پیامبر علیه‏السلام منتشر می‏شود که:
«هر که را من مولا و سرپرستِ اویم، پس علی علیه‏السلام نیز مولا و سرپرست اوست؛ خدایا! دوست بدار هر که او را دست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد».
علی علیه‏السلام ، آن نورِ اَزَلی است که پیش از آفرینشِ جهان، در رگانِ هستی، جاری بود.
علی علیه‏السلام ، آن هدایت‏کننده بزرگِ بهشت است که اگر دست‏های بیعت، با او راستین بودند، کام زمین، در عطش عدالت نمی‏سوخت.
اگر جهان، قدر غدیر را می‏دانست، اکنون آسمان‏ها آرزو می‏کردند که ای کاش لحظه‏ای به جای این کُره خاکی باشند!
هجدهم ذیحجه سالِ دهمِ هجری، روزی‏ست که هستی، تمامتِ خود را به غدیر بخشید.
این عید بزرگ بر شما مبارک باد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page