پيامبر زن

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

و عاشورا فرا رسید: چه زود و چه سهمگین! زینب باید تحمل می‌کرد؛ شهادت 72 یار با وفای برادر، کوچ هجده نفر از خاندان پیامبر و هجرت امید روزهای از اندوه سراسر و یادگار مادر و پدر و برادر! و تحمل کرد! آنان که همه و همه حتی حضرت سجاد، در اوج خستگی‌ها و درماندگی‌ها به «عمه زینب» پناه می‌آوردند، اکنون زینب بود و خستگی‌ها و درماندگی‌ها و بی‌پناهی‌ها پس از آن باید به کوه گفت که استقامت را فراگیرد و به دریا فرمان داد که خروش را بیاموزد و به درختان اعلام کرد که صلابت را نظاره کنند!
عصر عاشورا آغاز رسالت او بود. آری او پیامبر بود، تنها پیامبر زن! اسیران را گردهم‌آورد. آتش از دامن کودکان زدود و همه را خود بر ناقه‌ها سوار کرد ولی چگونگی سوار شدن خود عمه زینب _ناموس پروردگار _ برناقه ماند و یا شاید هیچ‌گاه بر ناقه‌ای سوار نشد. قافله را کوچاند؛ به سمت جهادی دوباره! او باید راه بسیاری را در می‌نوردید و پیام سرخ حسین را به گوش‌های اقالیم قبله باز می‌رسانید تا کربلا در کربلا نماند و سر نی در نینوا خاموش نشود.
و چه پرشور حماسه آفرید؛ آن هم در شام و کوفه که رهبران آن _ اشباه الرجال: مردنمایان نامرد _ به کشتن فرزند پیامبر دل‌خوش می‌داشتند و سلطنت پوشالین خود را هزارساله می‌پنداشتند غافل از اینکه خطبه‌های شهرآشوب زینب آرواره‌های کاخشان را خرد خواهد کرد و در برابر همة تندبادهای فتنه و انتقام، ندای ملکوتی «مارأیت الاجمیلا» سرخواهد داد.
چگونه این ندا را سرندهد و داد برنیاورد، آن زنی که برادر، در وداع روز عاشورا به او خطاب می‌کند: «یا اختاه لاتنسینی فی نافلة اللیل؛ خواهرم مرا در نماز شبت فراموش مکن» و برادرزاده (امام سجاد علیه السلام) نیز او را عالمة غیرمعلمه می‌داند. زنی که وقتی در کوفه خطبه می‌خواند، پیرمردهای کوفه صدای علی را دوباره می‌شنوند. آری صدای عدالت‌خواهی او، ترجمان عدالت علی است.
و پوشیده نیست که نام او حتی در قیام منتقم آل محمد _ حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) _ تأثیر خواهد داشت. چنان که شیخ حسن سامرایی _ از واعظان مشهور سامرا _ نقل می‌کند که عصر جمعه‌ای در سامرا به سرداب مقدس امام زمان مشرف شدم. غیر از من کسی در آنجا نبود. ناگاه از پشت سرصدایی شنیدم که می‌فرمود: «به شیعیان و دوستان من بگویید، خدا را به حق عمه‌ام زینب قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند.»
این‌گونه است که نام زینب با صبر توأم می‌شود و «دمشق» تنها واژه‌ای که با «عشق» هم قافیه می‌شود، قبله‌گاه اهل دل می‌شود. چه خوش سروده است عمان سامانی:
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page